اسامی برادرانی که در فراخوان پنجشنبه تاریخ
۱۹ / ۵ / ۱۴۰۲ حضور داشتند
آقایان
۱ _ احمد نظری
۲ _ رضا رحیمی
۳ _ عادل ناهید
۴ _ محمد حسین عطایی
۵ _ سجاد نادعلی زاده
۶ _ احمد امیر احمدی
۷ _ بهزاد رضوانی.
۸ _ امیر حسین کریمی/م_ تایید صلاحیت
۹ _ محمد ثامنی
۱۰ _ علی حاجی مسیحا.
۱۱ _ محمد مهدی پناهی.
۱۲ _ محمد نمکی
۱۳ _محسن مرتضوی.
۱۴ _ حسین وفایی
۱۵ _محمد احسان قوشه ای
۱۶ _محمد کیانمهر
۱۷ _ علی اکبر گلخنی.
۱۸ _ امیر حسین کریمی /م _ امداد بهداشت
۱۹ _سجاد حسن کاشی.
۲۰_ مهدی آرمان
۲۱ _ محمد قوشه
۲۲ _ محمد حسین توکلی.
۲۳ _ طاها مددی.
۲۴ _ فرهاد فتح الهی
۲۵ _ امیر علی نوروزی.
۲۶_ یاسین دولتی.
۲۷ _محمد نبی نظری
۲۸ _ محمد رضا هاشم زاده
۲۹ _ مصطفی فارابی
۳۰ _ عباس نورایی
۳۱ _وحید درویش خادم.
۳۲ _ مرتضی هرمزی.
۳۳ _ امیر علی امین علیزاده
۳۴ _ یاسین گودرزی
تقدیر و تشکر از تک تک برادرانی که با حضورشان باز هم مثله فراخوان قبلی گل کاشتن خدا قوت خسته نباشید با حضور پرشورتان پرچم حزب الله را بالا بردید و دشمنان اسلام را خشمگین کردید خداوند به همه شما سروران گرامی سربازان واقعی آقا امام زمان (عج) خیر و برکت بده اجر همه دوستان عزیزم با آقا سیدالشهدا (ع)
تشکر ویژه دارم از فرمانده محترم پایگاه که با حضورشان گرمابخش محفل بسیجیان بودن امروز
تشکر میکنم از حضور پرنگ تیم ا / ط پایگاه بابت حضور در فراخوان و امنیت
اطلاع رسانی پایگاه شهدای خیبر
اسامی برادرانی که در فراخوان پنجشنبه تاریخ ۱۹ / ۵ / ۱۴۰۲ حضور داشتند آقایان ۱ _ احمد نظری
واقعا با حضور شما دوستان عزیز دشمن خشمگین میشود مثل فراخوان رژه موتوری که بابت گرامی داشت آزاد سازی خرمشهر بود فردای آن روز بر درب مسجد شعار نویسی کردن این یعنی دشمن از کار درست و به جا خشمگین میشود همیشه در تمام صحنههای انقلابی دشمن منتظر هست ببیند ما جوانان انقلابی چکار میکنیم
از معاونت محترم بازرسی پایگاه خواهشمندم به دستور فرمانده محترم پایگاه پیگر برادرانی باشند که در فراخوان های ۱۳ و ۱۹ حضور نداشتند باتشکر
به دستور فرمانده محترم پایگاه فقط و فقط عزیزانی خدمات دریافت میکنند که با دل و جان و روحیه انقلابی در هر دو فراخوان حضور داشتند و در حلقه های صالحین حاضر هستند
یاعلی
﷽
#گزارش_تصویری📸
✳️برگزاری حلقه شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی و شهید همدانی
🔅هرهفته سه شنبه ها بعد نماز مغرب و عشاء
✅مربی: آقای محمد ملکی
✅ویژه اعضای فعال و اعضای شورا
#فضای_مجازی_پایگاه_شهدای_خیبر
#معاونت_تربیت_آموزش
#بسیج_مسجد_جامع_خزانه_بخارایی
#پایگاه_مقاومت_بسیج_شهدای_خیبر
🔸باسلام و تشکر از دوستانی که در دو فراخوان اخیر حضور داشتند ، عزیزانی که به هر دلیل حضور نداشتند ، دلیل عدم حضور خود را در شخصی بنده اعلام نمایند.
ممنون
⚫️عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا امام حسین علیه السلام
یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم:
فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم.
پرسیدم: چطور؟
فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند،
مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟
مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،
اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.
حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی
این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.
و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار...
حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟.....
صلی الله علیک یا اباعبدالله