وقلبڪفیقلبـییاشهید ...♥️
قشنگہنہ⁉️
قلبیہ #شہید توقلبتباشه
باهاشیڪیشی
اونقدر رفـیــــق😍
اونقدر عـآشـــ♥️ـــق
و اونقدر #شبـیـــــھ🍃
#شهید_جهاد_مغنیه
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
نامه حضرت امام خمینی به همسرش در جوانی
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌷#شهید_حسن_باقری: اگر میبینیم در کار خستگی وجود داره، باید بریم اون مورد رو حل بکنیم؛ کار، کاری نیست که توش خستگی داشته باشه.
◀️ جنگیدن در راه خدا خستگی نمیاره؛ اگه داریم خسته میشیم، باید بررسی کنیم علتش چیه؟ چرا داریم خسته می شیم؟ ایراد اینه که یه چیز غیرخدایی قاطی قضیه هست.
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
شعبانیه1403_1111_3.salavatShabanieh.mp3_90075.mp3
زمان:
حجم:
4.95M
صلوات زیبای شعبانیه 😍
پیشنهاد میکنم
تو گوشیتون یک زنگ ساعت تنظیم کنید برای حوالی ظهر
این صوت زیبا را انتخاب کنید
تا هر روز حوالی ظهر
عطر صلوات
تو منازلتون بپیچه💚
🌹🍃🌹🍃
امام خامنهای:
شهید آوینی و مرحوم سلحشور، پیشروان کار انقلابی در این کشورند
اینها را باید گرامی داشت
کار وقتی با روحیه انقلابی شد،پیشرفت خواهد کرد
سالروز وفات مرحوم سلحشور
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
#دار و_ ندارم ، عزیز تر _ازجانم!!
🏝کاش
این چند روز مانده تا ولادتتان
برای یک بار هم شده
با تمام مردم دنیا
چه آنها که موعود را
در انجیلشان شناختهاند،
چه آنها که در توراتشان،
چه آنها که شمارا
به نام سوشیانث میشناسند
و چه ما
که امید دلمان
سایهی سرمان
پناه امنمان
و مهربانتر از پدر و مادرمان هستید؛
یکپارچه میشدیم و متحد!
و با جمعیتی بیسابقه
شب تا سحر خالصانه
فقط ظهور شما را
از خداوند میخواستیم،
که،
موعود ادیان
و منجی بشریت هستید!
این روزها
تنها به یک چیز فکر میکنم
آن هم اینکه
باید کاری کنیم برای آمدنت!
کاش
سحر نیمهی شعبان
کنارمان باشی!
ای کاش.......
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
✍رهبر معظم انقلاب:
بهترین دوران برای زندگی, بعد از ظهور است...
#امام_زمان
#حجاب
#ماه_شعبان
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
#شهیدانه
شھادت ...
اجࢪ ڪسانۍاست ڪہ دࢪ زندگۍخود
مدام دࢪحال دࢪگیࢪ؎ بانفسند
وزمانۍڪہ نفس سࢪڪش خود ࢪا ࢪام نمودند،خداوند بہ مزد این جھاد اڪبـࢪ، شھادت ࢪا ࢪوز؎آنهاخواهدڪࢪد . .(:
#شھیدمحمدمھدۍلطفۍ
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🕊#تلــــــنـگــر❗️
شهید ثانی یک شب از خواب برخاست و دید که نمازشبش قضا شده... گریه کرد و گفت:
خدا چه کردم که #نمازشب از دستم رفت.
حالا امروز بعضی ها نمازصبحشان هم قضا می شود، اما برایشان مهم نیست.
هزارتومانی اش گم شود ناراحت است، اما نمازصبحش قضا شده و نگران نیست و این را خسارت نمی داند.☑️
آیت الله مجتهدی تهرانی ره
#یادشان_با_صلوات
#نماز
#خدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
1.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا
کرامت و خاطره ای از شهید احمد علی نیری
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥 #قسمت97
به بیمارستان رسیدیم,زخم عباس چون سطحی بود پانسمانش را بررسی کردند ودوباره پانسمان جدیدی کردند وداخل بخش بستری شد ,اما سمیه را مستقیم به اتاق عمل بردند,از حالات دکترها وسرعت عملشان میتوانستم بفهمم که وضع سمیه خیلی روبه راه نیست,دلم گرفته بود وبرای شفای سمیه ختم صلوات برداشتم ,اخه این درد برایم زیادی بزرگ بود خدایا برتو پناه ,پشت در اتاق عمل یک جا بند نبودم,مدام از این طرف به ان طرف میرفتم وهر چند دقیقه ای یکبار شماره یوسف را میگرفتم که متاسفانه در دسترس نبود,درون دلم انگار شعله ای اتش روشن بود واین طوفانهای پشت سر هم این اتش را شعله ورتر میساختند,نبود علیرضا ویوسف وبی خبری از احوالات انها یک طرف,وضع وخیم سمیه از طرف دیگر روح وروانم را بهم ریخته بود,در همین احوالات بودم که گوشیم زنگ زد وشماره مامان افتاد,نمیدانستم چه کنم ,اگر جواب بدهم مطمینا نمیتونم طاقت بیارم ومادرم از,ان طرف دنیا نگرانمان میشد واگر جواب هم نمیدادم,بازهم نگران میشد,اما بااینحال جواب ندادم,اخه اینجوری نگرانیشون کمتر بود,گوشی را گذاشتم توکیفم وبه طرف پرستاری که از اتاق عمل خارج شد رفتم وبا زبان,الکنی که بسیار کم از عربی میفهمیدم حال سمیه را جویا شدم وپرستار باایما واشاره گفت که عمل طول میکشه ودعا کنید...
نمیدانستم چه کنم ودراین مملکت غریب به کجا پناه ببرم,ناگاه ذهنم پرکشید به قرنها پیش ویاد غربت ومظلومیت واسارت بانویم زینب س در دیار غربت درهمین شام بلا افتادم ,اگر بانواسیر بود من اینک اینجا ازاد ازادم,اگر به او بی حرمتی میشد,اینجا مارا عزیز داشتند,اگر ان زمان نمک به زخم اسیران کربلا میپاشیدند,الان اینجا زخم ما را التیام میبخشیدند اشک سروصورتم را پر کرده بود ,غم من کجا وغم بانو کجا...
انگار پاهایم به اراده ی خودم ند ودلم به سویی که دوست داشت مرا هدایت میکرد,بی اختیار از بیمارستان بیرون امدم وپرسان پرسان ,راه حرم عمه جانم زینب س را در پیش گرفتم...
#ادامه دارد ...
📝نویسنده: ط ، حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷