eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.7هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
گفت:عاشقی‌راچگونه‌یادگرفته‌اۍ؟! گفتم‌ازآن‌شهیدگمنامی‌که‌معشوق‌راحتی‌به‌قیمتِ‌ از دست دادن‌هویتش‌خریداربود...🍃
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جان علی جانان علی، شاهنشه شاهان علی عشق من عشق شما عشق خود یزدان علی پیشاپیش عید غدیر برهمه عزیزان شما مبارک‌باد💐
✅ استخدام سرپرست فروش (مواد غذایی) و بازاریاب (مواد غذایی) در 📋 شیرین وطن جهت تکمیل کادر خود در استان کرمان از افراد واجد شرایط زیر دعوت به همکاری می نماید. 🔻سرپرست فروش (مواد غذایی) 🔹 نوع قرارداد: تمام وقت 🔹 مدرک تحصیلی دیپلم و بالاتر 🔹 حداقل 3 سال سابقه کار 🔹 حقوق پایه از 18 تا 28 میلیون تومان 🔹 پورسانت از فروش 🔹 بیمه تامین اجتماعی از روز اول استخدام 🔹 بیمه تکمیلی 🔻بازاریاب (مواد غذایی) 🔹 نوع قرارداد: تمام وقت 🔹 مدرک تحصیلی دیپلم و بالاتر 🔹 پورسانت از فروش به همراه پاداش 🔹 حقوق ثابت تا مبلغ 17 میلیون تومان 🔹 پرداخت ایاب و ذهاب 🔹 بیمه تامین اجتماعی از روز اول استخدام 🔹 بیمه تکمیلی 📱09138758155
✅ استخدام صندوقدار در کاشی هخامنش در 📋 کاشی هخامنش در استان کرمان، شهر کرمان جهت تکمیل کادر خود از متقاضیان ساکن استان کرمان استخدام می‌نماید 🔻صندوقدار 🔹نوع قرارداد: تمام وقت، پاره وقت 🔹سابقه کار: دارای سابقه کار 🔹ساعات کاری: شنبه تا پنجشنبه 8 تا 13 و 16 تا 21 🔸شرایط احراز: 🔹 آشنا به سیستم حسابداری سپیدار 🔹 خوش برخورد 🔹 منظم و دقیق 🔹 مسئولیت‌پذیر 🔹 آشنا با نرم‌افزارهای اکسل و ورد 🔸تسهیلات و مزایا: 🔹بیمه 🔹پاداش 🔹ساعات کاری منعطف ⬅️ از متقاضیان واجد شرایط خواهشمندیم رزومه خود را به تلگرام زیر ارسال نمایند و یا با شماره موبایل زیر تماس حاصل نمایند. 📱09130916236 (Telegram)
‌ 🛑📸 توئیت معنادار رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص انتخابات ‌ ❌خیر الکلام ما قل و دل. خلاص
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌انتخابات خوب خیلی مهمه در درجه اول هم مشارکت مهمه! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
1.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 دلم تنگ شده💔 دلم هوای تو کرده شه خراسانی .. چه می شود که بیایم حرم به مهمانی…؟
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی ویلای جناب سرهنگ 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷 خودش رفت زنگ آن خانه را زد من هم رفتم .کنارش به ام :گفت:«از این به بعد در اختیار صاحب این خونه هستی هر چی بهت ،گفتن بی چون و چرا گوش می کنی». مات و مبهوت نگاهش می کردم آمدم چیزی بگویم در باز شد یک زن تقریبا مسن و ساده وضعی، بین دو لنگه ی در ایستاده بود چادر گلدار و رنگ و رو رفته اش را رو سرش جابجا کرد. استوار به اش مهلت حرف زندن نداد. به من اشاره کرد و گفت:«این سرباز رو خدمت خانم (!) معرفی کنید.» آمدبرود گفتم:« من اینجا اسلحه ندارم هیچی ندارم نگهبانی می خوام بدم چکار می خوام بکنم». خنده ناشیانه ای کرد و گفت: «برو بابا دلت خوشه از فردا همین لباس هات رو هم باید در بیاری و لباس شخصی بپوشی.» تو دوره آمورشی به قول معروف تمسه از گرده مان کشیده بودند یاد داده بودند به مان که اگر مافوق گفت بمیر بی چون و چرا باید بمیری رو همین حساب حرف او را گوش کردم و دنبال زنه رفتم تو. ولی هنوز در تب و تاب این بودم که تو خانه یک خانم می خواهم چکار کنم؟! روبروی در ورودی آن طرف حیات یک ساختمان مجلل چشم را خیره می کرد،ـ.وسعت حیات و گلهای رنگارنگ و درخت های سربه فلک کشده هم زیبایی دیگری داشت. زن گفت:«دنبالم بیا» گونه به دست دنبالش راه افتادم رفتیم تو ساختمان جلوی راه پله ها زن ایستاد, اتاقی را تو طبقه دوم نشانم داد و گفت: «خانم اونجا هستن.» به اعتراض گفتم:«معلوم هست می خوام چکار کنم؟ این نشدسربازی که برم پیش یک خانم.» ترس نگاهش را گرفت به حالت التماس گفت:« صدات رو بیارپایین پسرم!» 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷 🌹🍃🌹🍃