eitaa logo
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مرکز بوشهر
76 دنبال‌کننده
150 عکس
31 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ #ناقابلم؛ قبول! ولی #دوست دارمت ⭕️ ای #مهربانترین خلایق... پدر! #بیا ⭕️ تکلیف این #دلی که برایت گرفته چیست؟! ⭕️ از اشتباه و معصیتم درگذر! #بیا #سخت_تورا_محتاجم_بیـــــــا😭 @basij_pnubu
آقا جان : از آن روزی که شنیده ام اکثر یارانت از جوانانند... تمامِ امید و آرزویم، سربازی در رکابِ تو... همه ی شور و هیجانم، رسیدن به صبحِ ظهورِ تو... و تک تک لحظه های جوانیم، وقفِ لبخندِ دلنشینِ توست! اینک، قدم در راهی گذاشته ام که عاقبتش تویی... محبوبِ من! این جوانِ دل شکسته ی در راه مانده را به یاریت می پذیری ؟!؟ مهدی جان : 🌹دل به لبخندِ پر از مهرِ تو دادم آقا... دستِ من نیست، دلم باز جوانی کرده! اللهم اجعلنا من انصاره و أعوانه ..
🌹« انما سیاحه امتی الجهاد فی سبیل الله »🌹 « جوانهای ما سیاحتشان را هم از این راه تامین میکنند; سیاحتشان هم در ضمن کار برای مردم است; این ارزش دارد و جوانی خود را قدر بدانید» «پیامبر اکرم (ص) 📣ثبت نام اردوی جهادی آغاز شد📣 📝زمان⏳ ثبت نام:11 اردیبهشت الی 27اردیبهشت ماه۹7📝 مکان🏡🏢 ثبت نام:ساختمان علوم انسانی دفاتر بسیج دانشجویی🌺🌸🌺 بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مرکز بوشهر @basij_pnubu
همخوانی کتاب و آنکه دیرتر آمد @basij_pnubu
همخوانی کتاب وآنکه دیرتر آمد قسمت1 من در دهی نزدیک حلّه که مردمش از برادران اهل تسنن هستند ، به دنیا آمدم . دوره نوجوانی را آنجا گذاراندم. دهِ ما بعد از صحرایی بی آب و علف قرار گرفته بود کار ما بچه ها این بود که پیشاپیش به استقبال کاروانیان برویم و با دادن مژده آبادی مژدگانی بگیریم . یادم نیست آن روز از چه کسی شنیدم که کاروانی بزرگ تا ظهر به دِه می رسد . بلافاصله سراغ احمد رفتم .احمد ذوق زده دست هایش را به هم زد و گفت :«عالی شد . اگر کاروان به این بزرگی باشد می توانیم چند سکه ای گیر بیاوریم . برویم بچه های دیگر رو هم خبر کنیم .» گفتم:« ولشان کن . دنبال دردسر می گردی ؟ هم جمع کردنشان سخت است هم باید چند سکه ای را هم که می گیریم قسمت کنی.» تا ظهر وقت زیادی مانده بود از دِه بیرون رفتیم ، و چون فکر کردیم زود به کاروان می رسیم ، نه آبی با خود برداشتیم نه نانی . ساعت ها راه رفتیم . خورشید به وسط آسمان رسیده بود و حرارت آن مغز سرمان را می سوزاند . احمد ایستاد و گفت : « مطمئنی درست شنیده ای ؟ » گفتم : «‌با گوش های خودم شنیدم » احمد دستش را سایه بان چشم کرد و گفت : « ‌پس کو ؟ جز خاک چیزی می بینی ؟ » به دورترین تپه اشاره کرد و گفتم : «‌تا آنجا برویم ، اگر خبری نبود ، بر می گردیم . » زیرچشمی نگاهش کردم . دست هایش را به کمر زد و اَخم کرد و گفت : «‌برگردیم ؟ به همین راحتی ؟ این همه راه آمدیم که دست خالی برگردیم ؟ » تا به بالای تپه برسیم هلاک شدیم . کمی از ظهر گذشته بود و اوج گرما بود . احمد را میدیدم که چطور پاهایش را از خستگی و تشنگی روی زمین می کشد صورتش سوخته بود و زبانش از دهانش بیرون مانده بود. خودم هم حال و روز بهتری نداشتم. ماسه های داغ از لای بند کفش ها پاهایم را می سوزاندند . به هر بدبختی بود به بالای تپه رسیدیم .. نه غبار کاروانی نه آبادی ای و نه حتی تک درختی . احمد روی زمین نشست کفش هایش را در آورد تا شن های داغ را از آن بتکاند گفت : « تو هم با این خبر گرفتنت ! » گفتم : « تقصیر من چیست ؟ هرچه شنیدم گفتم. » خودم هم از خستگی نشستم . داغی شن در تمام بدن و سرم پخش شد. گفتم : « آخ سوختم » گفت : « بسوز ! هرچه می کشم از بی فکری توست . » مشتی شن به طرفم پراند . برای اینکه کارش را تلافی کنم .گفتم : « حتماً بچه ها تا حالا کاروان را دیده اند و یک مژدگانی حسابی گرفته اند » دندان قروچه ای کرد و گفت : « پررویی می کنی ؟ به حسابت می رسم. » تا بجنبم ، پرید روی سرم . یقه ام را چسبید ، هر دو به پایین تپه غلتیدیم . نمی دانم سرم به کجا خورد که احساس کردم همه چیز دور سرم چرخید و دیگر چیزی نفهمیدم @basij_pnubu
▫▫▫اعتکاف▫▫▫ ۲۷ لغایت ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ (اول تا سوم رمضان الکریم) 🔹مهلت ثبت نام ⬅ تا ۲۰ اریبهشت 🔹هزینه ثبت نام⬅ ۲۰/۰۰۰ تومان 📝جهت نام نویسی به دفتر نهاد رهبری واقع در ساختمان اداری دانشگاه پیام نور مرکز بوشهر ،طبقه سوم و یا با شماره 📞۰۹۳۷۶۱۸۰۹۰۷ تماس حاصل فرمایید. @basij_pnubu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما را غلام کوی حسن آفریده اند مبهوت و مات روی حسن آفریده اند   ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند مست از خم و سبوی حسن آفریده اند   خورشید را به این همه نقش و نگارها از طلعت نکوی حسن آفریده اند   روشن ز نور روی مهش گشته روزها شب را اسیر موی حسن آفریده اند   آری ز مقدمش همه جا بوی گل گرفت گل را ز رنگ و بوی حسن آفریده اند   از انبیاء و اولیا همه را صف به صف ببین مدهوش خلق و خوی حسن آفریده اند   میل نگاه هر چه گدایان شهر را ولله سمت و سوی حسن آفریده اند میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد.
از غم دوست در این میکده فریاد کشم‏ ‏‏دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم‏ ‏‏داد و بیداد که در محفل مارندی نیست‏ ‏‏که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم‏ ‏‏شادیم داد غمم داد و جفا داد و وفا‏ ‏‏با صفا منت آن را که به من داد کشم‏ ‏‏عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری‏ ‏‏بار هجران و وصالت بدل شاد کشم‏ ‏‏مردم از زندگی بی‌تو که با من  هستی‏ ‏‏طرفه سری است که باید بر استاد کشم‏ ‏‏سالها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید‏ ‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم‏ رحلت امام امام خمینی (ره) تسلیت باد پ.ن:شعر از امام خمینی(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا