شهیدی که هنگام وضو گرفتن به شهادت رسید.
🌷شهید دفاع مقدس سردار شهید مصطفی زواره ای🌷
نام: مصطفی زواره ای
نام پدر: حاج قاسمعلی
ولادت: ۱۳۴۰/۱۱/۸(ورامین)
شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۱۴(عملیات کربلای ۵،شلمچه)
وضعیت تاهل: متاهل صاحب دو فرزند
نام جهادی: نداشتند اما به علت ارادت زیاد مادرشان به حضرت فاطمه(س) ایشان را در خانه محسن صدا می کردند.
آخرین مقام : سرباز امام (ره) و مسئول مهندسی رزمی لشگرده سیدالشهداء(ع)
نحوه شهادت: روز 14 اسفند ماه 1365 در عملیّات كربلای 5 در منطقه شلمچه بر اثر تركش خمپاره به شهادت رسید و به دوستان شهیدش پیویست
سن شهادت: ۲۵ساله
علاقه: سپاه و جهاد
قسمتی از وصیتنامه شهید:
وصیتنامه ای از ایشان در دسترس نیست
#یادش_باصلوات
هر وقت دلتون گرفت یا دوست داشتید
دورهمی داشته باشید
بیاید سر مزار من پیش من
نیاز نیست حتماً قران بخونید
بیاید بامن حرف بزنید من صداتونو میشنوم! :)❤️
#شهیدمحمدمهدییاغی
دوست دارم اگر شهید میشوم؛پیکری نداشته باشم تا وقتی ارباب بی کفن در محشر آن سان حاضر میشوند،شرمنده ایشان نباشم.
از ادب به دور است که در پیشگاه ارباب، با بدنی سالم و با کفن محشور شوم.
اما اگر پیکرم برگشت، دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند تا لااقل شرمنده مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها نباشم.
برایم سخت است که من سنگ مزار داشته باشم و بی بی، بی نشان باشند.🥺💔
#شهیدمرتضی_عبداللهی
#شهیدحجتاصغریشریبانی🌼
▫️آیا حتما باید منجی بیاید و ما بعد اقدامی بکنیم!
▫️پس وظیفه زمینهسازی ظهور برگردن کیست؟
▫️ازتمام جوانان کشور میخواهم که پشت ولیفقیه باشند
▫️و دشمنان داخلی و خارجی را خوب شناسایی کنند تا به مملکت آسیبی نرسد
▫️و هر شخصی یا گروهی که به مستکبرین غرب و آدمکشهای صهیونیست تمایل دارد را دشمن نظام بدانید.
🌷سردار شهید مهدی زین الدین🌷
نام: شمهدی زین الدین
نام پدر: عبدالرزاق
ولادت: 1338 (تهران)
شهادت: 1363/8/27
وضعیت تاهل: متاهل
نام جهادی: ندارند
اخرین مقام: سرباز امام خمینی(ره)و فرمانده لشگر ۲۷ علی بن ابیطالب
نحوه شهادت:
در آبان سال 1363 مهدي زینالدین به همراه برادرش مجید (كه مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشكر علیبن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حركت میكنند. در آنجا به برادران میگوید: من چند ساعت پیش خواب دیدم كه خودم و برادرم شهید شدیم.
موقعی كه عازم منطقه میشوند، رانندهشان را پیاده كرده و میگویند: خودمان میرویم. حتی در مقابل درخواست یكی از برادران، مبنی بر همراه شدن با آنها، مهدی به او میگوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت را نمیتوانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را میتوانیم بدهیم.
فرمانده محبوب بسیجیها، سرانجام پس از سالیان طولانی دفاع در جبههها و شركت در عملیات و صحنههای افتخارآفرین، در درگیری با ضدانقلاب شربت شهادت نوشید و روح بلندش از این جسم خاكی به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارش ماوی گزیند.
سن شهادت: ۲۵ساله
علاقه: اهل بیت و بسیجی ها
قسمتی از وصیتنامه شهید:
در زمان غیبت كبری به كسی «منتظر» گفته میشود و كسی میتواند زندگی كند كه منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد.
#یادش_باصلوات
از همه زودتر میومد جلسه؛ تا بقیه برسند دو رکعت #نماز میخوند. یکبار بعد از جلسه کشیدمش کنار و پرسیدم: نماز قضا میخونی؟ گفت: نه. نماز میخونم که جلسه به یه جایی برسه. همینطور حرف روی حرف تلنبار نشه . .
#سالروزشهادت
_سردار شهید مهدی زین الدین_
بهش میگفتم دانیال ، حالا درسته اردوی
جهادی خوبه ،ولی تو تک بچه خانواده ای
مادرت تنهاست، نمیخواد همیشه هم همراه
ما باشی ؛ میگفت : مادرم تنهاست ، ولی
سقف سالم بالا سرشه ، سقف این خونه ها
بریزه رو سر یک مادر ، با خودم چی بگم؟
من باید بیام، وظیفمه!!..
#شهیددانیالرضازاده
#یادشهداباصلوات
#سید_خوبیهای_گردان
🌷رفتم وضو بگیرم و آماده شوم برای نماز صبح. آرام حرکت کردم تا به نماز خانه گردان رسیدم. هنوز ساعتی تا اذان صبح مانده بود. جلوی نمازخانه یک جفت کتانی چینی بود. توجهم به آن جلب شد. نزدیک که رفتم متوجه شدم کسی در نمازخانه مشغول مناجات با خداوند است. او به شدت اشک می ریخت. آنقدر شدید گریه میکرد که به فکر فرو رفتم. با خود گفتم: خدایا این چه کسی است که در دل شب اینگونه گریه میکند؟! خواستم بروم داخل، ولی نتوانستم. پشت در ایستادم. گریههای او در من هم اثر کرد. ناخواسته به حال او غبطه خوردم. خودم را سرزنش میکردم و اشک میریختم.
🌷با خودم گفتم: ببین این بچه بسیجیها چطور قدر این لحظات را میدانند. ببین چطور با خدا خلوت کردهاند. هنوز نتوانسته بودم تشخیص دهم آن فرد چه کسی است؟ از جلوی نمازخانه رفتم و موقع اذان برگشتم و وارد نمازخانه شدم. او رفته بود. وقتی به محل مناجات آن شخص رسیدم باورم نمیشد! هنوز محل مناجات او از اشک چشمانش خیس بود! خیلی دوست داشتم بدانم آن شخص چه کسی است. کفش کتانی او حالت خاصی داشت. روز بعد به پاهای بچهها خیره شدم. بالأخره همان کتانی را در پای او دیدم؛
🕊سید خوبیهای گردان، سید مجتبی علمدار.🕊
📚 کتاب "علمدار"
❌️❌️ سید مجتبی فرزند اذان بود. موقع اذان صبح به دنیا آمد؛ موقع اذان مغرب به شهادت رسید و موقع اذان ظهر به خاک سپرده شد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
📌 مادرشهید: علیرضا را از امام رضا(ع) گرفتم و شهادت او هم هدیه امام رضا(ع) بود.
🔹 دو سال پیش در اوج ایام کرونا عده ای از جوانان با رعایت پروتکل ها پای صحبت های مادر شهید علیرضا شهبازی نشستند که شنیدن آن در ایام سالگرد شهادت این شهید بزرگوار بسیار دلنشین است.
◇ شهید علیرضا شهبازی همیشه از مادر می خواست تا بعد از نماز برای شهادتش دعا کند.
◇ او در سال ۱۳۸۰ برای پیدا کردن پیکرهای مطهر شهدا وارد گروه تفحص شد.
◇ وی از نیروهای بسیج حوزه شهید قائمی پایگاه کربلا بود که به سپاه پاسداران پیوست و بعد از مدتی به واسطه علاقه فراوانی که به شهدا داشت بخصوص به شهدائی که به علل گوناگون در مناطق جنگی جامانده بودند خود را به برادران تفحص لشگر ۲۷ محمد رسول الله ملحق ساخت.
◇ سرانجام چند ماه بعد در منطقه فکه به همراه شهید زمانی در ۲۶ آذر ۱۳۸۰ در قتلگاه فکه به شهدا پیوست و در قطعه ۲۷ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
متولد:۱۳۵۵
شهادت: ۱۳۸۰/۹/۲۶
محل شهادت : حین عملیات تفحص شهدا منطقه ی فکه بر اثر انفجار مین
#شهید_علیرضا_شهبازی 🌷
#شهید_تفحص
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
بهش میگفتم دانیال ، حالا درسته اردوی جهادی خوبه ،ولی تو تک بچه خانواده ای مادرت تنهاست، نمیخواد هم
📌 زمانی که خبر شهادت پسرم را دادند، سجده شکر کردم/ هر جای کشور که سیل میآمد یا اتفاقی رخ میداد دانیال برای کمک میرفت.
🔹 مادر شهید دانیال رضازاده :
دانیال با پساندازش من را به کربلا فرستاد تا برای شهادتش دعا کنم.
◇ اگر همین الان هم دانیال زنده شود باز هم همین دعا را میکنم چون پسرم به آرزویش رسید.
◇ به پسرم گفتم تو تنها فرزند من هستی و کمتر اردو جهادی برو، دانیال اما گفت راهش را انتخاب کرده است و در دفاع مقدس مادرانی بودهاند که تنها فرزندشان شهید شدهاند و من با آنها تفاوتی ندارم.
#شهید_دانیال_رضازاده