••|🌿🕊|••
♦️ از شخصـے پرسیدند :
تا بهشت چقدر راه است ؟
گفت : یڪ قدم
گفتند : چطور ؟!
گفت : مثل #شهیدان یڪ پایتان را ڪہ
روے نفس شیطانـے بگذارید
پاے دیگرتان در بهشت است .
#شــهیـــدانــہ°°💜°°
#تلنگرانه…>⭕️<…
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
توکل چه کلمه زیباییست
"تو" و "کل"...
وقتی"تو" ، "کل"را داری...
به چه می اندیشی؟
ناراحت چه هستی؟
وقتی با کلْ هستی..
با کل دنیا
با کل جهان هستی
دلت قرص باشد..
چه زیباست "توکل"....
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
28.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این شهدا ستاره هستن؛
یعنی راهو به ما نشون میدن.
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
ببینید ای اهل آسمان 🌥اینان ستارههای کهکشان✨ ابوالفضلالعباس(ع) هستند و شیدای عشق بر محور وفا سماع میکنند. نورشان از نور #حسین(ع) است و طینتشان از خاک #خونآلود قتلگاه
#شهدای_کربلا(..☀️🌻..)
#شهیدسیدمرتضی_آوینی(°°⭐️°°)
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌹🍃🌹🍃
از شهید بابائے پرسیدند:
+عباس چخبر ، چڪار میڪنے!؟
_گفت: "بہ #نگهبانے دل♥️مشغولیم
تا ڪسے جز #خدا وارد نشود"
#شهیدعباسبابائی
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
از#شھدابهشما📞:
قرارمون این نبود.
بیحجابی نبود.
بیغیرتی نبود.
قرار شد بعد از ماها ‹#راهمان› رو ادامه
بدید اما دارید ‹#راحت› ادامه میدید...🚶🏿♂'
چفیههامون خونی شد تا #چادری خاکی نشود
عکسِ ماها رو میبینید عکسِ ما عمل میکنید!
ما شھید نشدیم که مرغ و میوه ارزان بشه
ما #شھید شدیم که بیحیایی ارزان نشود.
حرفِ آخر..↓
این رسمش نبود💔🕊!'
#شهیدآرمانعلیوردی
#آرمانعزیز
#آرمانایران
#رفیق_شهیدم
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌹🍃🌹🍃
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید.مهدی رسولی چه غوغایی میکنه.رحمت خدا برچنین مداح هایی.
شیرمادر ورنجپدر حلالتان🌺
خدارحمت کنه پدرومادرت باپدرومادر اعضای گروه🤲
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فرمانده گردانی میگفت :
خواب #امام زمان عجلالله رو دیدم ؛
آقا بهم گفت لیست گردان رو بهم بده
لیست گردان رو بهشون دادم
ایشون با خودکار #قرمز زیر بعضی اسما رو خط کشید ..
هر کدوم از اون #اسمایی رو کھ آقا اون شب زیرشون خط کشید #شهید شدن!🚶🏻♂
#شهیدآرمانعلیوردی❤️🌱
#آرمانعزیز
#آرمانایران
#رفیق_شهیدم
🌹🍃
رفیق شهید :
یه شب من بیمار شدم و #شهید بابڪ نورے هم منو رسوند #درمانگاه بعد از
درمانگاه.
باهم دیگه رفتیم یه آبمیوه فروشے و باهم یه چیزے خوردیم در همون حال که داشتیم باهم صحبت میکردیم برگشت به من گفت داداش من برم #سوریه دیگه برنمیگردم این به من الهام شده...
من اولش جدے نگرفتم و گفتم انشاالله صحیح و سالم برمیگرده
ولے به فیض بزرگ #شهادت نائل شد .. 🕊
هنوز که
دارم میسوزم.. :)
#شهیدبابڪنورے•♥️•
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌹🍃🌹🍃
🍃آرزو دارم عصر زیباتون
🍓پر از ملودی شـاد
🍃پر از آرامش
🍓پراز لبخند از تہ دل
🍃و پراز زیبایی باشہ
🍓عصرتون سرشار از عشق شادی
🍃رنگ دلتون شـاد
🍓وطعم زندگیتون شیرین
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥#قسمت103
بابا هم از سرکار آمد و وقتی پدر یوسف را دید و داستانش را شنید ،خدا را شکر کرد که بالاخره این پدر و پسر بعداز سالها جدایی مثل حضرت یوسف و پدر بزرگوارش به هم میرسند .گرچه دوست داشتم پدر یوسف را ببرم بالا خونه خودم وپذیزایی کنم اما با اصرار پدر وما رم خونه بابا موندیم،ازصبح تا شب از شب تا سحر مدام یوسف را میگرفتم اما باز هم در دسترس نبود...
آخه سابقه نداشت یوسف حتی زمانی که درگیر عملیات بود اینهمه مدت مرا از خودش بی خبر بذاره
دلم به تلاطمی عجیب بود و انگار خبر از وقایعی هول انگیز میداد.
صبح زود بود وبا صدای صحبت کردن پدرم واقای سبحانی از عالم دلشوره بیرون آمدم رو انداز بچه ها را صاف کردم واماده بیرون رفتن از اتاق میشدم که با صدای زنگ در خانه بر جای خود میخکوب شدم...
یعنی کی میتونه باشه؟این وقت صبح سابقه نداشت که..
برگشتم وچادرم را سر کردم وهمزمان صدای باز شدن در هال اومد وپشت سرش...
#ادامه دارد....
📝نویسنده: ط، حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷