eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ماجرای برگزاری جشن ازدواج دامادی رحمت الله در وسط خط مقدم عملیاتی 🔹️ یکی از همرزمان "شهید رحمت الله احمدی" اعزامی از مازندران نقل می کند: ◇ رحمت الله چند روز تا شروع عملیات مانده بود؛ گفت: دوستان بیایید دور من جمع شوید ! من روی یک جعبه مهمات مینشینم و یکی از شما بیاید سر و صورت مرا اصلاح کند! ◇ کنجکاو شده بودیم ، پرسیدیم : جریان چیست ؟! ◇ پاسخ داد : من هنوز داماد نشده ام، ولی دلم می خواست در عروسی ام مدح حضرت علی (ع) خوانده شود. ◇ می دانم دامادی ام در خط مقدم است ؛ پس از شما می خواهم که برایم این جا جشن بگیرید! 🔹️ خلاصه یکی از بچه ها سر و صورت او را اصلاح کرد و و دیگری مدح امیرالمؤمنین(ع) را خواند. 🔹️ چند شب بعد در همان ساعات اولیه ی عملیات، رحمت الله شربت شیرین شهادت را نوشید. ◇ رحمت الله متولد ۱۳۴۴ در شهر نکاء استان مازندران بوده و ۱۹ فروردین ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۸ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. 🔹️ بخشی از وصیت نامه شهید : ◇ در زمانیکه مملکت اسلامی ما مورد هجوم اجانب و دشمنان اسلام قرار گرفته تصمیم گرفتم برای حمایت از اسلام به جبهه های حق علیه باطل بروم ، اگر کشته شدم ترسی برای دشمنان و الگوئی برای بازماندگان باشم. ◇ انسان بالاخره دار فانی را وداع می گوید چه بهتر و افضل تر که انسان در راه خدا با دشمنان اسلام آگاهانه بجنگد و شهید شود. ◇ خداوندا هر آنچه مصلحت و رضای تو درآن هست من راضیم، مگر هیهات منه الذله مولاحسین ابن علی از یادمان رفته است https://eitaa.com/bashohadatashahadattt شهید 🕊🌹
...و سلام بر او که می گفت: «شما همتون برید یا همه تون بمونید هیچ فرقی به حال اسلام نمی کند ما مکلف به انجام وظیفه ایم» 🌷 🌹📿 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
یک روز آمدم میرحسینی را ببینم. ظهر شده بود، و همه داشتند می‌رفتند مهدیه نماز بخوانند. دیدم بد موقعی است. گفتم اول بروم نماز بخوانم، و بعد به دیدار او بروم. نماز خواندم، و پس از نماز، توی مهدیه دنبالش گشتم. پیدایش نکردم. همه داشتند می‌رفتند ناهار بخورند. دنبالشان به سالن غذاخوری رفتم. بسیجی‌ها و نیروهای مشمول، به صف ایستاده بودند؛ من هم رفتم ته صف. غذایم را گرفتم، گوشه‌ای نشستم و شروع کردم به خوردن. همه‌ی فکرم این بود که فرماندهان لشکر، غذا را توی ستاد می‌خورند. با خودم گفتم: طوری بروم که غذا خوردنش تمام شده باشد. ناگاه چشمم به او افتاد. توی صف ایستاده بودم، تسبیح در دست داشت و مرتب ذکر می‌گفت‌. تند پا شدم و رفتم جلو. سلام و احوالپرسی کردیم. گفتم: حاجی، شما بنشین، من غذا می‌گیرم و می‌آورم. قبول نکرد. چند نفر دیگر هم اصرار کردند؛ ولی اجازه نداد. ایستادم، غذایش را گرفت، و رفتیم همان‌جایی که نشسته بودم، مشغول خوردن شدیم. انگار نه انگار که قائم‌مقام لشکر است. میرحسینی، مثل بسیجی‌ها بود. 🌴🕊 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
ما زن‌هارا بفرستید غزه... مردها بلد نیستند بچه ها را آرام کنند! مادران فرزند مرده را دلداری دهند و بگویند آرام باش... ما زن‌هارا بفرستید، همه ی کودکان را پناه می‌شویم. ما بلدیم چطور اشک‌های بچه‌ها را پاک کنیم، ما که از پشت هر عکس و فیلم بچه‌ها را نوازش می‌کنیم... حتی بعد دیدن فیلم‌ها جانم جانم میکنیم، گریه نکن مادر، بمیرم برایت عزیزم.... گریه امان نمی‌دهد... ‎ https://eitaa.com/bashohadatashahadattt ‌‎‌‌‌‎🌹🍃🌹🍃
🌀من خاک پای هم نمی‌شوم،ای کاش من يک بسيجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی‌شدم. شهیدحاج محمدابراهیم همت🌹 هفته بسیج مبارک🌹 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt 🌹🍃🌹🍃
اینجا یمن است و این عکس زیبا که می‌بینید شاهکار دست انصارالله یمن است! این ماشین‌های برقی که شبیه نیروی پیاده نظام پشت سر هم به ردیف ایستاده‌اند از آن کشتی اسرائیلی به غنیمت گرفته شده‌اند! اینجا یمن است و هیچکس باورش نمی‌شود کشوری که تا سال گذشته هدف موشک‌های اسرائیلی بود حالا شده محل توقیف خودروهای این رژیم منحوس! به عقیده‌ی من، این عکس نمایشگاه تازه‌ای از هنرهای تجسمی است به هنرمندی بچه‌های انصارالله که حقیقتا ناز شستشان! https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌این خواهر بسیجیِ پایگاه مقاومت کانادا، برای افرادی که در مورد حماس فریب رسانه‌های غربی رو خوردند، تبیین می‌کنه! این ویدئو در تیک تاک ۶ میلیون بازدید داشته https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
13.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 ســـلام بـر آنـان کـه اول از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن... ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از . هدیه به و اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ...☘ https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
به چه مقام معنوی آخرتی دست یافته که ولی امر آرزو می کند در قیامت این شهید با ایشان رفیق باشد؟! 🌸 : خداوند ما را به اینها ملحق کند ما را قدردان اینها قرار دهد و توجه او و دعای او و شفاعت او را ان شاالله نصیب ما کند همچنانی که در دنیا با هم خیلی خوب بودیم خیلی رفیق بودیم خدای متعال کاری کند که در قیامت هم همین جور باشیم خیلی خوب باشیم خیلی خوب باشه با ما خیلی رفیق باشه با ما https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
امید دشمن به ترس ماست و اگر نترسیم مکر شیطان یکسره بر باد می رود. ما با ایمان پیش می رویم و دشمن وابسته به سلاح است، اما دیگر تکلیف جنگ را آهن مشخص نمی کند. https://eitaa.com/bashohadatashahadattt ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
ده روزی می‌شد که حسن گفته بود نیروهای شناسایی، جزیره را شناسایی کنند. اما هنوز این کار انجام نشده بود. علتش هم این بود که جریان آب شدت زیادی داشت و نیروها اذعان می‌کردند که جریان آب تند است و نمی‌شود از آب رد شد. اگر گرداب بشود، همه چیز را توی خودش می‌کشد. این مطلب به گوش حسن رسید و او از نحوه‌ی پیشرفت کار حسابی ناراحت بود. نیروهای شناسایی را خواست و به آن‌ها گفت: آخه این چه وضعشه؟ چرا نمی‌تونین کار رو تموم کنین؟ نیروها مجددا دلایل خود را بیان کردند. حسن خیلی جدی خطاب به آن‌ها گفت: خب! می‌گین چه بکنیم؟ می‌خواین بریم سراغ خدا، بگیم خدایا! آب رو نگه دار، ما رد بشیم؟ شاید خدا روز قیامت جلوتونو گرفت و گفت: تو اومدی؟ اگه می‌اومدی ما هم کمک می‌کردیم؛ اون وقت چی جواب می‌دی؟ آن‌ها گفتند: آخه گرداب که بشه همه رو ... . حسن اجازه‌ی ادامه‌‌ صحبت به آن‌ها نداد و با عصبانیت پرید وسط حرف‌شان و فریاد زد: همه‌اش عقلی بحث می‌کنین! بابا! شما نیروهاتونو بفرستین، شاید خدا کمک کرد که حتما هم کمک می‌کنه. با این حرف حسن، دیگر صدایی از کسی در نیامد. شهید🕊🌹