عاقد دوباره گفت:
وکیلم⁉️
#دلش شکستـ💔
یعنی به #قاب_عکس امیدی دگر نبود
او گفت: با اجازه #بابا، بله😔
مردی که غیر #خاطره ای مختصر نبود
#دختران_شهدا🌷
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
#خاطره...🌷🕊
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
آخر میوه فروشی های بازار یک پیرمرد نحیف میوه میفروخت.
از بساط کوچک و میوه های لک دار ش معلوم بود که خریداری نداره اما پیرمرد یه مشتری ثابت داشت به نام شهید رجایی...
آقای رجایی می گفت: میوه هاش برکت خدا هستن، خوردنش لطفی داره که نگو و نپرس
به دوستانش هم می گفت این پیرمرد چند سر عائله داره از او خرید کنید.
#شهید_محمد_علی_رجایی🌷🕊
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#خاطــره🎞
|همدانشگاهیشهید|
دخترےمیگفت:
منهمکلاسیبابکبودم.
خیلییییتونخشبودیمهممون...
اماانقدباوقاࢪبودکههمهدخترامیگفتند:
" ایننوریانقدسروسنگینهحتماخودش
دوسدختردارهوعاشقشه !" 😏
بعدمنگفتم:میرمازشمیپرسمتاتکلیفمون
ࢪوشنبشه...
رفتمࢪودࢪࢪوپرسیدمگفتم :
" بابکنوریشماییدیگ ؟! "
بابکگفت:"بفرمایید ."
گفتم:"چراانقدخودتومیگیری ؟!
چرامحلنمیدیبهدخترا؟! "
بابکیہنگاهپرازتعجبوشرمگینبهمکرد
وسریعࢪفتوواینستاداصلا!
بعدهاکشهیدشد ،
هموندختراومنفهمیدیمبابکعاشقکیبودهکه
بہدختراومنمحلنمیداد...
🌹🍃🌹🍃
@bashohadatashahadattt
🔹 #خاطره
| دعــٰای شهــادت... |
یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم. فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم که آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید. همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت:
دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛ اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم... شاید بعضی از بچهها معناش رو هم نمیدونستند...
• یکی از متربیهای شهید
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
✨🕊🌹🌹🕊✨#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
🔮 #خاطره
🌹 #همسرشهید
همسرم بسیار مراقبت میکرد تا حلال را حرام نکند، مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمیکرد و تفسیر آیتالله جوادی آملی را به صورت کتاب و نرمافزار همیشه همراه خود داشت. در خانه بخشهایی از تفسیر قرآن را برای من و فرزندان بیان میکرد و همچنین ارادت خاصی به حافظ داشت.
آیتالله جوادی آملی در مراسم چهلم همسرم در اطلاعیهای اعلام کرد:
«همسر و خانواده شهید شهریاری مطمئن باشند که وی در روح و ریحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهی راه یافت، نه تنها مشکل خودش را حل میکند بلکه مشکل دیگران را هم برطرف میکند و از دیگران شفاعت خواهد کرد.»
#شهیدمجیدشهریاری
#سالروزشهادت
#خاطره...🌷🕊
مرخصی که میآمد، اول میرفت دیدن امام(ره). خانه هم که میآمد، من از او زیاد چیزی نمیپرسیدم، غلامعلی هم خیلی چیزی نمیگفت. البته یک وقتهایی از غلامعلی سؤال میکردم؛
موقع فلان حمله، سنگرتان کجا بود؟ میگفت: «سنگر ما زیر آسمان خداست.»
شهید #غلامعلی_پیچک🌷🕊
به روایت مادر
https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
#خاطره 🌷🕊
زمان هایی که با شهید حسناوی بودم، گاهی اوقات می دیدم کسی دست نیاز به سمتش دراز می کنه، دست خالی برنمی گشت.
یکبار در بازار کربلا داشتیم غذا میخوردیم که شخصی آمد و گفت من گرسنه هستم، جواد هم همه ی آنچه برای خودمان سفارش داده بود، بدون کم و کاستی برای آن شخص نیز سفارش داد!
بهش گفتم آخه تو از کجا می دونی که فیلم بازی نمی کنه؟!
جواد گفت: من به فیلمش کاری ندارم، مگه وقتی ما از خدا چیزی می خواهیم، او نگاه می کنه که ما لیاقتش را داریم یا نه؟!
خدا کریمه و به کرَمش می بخشه، نه لیاقت ما
من در اون لحظه، تمام محاسباتم از دنیا به هم ریخت...
#شهید_جواد_علی_حسناوی🕊🌷
#هدیه_به_روح_شهداء_و_شهدای_مدافع_حرم_آل_الله_صلوات💐🕊
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
🌹 یکی از تفریحات شهید آرمان مطالعه زندگینامه و زیارت مزار شهدا بود.
✍🏻 به دستخط مادر شهید آرمان علیوردی
پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات...
#خاطره
#آرمان_عزیز
#یک_ایران_آرمان
#شهید_آرمان_علی_وردی
🌹 یکی از تفریحات شهید آرمان مطالعه زندگینامه و زیارت مزار شهدا بود.
✍🏻 به دستخط مادر شهید آرمان علیوردی
جمعه و یاد شهدا با صلوات...
#خاطره
#آرمان_عزیز
#یک_ایران_آرمان
#شهید_آرمان_علی_وردی
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#خاطره
حاج قاسم هر سال ایام ماه مبارک رمضان فرزندان شهید و خانواده ها شهدا رو دعوت میکرد،بیت الزهرا افطاری میداد،میامد صندلی پایین مینشست سخنرانی میکرد، چه صحبتای عمیق و قشنگی، سری اخر،وسط صحبتاش به سردار حسنی گفت دوربین هاش خاموش و جمع کنه، کلا با فیلمبرداری مشکل داشت،خوشش نمیامد، خودش هم پذیرایی میکرد، سفره میچید. کنار بچه ها مینشست،یه جمع باصفا و صمیمی بود،بعد افطاری میریختن سر حاجی گم میشد لابلای بچه ها. به پسرش و یک محافظش که همراهش بود، هم اخم کرده بود ،کاری به بچه های شهید نداشته باشند و بگذارند راحت باشند.
📚راوی فرزند شهید شیخ شعاعی
#سردار_دلها
🌹🍃🌹🍃
#خاطره
#حاجقاسم
🌹 خاطره «#سریال_پایتخت»
📝 وقتی قرار شد پایتخت ۵ ساخته شود، تیم را بردیم دیدار حاج قاسم.
حاجی خیلی کمک کرد تا بچهها با فضای سوریه و مدافعین حرم آشنا بشوند؛ حتی هماهنگ کرد با یکی دوتا اسیر داعشی صحبت کنند.
فیلمنامه که نهایی شد، یک روز صبحانه مهمان حاج قاسم شدیم. همین که فهمید آخر سریال قرار است بابا پنجعلی شهید شود و در کربلا یا مشهد خاکش کنند، گفت: «فیلمنامه رو عوض کنید، همهی این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران.»
کارگردان و نویسنده با تعجب نگاهی کردند و گفتند: «نمیشه! ما میخوایم قصه اینطور تموم بشه.» حاجی وقتی دید قبول نمیکنند، غیرتمند گفت: «مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه!»
📌 راوی: احسان محمدحسنی، مدیر سازمان هنری رسانهای اوج
📚 منبع: سلیمانی عزیز ۲، صفحه ۱۹۴
😍 خاطراتی ناب و شنیده نشده از سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «#سلیمانی_عزیز_۲»
قیمت: ۸۹۰۰۰ تومان
☎️ ثبت سفارشات تلفنی:
02537748051
🌐 لینک سفارش کتاب
B2n.ir/h28763
#خاطره
برادر شهید:
✅یہاخلاقیکہداشتازهیچکسهیچانتظاری نداشت...
سعیمیکردکارخودشروخودشانجامبده
اعتقاد داشتچونانتظارندارم
ازدستکسیهمناراحتنمیشم.. :)
#شهید_بابک_نوری🌷🕊