AUD-20220806-WA0119.mp3
زمان:
حجم:
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#ظهور_ناگهانی
🌷 لحظهی زیبای ظهور، حرکت سیل خروشان جمعیت بسوی مکه
🌹 پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:
🌺 كَيفَ أنتُم إذَا استَيأَستُم مِنَ المَهدِيِّ، فَيَطلُعُ عَلَيكُم صاحِبُكُم مِثلُ قَرنِ الشَّمسِ يَفرَحُ بِهِ أهلُ السَّماءِ وَالأَرضِ؟
🌸 چه حالی خواهید داشت آن موقع که از (ظهور) مهدی «عج» ناامید شدهاید و ناگهان صاحبتان مثل خورشید برایتان طلوع خواهد کرد و اهل آسمان و زمین به آمدنش شاد خواهند شد؟!
🌼 پرسیدند:
اى پيامبر خدا! و اين كِى خواهد بود؟
🌺 فرمود: إذا غابَ عَنهُمُ المَهدِيُّ، و أَيِسوا مِنهُ.
🌸 هنگامى كه مهدى علیهالسلام از چشم آنان غایب شود و از (ظهور) او نااميد شوند.
📚دلائل الامامة ص۴۶۸ ، مشابه در مختصر البصائر ص۹۰
#عصرظهورمهدویت
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
مۍگفـت:
#اخـمتوۍمحیـطۍڪھ
پراز#نـٰامحرمھخیلۍهـمخوبھ:)
‹مجـٰازۍهـممیشھهـٰاااا›
#شھیـدصـدرزادھ🌱'!
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🕊#عاشقانهمذهبی♥️
موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوز نامحرمیم،تا بپسندی برمیگردم.»
رفت و با سینی آب هویج بستنی برگشت.برای همه خرید بود جز خودش! گفت میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که روزه گرفته است. ازش پرسیدم حالا چرا امروز ؟! گفت: می خواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.
به نقل از همسر شهید
منبع📚:
کتاب سربلند(زندگینامه شهید محسن حججی)
#یادش_با_صلوات
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای
فقط خدا:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
4.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 سلام بر شهدا | پنجشنبه است، یاد کنیم شهدای والامقام.
#شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💔
#عاشقانه_شهدایی 💖
شهدا از دنیا خسته نبودند
اتفاقا شهدا
عاشـــق بودند💓
اما همین عشق
باعث شهادتشان شد
من و تو هم اگه عاشقانه زندگی کنیم
شهیدیم!!
#شهید_محمدابراهیم_همت
#شهید_دفاع_مقدس
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
✅ زیباترین کارت عروسی ...
✍حجت الاسلام قرائتی: یک کارت عروسی برای من آمد و روی آن نوشته بود: دوشیزه فلانی و آقای فلانی زندگی خود را آغاز کردند؛ خواستیم شما را در تالاری دعوت کنیم و از شما پذیرایی کنیم ولی به فکر افتادیم که این هزینه را به دختر و پسری بدهیم که آنها هم ازدواج کنند.
بنابرین هزینه مراسم عروسی را برای ازدواج دو نفر دیگر گذاشتیم این کارت را هم دادیم که بدانید ما ازدواج کردیم. چقدر زیبا ! اگر انجام این کار از ما بر نمی آید، می توانیم حداقل با ساده برگزار کردن عروسی خود ترویج تجملات نکنیم و آن مقدار صرفه جویی را به زوج دیگری کمک کنیم.
#سبک_زندگی_اسلامی
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥#قسمت91
سمیه درحالیکه عباس را بغل گرفته بود به سمت در رفت وگفت:بفرمایید ,مااینجا مهمانیم,صاحبخانه شمایید..
پشت در زنی جوان بالباس افغانی بود وبا شرمی در صدایش گفت:ببخشید ,این عباس اقای ما اینجاست؟ کل محوطه را زیر پا گذاشتم تا پیداش کنم ووقتی یکی از خانمها گفت که حاج اقا سبحانی امده,فهمیدم که عباس را باید دور وبر ایشون پیدا کنم...
لبخندی زدم ودستش را گرفتم وبا زور اوردمش داخل وگفتم:پسرتون عباس خیلی شیرین زبانن,خدا براتون نگهش داره,بفرمایین بشینین تا یه کم با هم اشنا بشیم و بدونیم اینجاها چه خبره؟
هنوز خانومه لب,به سخن نگشوده بود که عباس به حرف در امد وگفت:زن عمو,خاله راحله مامانم که نیست,من پسر مامان سلیمه وبابا غفار هستم که خاله راحله میگه بابا ومامان باهم رفتن پیش خدا ومن میدونم که بالاخره یه روز برمیگردن ومنم قول دادم تا اونروز پسر خوب وحرف گوش کنی,باشم ,اینجوری شاید زودتر بیان...
خلاصه ی زندگی عباس را که با خیالاتش عجین شده بود را از زبانش شنیدم ,لرزه به اندامم افتاد,اخه چرا؟؟این بچه با این سن کم,چرا؟؟به چه گناهی باید اینچنین تنها باشه...
توهمین خیالات بودم که با صدای راحله که روبه عباس حرف میزد به خود امدم:هااا طفلک برا همین که طفل خوبی,بودی یک ساعته من دنبالت همه جا را زیر ورو کردم؟؟؟
سمیه که هنوز,تو بهت حرفهای ساده ومملو از حقیقت تلخ,عباس بود یه بوسه از گونه ی,عباس گرفت وگفت:راحله خانم ,عباس را به خاطر ما ببخش خصوصا ,اشاره به من کرد ,به خاطر عروس حاجی سبحانی که فکر میکنم اینجا محبوبیتی خاص داره,ببخشید وبه طرف کیفش رفت که همیشه مملو از,خورامی وهله هوله های رنگارنگ بود رفت وکلی,خوراکی جلوی عباس,گذاشت,پسرک همانطور که با دهان اب افتاده به خوراکیها نگاه میکرد اما بازهم از راحله چشم میزدوگفت:خاله راحله اجازه هست ازاینا بردارم؟
راحله خانم در حالیکه آه میکشید وبا تعارفهای ما میخواست بشنه ,با تکان دادن سرش به عباس اجازه خوردن داد..
#ادامه دارد...
📝نویسنده: ط، حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷