eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.7هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره مبارکه از کتاب ترجمه خواندنی قرآن
16.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═✧﷽✧═┅ فایل تصویری تفسیر آیه به آیه از ابتدای قرآن کریم توسط استاد قرائتی تفسیر امروز:سوره مبارکه نساء آیه اول بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿١﴾ به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی ای مردم از [مخالفت با فرمان هایِ] پروردگارتان بپرهیزید، آنکه شما را از یک تن آفرید و جفتش را [نیز] از [جنس] او پدید آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسیاری را پراکنده و منتشر ساخت. و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید، پروا کنید و از [قطع رابطه با] خویشاوندان بپرهیزید. یقیناً خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 نام پدر: عباس تاریخ ولادت: ۱۳۶۳ محل ولادت: اصفهان تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۹ محل شهادت: حلب سوریه مزار: گلزار شهدای امامزاده سید نجم الدین اصفهان ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ 🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
🔰زندگینامه شهید عبدالمهدی کاظمی °•|🌺🕊🌤|•° 🌹عبدالمهدی کاظمی فرزند عباس در سال 1363 متولد شد و با مدرک تحصیلی کارشناسی رشته حقوق در سال 1385 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. وی پس از گذراندن دوره‌های مختلف نظامی و مسئولیت‌های مختلف از جمله فرمانده گروهان پیاده گردان۱۵۴ چهارده معصوم لشکر۸ نجف اشرف، فرمانده گروهان گردان امام حسین سپاه ناحیه خمینی‌شهر، پزشکیار، مسئول تربیت‌ بدنی، مسئول جنگ نوین در گردان‌های سپاه، در بیست و نهم دی ماه سال 1394 در جبهه مقاومت اسلامی و حق علیه باطل در حلب سوریه در سن 31 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزارشان در گلزار شهدای امام زاده سید نجم الدین اصفهان واقع است. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 عبدالمهدی کاظمی در سال 1384 ازدواج و در جوی‌آباد خمینی‌شهر زندگی می‌کرد که از این بزرگوار دو فرزند دختر با نام‌های فاطمه و ریحانه به یادگار مانده است. شهید کاظمی در رشته ورزشی تکواندو فعالیت داشت و از اعضا اعزامی گردان امام حسین (ع) خمینی شهر بوده است. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 عبدالمهدی در آیینه زلال دل خویش، خاطره خوش مسجد را یافته بود که در نوجوانی به او پیشنهاد شده بود بسیجی گردد؛ او این کلام را بشارتی دانست و بسیجی شد، او را مسئول کتابخانه و نوارخانه بسیج کردند. وقتی فرمانده پایگاه اشتیاق و پشتکارش را دید، مسئولیت تمام امور فرهنگی و ورزشی بسیج را به او سپرد. نماز برای او حرف اول را می‌زد. هنگامی ‌که امام جماعت در مسجد محل حاضر نبود، نگاهی به جمعیت داخل مسجد انداخت و گفت: «به مسجد آن‌طرف محل می‌رویم» و همراه 20 یا 30 نفرِ به آن مسجد رفتند. شرکت در نماز جماعت را بسیار به دوستان سفارش می‌کرد و خود نیز به این امر اهتمام ویژه‌ای داشت. یکی از همکارهای عبدالمهدی می‌گفت: «من عاشق قنوت گرفتن عبدالمهدی در نماز هایش بودم. طوری دست هایش را بالا می‌گرفت که یاد قنوت گرفتن شهدا می‌افتادیم و دیدن قنوت عبدالمهدی یه حس معنویت عجیبی رو منتقل می‌کرد.» ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ @bashohadatashahadattt 🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻روایت زندگی شهید کاظمی از زبان پدر بزرگوارشان 🔹🔸🔹 «به خاطر اینکه عبدالمهدی در راه دفاع از حرم خواهر سیدالشهدا کشته شده بود خوشحال بودم و به حضرت زینب (س) عرض کردم بی بی پسرم را از من قبول کن.» «پسرم از همه لحاظ ممتاز بود و در طول عمر با برکت سی ساله خود همواره احترام پدر و مادرش را نگاه می داشت، با وجود آنکه فرزندم بود ولی برایم حکم پدر را داشت، امروز که رفته گویی بار دیگر مرا یتیم کرده باشد.» عباس کاظمی پدر شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی، روایت زودگذر زندگی شیرین فرزندش را برای ما بازگو می کند و از ویژگی های بارز پسر ارادتمندانه سخن به زبان می آورد: «پسرم هر روز به من و مادرش تلفن می زد و احوال ما را جویا می شد، هر بار هم که به دیدن ما می آمد دست ما را می بوسید و تمام قد ما را احترام می کرد و هر مشکلی داشتیم برطرف می ساخت.» پدر شهید کاظمی پسرش را نه تنها با اخلاق می داند که دیانتش را هم مانند اخلاقش توصیف می کند: «پسرم همواره با وضو بود و حتی نماز شبش ترک نمی شد، همه نمازهای روزانه را اول وقت و به جماعت ادا می کرد و هیچ یک از واجباتش ترک نمی شد.» وقتی که به وصیت نامه شهید می رسیم، حاج عباس آهی می کشد: «عبدالمهدی چندین وصیت نامه از دوران نوجوانی تا آخرین لحظات عمر خود نوشته بود، که مخاطب هر کدام متفاوت بود، او برای خانواده، والدین، عموم جامعه و ... وصیت نامه های جداگانه نوشت؛ حتی یکی از وصیت نامه هایش که برای عموم نوشته بدون نقطه بود» عبدالمهدی از چند ماه قبل از اعزام با خانواده از شهدا و خانواده شهدا سخن می گفت؛ «ما متعجبانه به او گفتیم شهدا متعلق به سی سال پیش هستند و امروز دیگر باب شهادت بسته شده» غافل از اینکه او عزم دفاع از حرم اهلبیت را در سر دارد و می خواهد با این سخنان به والدینش آمادگی دهد تا رضایتشان را برای این سفر همراه داشته باشد. با آنکه زنان بختیاری در شیون عزیزان رسم دارند بر صورتشان لطمه بزنند اما عبدالمهدی همواره به مادرش توصیه می کرد که مادران شهدا نباید لطمه بزنند؛ «به من هم چند بار گفته بود که مبادا وقتی به لشکر 14 امام حسین می آیی فریاد اعتراض سر دهی؛ من خیال کردم منظورش از اعتراض، نارضایتی به اعزام او به سوریه است اما وقتی به لشکر 14 برای تحویل پیکرش رفتیم تازه مفهوم کلامش را متوجه شدیم.» عبدالمهدی حتی در مجاب کردن خانواده هم ترفند خاص خود را دارد؛ «نزدیک به ایام اربعین بود و عازم سفر کربلا بودیم که عبدالمهدی گفت شما بروید کربلا زیارت امام حسین (ع) و من هم می روم سوریه زیارت خواهر امام حسین (ع)» پدر شهید کاظمی اقرار می کند «من با شنیدن این جمله به اعزامش رضایت دادم.» عبدالمهدی حتی در میدان مبارزه هم از خانواده غافل نمی شود: «از سوریه تماس های زیادی با ما داشت تا اینکه پنج روز مانده به بازگشت ما از کربلا تماس گرفت و گفت سلام مرا به ارباب برسانید و دیگر منتظر تماس من نباشید» حاج عباس اشک گوشه چشمش را پاک می کند و ادامه می دهد: «5 روز بعد از این تماس خبر شهادتش را برای ما آوردند.» هرچند هر انسانی زمانی که خبر داغ عزیزش را می شوند ناراحت می شود اما حاج عباس کاظمی به خاطر اینکه عبدالمهدی اش در راه دفاع از حرم خواهر سیدالشهدا کشته شده بود خوشحال می شود: «به حضرت زینب (س) عرض کردم بی بی پسرم را از من قبول کن.» او «خرسنده کننده ترین» خبری که پس از شهادت پسرش شنیده است را «خبر آزادسازی حلب» می داند: «با شنیدن این خبر از تلویزیون از خدا خواستم آنقدر سوریه آرام شود که همه مردم از سراسر دنیا در امنیت کامل به زیارت حضرت زینب بروند.» حاج عباس حتی معتقد است که پسرش را پس از شهادتش بیشتر شناخته: «وقتی پسرم شهید شد، عده ای آمدند و گفتند از وقتی عبدالمهدی شهید شده دیگر کسی به فکر ما نیست اما ما تازه متوجه شدیم که با وجود اینکه خودش مستاجر بود به خانواده های زیادی کمک می کرد و دست مستضعفان را می گرفت.» ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ @bashohadatashahadattt 🌷🌙🌷🌙🌷🌙
🌿🌻همسر گرامی شهید عبد المهدی کاظمی در خصوص سبک زندگی شهید می‌فرماید: ❣همسرم آن زمان درس طلبگي مي‌خواند و مي‌گفت: “من طلبه هستم و مالي از دنيا ندارم. دارايي‌ام همين كاپشني است كه پوشيده‌ام. نبايد از من توقع زياد داشته باشيد. من این‌طوری هستم اگر مي‌توانيد قبول كنيد. مي‌دانم كه ارزش شما بيش از اين حرف‌ها است. ان‌شاءالله بعدها اگر توانستم جبران مي‌كنم. الان من درس مي‌خوانم و حقوقي ندارم. دوست دارم همسرم ساده‌زيست باشد. اگر قرار است نان خالي يا غذاي خوب هم بخوريم بايد بادل خوش باشد. زندگي بالا و پايين دارد، تلخي هست، سختي هست.” همسرم به احترام نسبت به پدر و مادر بسيار تأكيد مي‌كرد. براي خود من هم ايمان و تقوا مهم بود. دوست داشتم مرد زندگي‌ام مؤمن و استاد اخلاق من باشد. آن‌قدر همسرم از لحاظ ايمان و اخلاق در درجه بالا باشد كه بتواند من را رشد دهد. واقعاً هم عبد المهدی در مدت زندگي براي من مثل استاد اخلاق بود. امروز كه مي‌بينم عبد المهدی در كنارم نيست گويي از بهشت بيرون آمده باشم. من هر چه دارم را مديون و مرهون شهيدم مي‌دانم... ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ @bashohadatashahadattt 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا