« علیاکبر! توی قمقمه آب نیست.»
وقتی این را شنید. قمقمهاش را به طرفم گرفت و گفت:« بیا بگیر بخور، ولی کم بخور!».
عملیات پاتک مهران بود و هوای بسیار گرم. تدارکات کم میرسید.
هر روز فقط یک قمقمه آب. آن شب تقریباً همه آب خود را تمام کرده بودند امّا علیاکبر قمقمهاش پر از آب بود. گفتم:« اینکه پُرِپُره.»
گفت:« نه، گذاشتم اگه بچهها تشنه شدن، بهشون بدم.»
🌹شهید علیاکبر ابراهیمی
📖منبع: فرهنگنامه شهدای سمنان، جلد ۱، ص ۴۰
#سیره_شهدا
#ایثار
#عطش
#با_شهدا_تا_ظهور_مهدی_عج