eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.7هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
【 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام 】 شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد هر كس مؤمنى را شاد كند، خداوند در روز رستاخیز، او را بسیار دل شاد خواهد كرد. امام موسی کاظم (ع)
کربلایی پیام کیانی4_6003619403629858662.mp3
زمان: حجم: 7.88M
، بیچاره ام نکن..... حسین...😭 🎤: کربلایی پیام کیانی مراسم روضه هفتگی ۱۴۰۱/۱۱/۲۱ ...🌹🏴 _••
برف که میاد، یاد محمود کاوه می‌افتم استادِ جنگ در کوهستان، وقتی برای آزادسازی سد بوکان با یک گردان ۴۰ کیلومتر مسیر را در برف رفت، چندین بار از ابتدا تا انتهای ستون را دوید کسی جا نمونه. توی برف و یخ و مه، به دشمن آوار شد و سد آزاد شد. 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
این عکس دیروز، در دیدار رهبری دست مردم آذربایجان بود؛ درد و بلای این مردم بخوره تو سر تجزیه طلب‌ها ترجمه شعر عکس: تا آخرین نفس مثل کوه پشت ایران هستیم آذربایجان اگر گل باشد ایران ساقه‌ی‌ آن است 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 8⃣ هشتمین چله ی کانال باشهدا تاشهادت 💫 امروز "پنج شنبه 27 بهمن ماه" 📌روز " بیست و هفتم " چله صلوات و زیارت عاشورا‌《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام "شاهرخ ضرغام"🌷🌷🌷 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
جاویدالاثر شهید شاهرخ ضرغام🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 لقب: حر انقلاب تاریخ ولادت: ۱۳۲۸/۱۰/۱ محل ولادت: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۹/۱۷ محل شهادت: آبادان مزار: گمنام ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt 🌷🕊🌹🌿🥀🌿🌹🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام 🔹🔸🔹🔸🔹 💐شاهرخ با نامِ شناسنامه ای ابوالفضل در 1دی سال 1328 در  محله نبرد در شرق تهران متولد شد و  درشت جثه بود. پدرش صدرالدین که کارگر ساختمانی بود در 12 سالگی شاهرخ به رحمت خدا رفت. به گفته برادرش علیرضا، «شاهرخ دانش‌آموز زرنگ و درس خوانی بود اما با رفتاری که معلم کلاس اول راهنماییش  انجام داد شاهرخ ترک درس و مدرسه کرد. در امتحانی که معلم گرفت، شاهرخ متوجه شد به دانش‌آموزان نورچشمی ارفاق کرده است او هم اعتراض می‌کند اما معلم به جای جواب، کشیده‌ای به گوش شاهرخ زند، مدرسه هم به بهانه توهین به معلم شاهرخ را اخراج کرد. او هم  سرخورده شد و وقتش را به بطالت سر چهارراه‌ها گذراند و کم‌کم با دوستان ناباب آشنا شد. هیکل تنومندش باعث شد خیلی زود اراذل محله دور و برش را بگیرند و به یکه بزن محله نبرد و کوکاکولا تبدیل شد. هرچه مادرم می‌گفت این کارها عاقبت ندارد او توجهی نمی‌کرد.» ☘دوران جوانی در جوانی، سنگین وزن کشتی می‌گرفت. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردو تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و...؛ اما این‌ها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا‌اهل و... همه دست به دست هم داد و انسانی شد که کسی جلودارش نبود؛ هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و... روزها کار می کرد و شب ها رفیق بازی و گردن کشی می کرد. با رفقای نا اهلش در کاباره ها به  الواتی مشغول بود. در دوره ای از جوانیش سراغ  کشتی رفت و قهرمان و نایب قهرمان مسابقات کشتی آزاد و فرنگی مثبت 100 کیلوگرم جوانان و بزرگسالان تهران شد اما این ورزش هم نتوانست او را از خلاف دور کند. تا سن 27الی28سالگی دعای هر روزه مادرش، سر به راه شدن شاهرخ بود. مادرش از دست شاهرخ خسته شده بود. مرتب از دعواها، دستگیریها، دسته گلها و خرابکاری های پسر برایش خبر می بردند. سند خانه را آماده روی طاقچه گذشته بود و منتظر، تا برود کلانتری و از بازداشت خلاصش کند. نارضایتی های مادر تا شب خاطره سازی ادامه یافت. به گفته مادرش، شبی ناراحت و غمگین بعد از نماز سر بر سجاده گذاشتم و بلند بلند گریه کردم. در مناجات با پروردگار گفتم  خدایا از دست من کاری بر نمی آید خودت راه درست را نشانش بده. خدایا پسرم را به تو سپردم، عاقبت به خیرش کن. روحیه سرکشی و نافرمانی در لوطی گری و بامعرفت بودنش در هم تنیده بود. شبی که با دوستانش از کاباره بر می گشت کاپشن قیمتیش را با دسته اسکناس همراهش به فقیری که سر راهش بود داد یا وقتی می دید از دختر یا زنی سوء استفاده می شد، غیرتی می شد و به خاطر همین احساسِ جوانمردی و غیرتی که داشت اجازه نمی داد دختران و زنان مسلمان به خدمت غیر مسلمان ها دوره پهلوی در آیند. این روحیه جوانمردی موجب نجات زنی از کاباره محل پاتوقش شد. مهین که پسری 10 ساله به نام رضا داشت به قیمومیت شاهرخ در آمد و برایشان خانه اجاره کرد. شاهرخ به زن گفته بود در خانه بماند و بچه اش را تربیت کند و هزینه اجاره خانه و خرجی ماهش را می دهد. ☘توبه شاهرخ «تلنگر» زندگی خیلی انسانها  را از این رو به آن رو می‌کند. یکی از  تلنگرها توسط مرد خدا مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی به شاهرخ زده شد. علیرضا برادر شاهرخ گفت: «در دوره پهلوی برگزاری هیات مذهبی در ماه محرم با محدودیت همراه  بود. حاج آقا مجتبی تهرانی مجلس عزا داشتند. یکی از هم محله ایها به ایشان گفته بود شاهرخ می‌تواند مجوز برگزاری عزای سیدالشهدا از شهربانی بگیرد.  شاهرخ را خبر کردند که نزد حاج آقا مجتبی تهرانی برود. رفتن همانا و شیفته این مرد خدا شدن همانا. حاج آقا از او خواسته بود از شهربانی برای برگزاری عزاداری هیات جوادالائمه مجوز بگیرد و شاهرخ هم موفق به این کار شده بود. همین اتفاق پای او را به جلسات حاج آقا مجتبی باز کرد.» مادرش در خاطره ای از توبه شاهرخ گفت:«پسرم در گوشه یکی از صحنهای حرم در مناجاتش با پروردگار می گفت: خدایا من را ببخش، بد کردم، غلط کردم، می خواهم توبه کنم  یا امام رضا به دادم برس، من عمرم را تباه کردم. ✨ادامه👇