eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید حسین منجزی سردار شهید حسین منجزی در تاریخ یکم خرداد ماه سال ۱۳۴۳ هجری خورشید همزمان با عاشورای حسینی در روستای بدیل بخش عقیلی شهرستان گتوند دیده به جهان گشود. وی در سال 1364 در حالی که یک جوان 21 ساله بود ازدواج کرد ولی دو ماه بعد از عروسی به جبهه رفت و مجروح شد.  این روستازاده غیور در بهمن ماه سال 1364 در عملیات فاو شرکت کرد و به درجه جانبازی نائل شد. او در این عملیات دست راست و پای راست خود را از به دلیل مجروحیت شهید تقدیم اسلام کرد. شهید منجزی 160 ترکش از دوران دفاع مقدس در بدن داشت که اصلا به روی خود نمی‌آورد و همیشه شاداب بود ولی همواره از درد مجروحیت به خود می‌پیچید و با قرص می‌خوابید. ایشان اگر چه بیش از 30 سال از عمر شریف خود را روی ویلچر گذراند اما جانبازی هیچ گاه او را از میدان خدمت خارج نکرد. یکی از همرزمان شهید تعریف می کند این جانباز با وجود وضعیت جسمی خود در امر ایجاد اشتغال به ویژه در زمینه کشاورزی تلاش‌ های قابل توجهی داشت. شهید منجزی 5 فرزند شامل ۳ دختر و ۲ پسر تربیت کرد که تعدادی از آنها تحصیلات عالیه دانشگاهی دارند و دکتر و مهندس هستند. برادر شهید حسین منجزی می گوید: این شهید در شب عاشورا یعنی دو روز قبل از شهادت همه اقوام و فامیل را در خانه دعوت و با همه آنها خداحافظی کرد و از آنها حلالیت طلبید. برادر شهید منجزی عازم سفر کربلا بود ولی شهید مانع رفتنش شد و به او گفته بود کار مهمی دارم که این سفر را فعلا کنسل کن، گویی به او الهام شده بود که به شهادت می‌ رسد. شهید حسین منجزی صبح روز شنبه 31 شهریور ماه سال 1397 در رژه نیروهای مسلح که به مناسبت هفته دفاع مقدس در بلوار قدس اهواز برگزار شد، حضور داشت هدف تیر تروریست ها قرار گرفت و به همراه 22 نفر دیگر از جمله  شهید سید خلیل هاشمی فر، شهید سید حسن سواری، روحانی شهید محمد افشنگی، شهید حسین ولایتی فر، شهید علی لویمی باقری، شهید امید فرجی زنگنه، شهید مهران زرافشان، شهید نبی دریس، شهید اسماعیل شفیعی نژاد، شهید سعید کریمی، شهید یونس پورجلو، شهید علی سلمانوند، شهید امید نریمیسایی، شهید محمد عذاری، شهید سعید زارع، شهید هادی الماسیان و شهید محمدطاها اقدامی به شهادت رسید. پیکر شهید منجزی در گلزار شهدای روستای بدیل بخش عقیلی این شهرستان آرام گرفت. شهید حسین منجزی در سن ۵۴ سالگی به شهادت رسید و تربت پاکش در گلزار شهدای روستای بدیل واقع در شهرستان گتوند، بخش عقیلی، بقعه متبرکه امامزاده محمد ابن زید (ع) زیارتگاه عاشقان است. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷گفتگو با جانباز حسن منجزی، برادر جانباز شهیدحسین منجزی آقای منجزی فامیلی شما به چه معناست؟ منجزی برگرفته از معجزه و به معنای سخاوت هم است و به حق باید گفت که حاج حسین ما نمونه همین سخاوت و حلال مشکلات بود، الان کل منطقه ما احساس می‌کنند که یتیم شده‌اند. ☘چند برادر و خواهر هستید؟ ما شش خواهر و پنج برادر بودیم. حاج حسین متولد سال ۱۳۴۳ و دو سال بزرگ‌تر از من بود. از اسفند سال گذشته تاکنون حاج حسین سومین برادر ماست که از بین ما می‌رود؛ اسفندماه ۹۶ یکی از برادرانم از دنیا رفت، ایام نوروز امسال یعنی دقیقاً روز ۱۴ فروردین هم برادر دیگرم از بین ما رفت، امروز هم که حاج حسین با شهادت آسمانی شد. ما اهل روستای عقیلی گتوند هستیم، زندگی ساده‌ای در روستا داشتیم. ☘حاج حسین رزمنده جنگ بود، در دوران انقلاب هم فعالیت داشت؟ بله، البته در دوران پیروزی انقلاب من و حاج حسین سن و سال بالایی نداشتیم. من دانش‌آموز دوره راهنمایی بودم، اما بچه‌های مسجد و روستا را جمع می‌کردیم، نوجوانان و جوانان می‌آمدند و در تظاهرات شرکت می‌کردیم. حتی شب‌ها با آن چراغ توری‌های قدیمی جمع می‌شدیم و شعار می‌دادیم. حاج حسین از همان ابتدای جوانی یک نیروی انقلابی و ولایی بود. ☘در دوران دفاع مقدس چطور؟ شما و برادرتان چه زمانی عازم جبهه شدید؟ در روستای ما شاید اولین رزمنده من بودم که در عملیات رمضان مجروح شدم و گلوله به فکم اصابت کرد. به اشتباه خبر شهادتم را هم اعلام کردند. کمی بعد حاج حسین و دوستان دیگر به جبهه آمدند. طوری که در یک عملیات فقط از روستای ما ۲۰ نفر در یک گردان بودیم. اعزام‌های متعدد از روستا داشتیم. جوانان و بزرگان مرتب میان روستا و جبهه تردد می‌کردند. در یک عملیات پنج نفر از روستای ما به اسارت گرفته شدند، در والفجر مقدماتی هفت شهید دادیم. در عملیات رمضان که مجروح شدم فقط ۱۶ سال سن داشتم، دو برادر دیگر من هم بعد از من به جبهه رفتند که یکی از برادرانم هنگام اعزام ۱۵ ساله بود. دیگری هم دانش‌آموز بود. ما در خانواده خودمان دو جانباز داریم. یک دوره‌ای ما هر سه برادر، همزمان در جبهه بودیم حاج حسین در عملیات‌های مقدماتی والفجر و خیبر حضور داشت و بعد از آن به عضویت رسمی سپاه درآمد. در عملیات والفجر ۸ من، حاج حسین و برادر خانمم محمد حسین پیکری که شهید شد با هم بودیم. من نیروی رزمی و خط‌شکن بودم و حاج حسین در نیروی دریایی بود، همزمان در فاو بودیم، در همان عملیات فاو حاج حسین جانباز شد. می‌خواهم بگویم خانواده ما همیشه اهل جهاد و دفاع بودند. ☘پس ایشان جانباز والفجر ۸ بودند؟ بله، البته قبل از عملیات والفجر ۸ حاج حسین در نیروی دریایی ماهشهر پاسدار رسمی بود. سه روز قبل از عملیات، امام را در خواب می‌بیند. امام به ایشان می‌گوید: حسین جان هر درخواستی دارید بگویید. ایشان می‌گوید آقا من چیزی نمی‌خواهم فقط ۲۰ روزی است که ازدواج کرده‌ام و به جبهه آمده‌ام. الان هم می‌خواهم بروم مرخصی، دو روز مرخصی می‌خواهم، امام هم دست روی سر حسین می‌کشد و می‌گوید که حسین جان برو تا آخر عمرت مرخصی، برای همیشه به مرخصی می‌روی. حسین در همان عملیات والفجر ۸ دست و پایش را از دست داد و برای همیشه جانباز و خانه‌نشین شد. ☘نحوه جانبازی‌اش چطور بود؟ ایشان روی اسکله فاو و در حال گرفتن وضو بود. یک پایش در شناور و پای دیگرش روی اسکله بود. هواپیمای دشمن می‌آید و منطقه را به گلوله می‌بندد.  یک گلوله مستقیم به وی اصابت کرد، دست راستش از آرنج و پای راستش از زانو قطع شد، خودش می‌گفت: با چشمانم قطع شدن دست و پایم را دیدم، اما گلوله‌ای دیگر از دو سانتیمتری نخاعش خارج می‌شود و در کمرش گودی عمیقی به وجود می‌آورد؛ به‌طوری‌که یک استکان چای در آن گودی جا می‌گرفت! حدود ۸۰ ترکش هم در پایش بود. چهار ماه در بیمارستان بستری بود. سال ۶۴ دکترها به این نتیجه رسیدند که باید پای چپش هم قطع شود که من مخالفت کردم و نگذاشتم. بعد هم خوشبختانه مشکلش رفع شد و آن پا را داشت. ایشان حتی بعد از جانبازی یک رزمنده به تمام معنا بود. به کار کشاورزی مشغول شد. سه سال کشاورز نمونه استان شد و خودش با آن شرایط بدنی پشت فرمان تراکتور می‌نشست. با ماشین معمولی هم رانندگی می‌کرد، واقعاً انسان خاصی بود. بزرگی شخصیت معنوی و منش حاج حسین در طول جانباز بودنش عیان و بعد از جانبازی استاد همه ما شد. ✨ادامه👇
کمی از خصوصیات اخلاقی حاج حسین برایمان بگویید. اینکه می‌گویید شخصیت معنوی ایشان در مدت جانبازی‌اش عیان شد، به چه معناست؟‌ نمی‌دانم چطور بگویم، حاج حسین بعد از جانبازی‌اش دارای یک شخصیت معنوی خاص شد؛ یعنی طوری بود که در روستا و سطح شهر همه به ایشان نگاه دیگری داشتند، حتی مسئولان شهر و استان هم گاهی به ایشان مراجعه می‌کردند، حتی در اختلافات خانوادگی و قومی هم همه به نظر ایشان احترام می‌گذاشتند. مثلاً کسی بود که در موردی اصلاً حاضر به اعلام رضایت نبود، اما وقتی حاج حسین رفت و از او خواست تا رضایت دهد، دست حاج حسین را بوسید و گفت: به خاطر شما می‌بخشم و اعلام رضایت کرد، بین اقوام هم همینطور، همیشه نقش میانجی را داشت. می‌دانید در خوزستان گاهی بین اقوام مختلف اختلافاتی رخ می‌دهد که حاج حسین نقش شیخ و بزرگ اقوام را ایفا می‌کرد و معتمد همه بود. حاج حسین سه دوره عضو شورای روستا، رئیس شورای بخش و نماینده شورای بخش در استان بود، در این سه دوره فرماندارها می‌گفتند تا ما حاج حسین را داریم، غم نداریم. خیلی هم شجاع بود، ترس در وجودش نبود و فقط از خدا می‌ترسید، حرفش را می‌زد و حرف خدایی هم می‌زد، نگاه نمی‌کرد چه کسی ناراحت می‌شود یا خوشحال وقتی حق را تشخیص می‌داد، همان را می‌گفت. الان هم خیلی‌ها از شهرهای مختلف به ما زنگ می‌زنند، می‌گویند فکر نکنید که فقط شما یتیم شدید، همه ما یتیم شدیم، حاج حسین برای همه پدر بود. ☘خاطره‌ای از روزهای جبهه، جهاد و همرزمی‌تان با حاج حسین به یاد دارید؟ حاج حسین دنیای خاطره بود، وقتی می‌خواستم به جبهه بروم، می‌آمد، مرا می‌بوسید و می‌گفت: شما نرو تا من بروم، من هم پیشانی‌اش را می‌بوسیدم و می‌گفتم این بار تو بمان تا من بروم. گاهی با هم می‌رفتیم و برخی مواقع به یکدیگر التماس می‌کردیم که از هم سبقت بگیریم، همیشه پیش‌قدم بود. در روز حادثه هم اولین جانباز ویلچری رژه و اولین شهید صحنه بود. ☘از حادثه ۳۱ شهریور اهواز بگویید، چطور از آن آگاه شدید؟ البته ناگفته نماند حاج حسین سرهنگ بازنشسته سپاه با رتبه ۲۱ بود، من هم بعد از بازنشستگی از سپاه الان مدیر کاروان‌های زیارتی هستم و صبح روز حادثه طبق معمول به دفترم رفتم که دختر بزرگ حاج حسین تلفن کرد و با گریه گفت که پدرش امروز در مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز بوده و می‌گویند در آنجا تیراندازی شده، ما هرچه به بابا زنگ می‌زنیم جواب نمی‌دهد، شما پیگیری کنید ببینید می‌توانید خبری بگیرید؟ من هم هر چه زنگ زدم جواب نگرفتم، به هر کسی که می‌شناختم زنگ زدم، اما نتیجه‌ای نداشت تا اینکه باجناقم گفت: حاج حسین به شهادت رسیده است. رفتیم بیمارستان بقایی و اولین نفری بودم که پیکر مطهرش را دیدم، بغلش کردم، او را بوییدم و بوسیدمش، دیدم یک گلوله به گلویش اصابت کرده و یکی دیگر به سینه و قلبش خورده است. حاج حسین مظلومانه شهید شد، ابوالفضل‌گونه زندگی کرد و به شهادت رسید. اتفاقاً هنگامی که تروریست‌ها شروع به تیراندازی کردند، مسئول امور ایثارگران سپاه خوزستان سرهنگ زنگنه خودش را به حاج حسین می‌رساند و مقابلش می‌ایستد تا جان او را حفظ کند که گلوله تروریست‌ها به او هم اصابت می‌کند، اما هم خودش و هم حاج حسین به شهادت می‌رسند. دوستانش می‌گویند حاج‌حسین قبل از رژه درخواست کرد قاب عکس شهیدی را به او بدهند. قاب عکسی که در دستان برادرم است، متعلق به شهید محمود لرستانی از شهدای ترور سال ۵۸ است..... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt 🌺🌿🕊🌺🌿🕊🌺🌿🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
808.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جانباز شهید سردار حاج حسین منجزی 🕊💐 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام حسین منجزی 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩قرائت زیارت عاشورا 🕯️به یاد شهید حسین منجزی 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
AUD-20220806-WA0119.mp3
زمان: حجم: 8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
@Elteja -کانال اِلتجاHekayat Amiralmomenin-sh'ere Zarre .mp3
زمان: حجم: 5.14M
▫️یا علی! نام زیبای تو رافع هر مشکلی است؛ بگشا به نجابت دعا برای فرج مشکل اهل عالم را... عنایت زیبای به یک شاعر. 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt