eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ ‌ 🔻از جمله مواردی که در خانواده شهید محسوس بود و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدا را شکر کردم، پایبندی افراد خانواده به ، طوری که وقتی آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد، میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند، و دیگر اینکه هیچ کدام به دنبال خرافات نبودند.‌‌ به‌ روایت همسر گرامی🕊🌹 شهید
❣ ‌ 🔻از جمله مواردی که در خانواده شهید محسوس بود و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدا را شکر کردم، پایبندی افراد خانواده به ، طوری که وقتی آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد، میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند، و دیگر اینکه هیچ کدام به دنبال خرافات نبودند.‌‌ به‌ روایت همسر گرامی🕊🌹 شهید https://eitaa.com/bashohadatashahadattt ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
خطبه‌ی عقد خوانده می‌شد اما داماد نبود! ✍ لحظه‌ی جاری‌شدن خطبه‌ی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. عاقد، خطبه‌ را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد. هر که پرسید کجا بودی، توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. به‌آرامی گفت: «می‌دانی که برایم مهم است. نمی‌خواستم شروع مهم‌ترین فراز زندگی‌ام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود. راوی: همسر ...🌷🕊 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
❣ 🖋 امام علی علیه السلام : 💠 هرگاه كسی به می ايستد، شيطان به او می نگرد. زيرا كه می بيند خداوند او را فراگرفته است. 📚 بحارالانوار، ج۸۲ ، ص۲۰۷ ✨ 📿 🌹🍃🌹🍃
📜فرازی از وصیت‌نامه " پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند می‌خواهید فقط از باب وارد شوید. همیشه برای همدیگر طلب دعای خیر کنید، زیرا دعا در حق برادر و خواهر دینی زودتر به اجابت می‌رسد." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
باید فقط به' خدا ' پیله کرد زیرا فقط با او میشود پروانه شد. ' خدا ' بدون من هم خداست ولی من بدون خدا هیچ نیستم.... ...
به‌روایت‌برادر شهید: ده روز قبل از شهادتش عروسی پسر خاله مان دعوت بودیم. همه آماده بودیم و درون ماشین در حیاط، منتظر نشسته بودیم که صدای اذان مغرب شنیده شد. مهدی گفت من بروم بخوانم و بعد حرکت کنیم، نمازمان واجب تر از عروسی است و بعد از اقامه نماز حرکت کردیم و شاید این یکی از دلایلی بود که خدا خریدارش شد 🔻هم‌چنین خانمی تعریف می کرد : آقا مهدی از سن و سال کم علاقه مند کار و فعالیت بود و کارگری می کرد. وقتی به زمین های شالی کاری برای کاشت نشا می رفتیم. مهدی با وجود خستگی زیر آفتاب گرم می ایستاد، وضو می گرفت و نمازش را می خواند شهادت: ۱۴۰۲/۵/۱ جاده ی خاش _ تفتان نحوه شهادت : در پی حمله تروریستی اشرار به واحد گشت پلیس راه ، به همراه سه تن از مأموران غیور پلیس به شهادت رسید سرگرد شهید🕊🌹 🌹🍃🌹🍃
🌹دلم گرفته خدایا تو دلگشایی کن من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن.... سفارش یاران آسمانیمان🌹
🔸چند روایت از شهیدی که نوجوانان در تشییع او غش کردند/قسمت‌اول 🌼 |حاج‌عباس نجفی معلم بود و توی جنگ از ناحیه‌ی سر مجروح شد؛ و ۱۸ ترکش تا پایان عمر مهمون سرش بود. 🌼 |پروفسور سمیعی بعد از معاینه حاج‌عباس و موقعیت حساس ترکش‌ها گفت: یا این ترکش‌ها حرکت می‌کنند و آروم‌آروم روی پوسته مغز اومده و با عمل ساده جراحی خارج میشن؛ یا سر جاشون می‌مونن و نهایتاً تا ۴۰ سالگی زنده می‌مونی... و دقیقاً اتفاق دوم افتاد و تا ۴۰سالگی بیشتر زنده نموندند. 🌼 |می‌دیدم که درد می‌کشه و کم نمیاره. به برادراش هم گفته بود: این مدت اونقدر درد کشیده‌ام که حد نداره؛ ولی نخواستم کسی بفهمه و بهم ترحم کنه... معتقد بود درد و رنج روح آدم رو جلا میده. توی بیمارستان همسرش رو صدا زد و گفت: دعا نکن درد نکشم؛ دعا کن کم نیارم. 🌼 |نیمه‌ی شعبان قرار بود برا تهیه‌ی وسایل آذین‌بندی با حاج عباس بریم جایی. نماز ظهرم رو نخونده بودم.گفتم:حاجی!بریم وقتی برگشتیم نمازم رو می‌خونم. حاج‌عباس گفت: نه! هیچوقت واجبت رو به مستحب ترجیح نده 🌼 |عده‌ای می‌یومدند و از حاج‌عباس پول قرض می‌گرفتند. یه بار بهش گفتم: حاجی! یه جا بنویس کیا اومدند و چقدر ازت قرض گرفتند؛ تا بدونی چی به چیه و از کیا طلبکاری... حاج‌عباس گفت: نمی‌خواد! اونی که داره؛ هر وقت تونست میاد و قرض رو پس میده. اونی هم که نداره؛ نداره دیگه؛ نمیشه به زور رفت و ازش پول گرفت که... >> ادامه دارد... 🌹🍃🌹🍃
🌱‌موقع ، الله اکبر را که می‌گفتند، صیاد هم نمازش را می‌گفت! این چیزی بود که من هیچ وقت ندیدم که ترکش کند! اصلاً جزو متعلقاتش بود! دیده‌اید بعضی چیزها همیشه همراه آدم هست؛ نماز اوّل وقت هم همیشه همراه او بود! چنان الله اکبر میگفت که انگار آخرش را می‌خواند! ‌چنان با نماز میخواند که گویی به وصل شده است! می گفت : هرچه دارم، از نماز دارم. تأکید داشت نماز را اول وقت بخوانیم. وقت هایی که خانه بود، نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواندیم. به امامت خودش. https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
" فردا نوبت شهادت من است" سودابه ، از کودکی به تقوا. عبادت و اهمیت بسیار می داد و اخلاق نیکوی او ستودنی بود. در مدرسه دانش آموزی ممتاز و موفق به شمار می رفت و همیشه به دوستانش سفارش به حفظ حجاب می کرد.. وقتی حمله عراق به نقاط مرزی ایران و از جمله خرمشهر شروع شد. او و خانواده اش از جمله کسانی بودند که تا لحظات آخر در شهر مقاومت کردند مادرش تعریف میکند که روز قبل از شهادتش در حالی که بر سجاده نماز ایستاده بودم سودابه در مقابلم نشست و به من گفت : فردا نوبت من است. از تو می خواهم که غمگین و ناراحت نشوی چرا که شهادت آرزوی من است و در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۲ در پی بمباران هوایی، به آرزوی دیرینه اش رسید 🌷هدیه‌به‌ارواح‌طیبه‌شهداصلوات.. هم ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃