eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.7هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتم جلوی چادر تدارکات گردان و گفتم: پوتین‌هایم پاره شده و دیگر قابل استفاده نیست. و با دستم اشاره کردم به پوتین‌هایم که دهان باز کرده بودند و ... . مسئول تدارکات گفت: باید از آقا سید نامه بیاوری، اگر او نوشت، من پوتین می‌دهم وگرنه، نمی‌توانم. رفتم دنبال آقا سید. گفتم: آقا سید، پوتین‌هایم پاره شده، گفتند شما باید نامه بدهید تا تدارکات... سید گفت: ببر کفشدوزی درستش کند. گفتم: بردم. درست بشو نیست. وضعشان خیلی خراب است. می‌بینید که. گفت: پوتین‌های من، وضعشان بهتر از پوتین‌های شما نیست، اما باید تحمل کرد. موقع نماز جلوی حسینیه تخریب، پایش را گذاشت روی یکی از پله‌ها، بند پوتینش را باز کرد. وقتی به پوتینش نگاه کردم از تقاضای خودم شرمنده شدم. پوتین سید هیچ کف‌پوشی نداشت. همه‌اش، همان کف زیرین زبرِ خانه خانه بود. دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. بعد از نماز مغرب و عشا در حسینیه نشسته بودم غرق در فکر و خیال که دستی به شانه‌ام خورد. تا خواستم سرم را بلند کنم، دستی به طرفم دراز شد، یکی از بچه‌های گردان بود. کاغذی در دستم گذاشت و رفت. باز کردم و یادداشت را خواندم: تدارکات، لطفا یک جفت پوتین تحویل حامل نامه بدهید. 🌷🍁 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
⭕ معمولاً پیش پای مهمون مهم، گوسفند قربانی می‌کنند. 💢 ولی حاجی‌زاده پیش پای مهمانش، هایپرسونیک رونمایی می‌کنه 🤩😎 🔰تو این تصویر داره می‌گه: «بدون پسر اون هایپرسونیک رو بیار برا آقا 😁» https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
🔴حضرت آیت الله خامنه ای پس از دیدار از نمایشگاه هوا و فضای سپاه: رژیم صهیونیستی نمی تواند حماس را نابود کند. 🔻 ما به وعده الهی یقین داریم و به آینده نیز امیدواریم و به وظیفه خود در قبال فلسطین عمل خواهیم کرد. https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
🔷 احسان 💠 میگفت :ریخت و پاش معنوی کنید. با اخلاق و صفات خوب. اگر کسی مشکلی دارد، دست روی سرش بکشید. مشکلش را برطرف کنید. اگر ریخت و پاش کنید، خدا زیاد می‌کند. این هم مثل علم است. وقتی مال را انفاق کنید، از نظر ظاهری کم می‌شود ولی علم زیاد می‌شود . 🦋 اخلاق خوب هم زیاد می‌شود، سخاوت و رأفت هم زیاد می‌شود، هرچه داری ریزش کن. بعضی مثل پروانه غم های دیگران را از بین می‌برند. حاج_اسماعیل_دولابی اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
گفتم: نگرانتیم این‌قدر موقع اذان توی جاده نزن کنار نماز بخون. چند دقیقه دیرتر چی میشه؟ افتادی دست کوموله ها چی؟ خندید! گفت: تمام جنگ ما به خاطر همین نمازه! تمام ارزش نمازم توی اول وقت خوندنشه! 🌹🕊 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt ‎‎‌‌‎ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم... این جهان را عاری از هر غصه وغم میکشم بهر دلها مهربانی بی قراری یک دلی هر دلی را در کنار شاخه ای گل میکشم اندر این دنیا کسی بر کس ندارد برتری من غنی را با فقیر، یکجا یکسان میکشم زشت وزیبا خالق وپروردگار ما یکیست زشت وزیبا ، پیش هم ، اما انسان میکشم عشق هایی که در آن بوی خیانت میدهند تا ابد محکوم دل تنگی به زندان میکشم هرکجا قلبی شکست ، مابی تفاوت بوده ایم اری اری بهردلهای شکسته ، نیز درمان میکشم من در این دنیا تمام مردمش را بی درنگ با تنی سالم ، لب خندان ،خرامان میکشم https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چفیه، اسب، پرچم، علی علی مولا علی! تگزاس آمریکا😎 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱🇵🇸
بی کاری کارکنان منوتو بعد از تعطیلی :😂😂😂😂
مادر بزرگوار شهیدان مهدی و مجید زین الدین : دو نفر از علما پس از شهادت بچه‏ ها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طواف انجام بدهند .  عالِمی که به نام آقا مهدی طواف را شروع می‏کند، بعد از اتمام طواف می‏نشیند، یک لحظه خستگی رفع کند، تکیه داده بود و خانه خدا را تماشا می‏کرد .  در عالم خواب و بیداری، می‏بیند آقا مهدی روبروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّه‌ای هم به دنبالش بودند . می‏گویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟ گفت: به خاطر نمازهای اوّل وقت که خواندم در این جا فرماندهی اینها را به من واگذار کرده‌اند . در بند نخواهد ماند آنکه پرواز آموخته است ..... سلام بر غربت و مظلومیتِ پهلوانان بلندی‌های غـرب سلام بر زین الدین‌ها بر مهدی و مجید ... ۲۷ آبان سالروز شهادت سرداران لشکر۱۷علی‌بن‌ابیطالب(؏) 🕊 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
💠اخلاق عملی را باید از ابراهیم هادی آموخت:💠 🟡در ارتفاعات کوره موش چهار اسیر گرفتیم و قرار بود بعد از چند روز تحویل پادگان ابوذر بدیم. یک اتاق آهنی در میان حیاط وجود داشت همه پیشنهاد دادن که اسرارا در آنجا نگهداری کنیم. 🟣اما ابراهیم آنها را آورد داخل اتاق هر غذایی که میخوردیم بیشترش را به اسرا میداد و میگفت این ها مهمان ما هستند‌. بعد از چند روز برای آنها لباس تهیه کرد و آنها را راهی حمام کرد. 🔴بعد از اینکه قرار بود اسرا را تحویل دهیم همه ی آنها به ابراهیم نگاه میکردند و گریه میکردند و التماس میکردند کنار ابراهیم بمانند. 🔺و این است نشانه ی اخلاق و رفتار خوش. شادی روحش صلوات🌹 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt