eitaa logo
بسیجیان‌ بصیرت‌ (سپاه‌ ناحیه‌ ویژه‌ تبریز)
446 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
30 فایل
☫ ﷽ با سلام وقت بخیر ، خوش آمدید به کانال بسیجیان بصیرت(سپاه ناحیه ویژه تبریز) جهت ارتباط و ارسال مطالب به آیدی زیر مراجعه فرمائید. 🇮🇷 @vahid_khodaei اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِک " کُلُّناعباسُکِ‌یازینب(س) "
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ درگیری های شدیدی بین تیپ های سقور الشام و لشکر سلطان مورات، دو جناح مختلف در "مخالفان" سوریه تحت حمایت ترکیه درگرفته است. همین چند روز پیش، تعداد زیادی از گروه های مختلف مسلح مخالف اسد در حال برنامه ریزی برای حمله مشترک علیه حلب بودند. اکنون آنها در شمال سوریه با یکدیگر می جنگند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🚨همیشه « خبردار » باش 👇👇 @khabardar_ir
: نمــازِ  دو رکعت است، رکعتِ اول در دنیــا رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله وضوی آن صحیح نیست مگــر با  .. حی علی الصلاه📿
آخرین پنج شنبه مهرماه است به یاد آنهایی 🌸 که دیگر میان ما نیستند و هیچکس نمیتواند جایشان را در قلب ما پر کند نثار روح پدران و مادران آسمانی فرزندان خواهران وبرادران درگذشته و همه در گذشتگان بخوانیم 🍃 فاتحه و صلوات🖤🥀🖤 روحشون شاد یادشون گرامی🌹🌹
🌺بخش‌هایی از وصیتنامه شهید محمد شفیع آذریون 🍃برادرم! مگر نه اینکه باید مُرد و مرگ را جلوی رو داریم؟ مگر نه اینکه شب اول قبر و حساب قیامت را داریم؟ مگر نه اینکه گنه‌کاریم و باید به فکر عفو و رحمت خدا باشیم؟ مگر نه اینکه هیچ تضمینی نداریم و هر لحظه مرگ به‌ دنبال ما دور می‌زند؟ 🍃پس چرا مرگ با افتخار و شرف را انتخاب نکنیم؟! چرا انتخاب نکنیم مرگی را که شکستن هیبت ظاهری و قدرت پوشالی ستمگران را به دنبال دارد؟! چرا انتخاب نکنیم آنچه را که خداوند برای ما معین کرده؛ یعنی تکلیف را و چرا انتخاب نکنیم در یک کلمه شهادت را؟ 🍃شهادت یعنی فدا شدن برای آرمان و هدفی بزرگ و مقدس که تحول ارزش‌های انسانی را به‌دنبال دارد. 🍃شهادت یعنی صعود و طی درجات عظیمه‌ای که خداوند برای شهدا معین کرده است. 🍃شهادت یعنی تسلیم شدن و رسوا کردن ظالم. شهادت یعنی تجدید پیمان بیعت با حسین(ع) 🍃شماها یاران وفادار امام و عاشقان راستین اباعبدالله‌الحسین(ع) هستید. از توطئه منافقان و آنهایی‌که می‌خواهند مساجد را خالی کنند، نهراسید و این سنگر را محکم به فرمان امام امت نگهدارید. 🆔 @Isaar_Mag
🚨مالک پیام‌رسان گپ، عامل نفوذی که سیدحسن‌نصرالله را لو داده‌بود معرفی کرد. معاهده‌ی پاریس درکار است! ♦️رژیم اسرائیل در توضیح اشراف اطلاعاتیش و چگونگی ترور‌های گسترده مسئولین رده بالای سپاه پاسداران، حزب‌الله لبنان وسوریه در کمتر از ۴۵ روز، از یک معامله قانونی! اطلاعات رونمایی کرد. ♦️آنچنان که تلویزیون اسرائیلی اعلام کرد «معامله پاریس» که در رسانه‌ها با عنوان دستگیری پاول دروف در فرانسه از آن نام برده شده، یک برنامه از پیش تعیین شده برای معامله اطلاعات بین تلگرام و اسرائیل بوده‌است. ♦️این اطلاعات شامل گفتگوهای Secret chat (که قبلا ادعا میشد دارای رمزنگاری امن است)، اطلاعات تماس، نشانیIP و موقعیت مکانی (Latitude & Longitude)و... بوده است. ♦️اسرائیل با ترکیب این اطلاعات با داده‌هایی که از شرکت meta (مالک اینستاگرام، واتس‌آپ و فیس‌بوک) دریافت کرده بود، توانسته بود به صورت کامل شبکه ارتباطی افراد موثر جبهه مقاومت را کشف نماید. شهید عزیز سیدحسن‌نصرالله بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران در سخنرانیش سربسته به این موضوع اشاره کرد. ♦️مدیرعامل تلگرام مدعی شد از سال ۲۰۱۸، اطلاعات مجرمان! را در اختیار مقامات قرار میداده است. همچنین چون حزب‌الله و سپاه پاسداران از نظر آمریکا جزء سازمان‌های تروریستی هستند، منعی در دادن اطلاعات به آمریکا وجود نداشته و قانونا باید این کار را انجام میداده است!! ✍️مهدی انجیدنی @talebieh_tabriz
بعد از مدتی آقا مهدی گفت " منطقه ی عملیاتی من دیگر جنوب نیست . دیگر نمی توانم بیایم اهواز . " گفت " دارم می روم غرب آنجا ها نا امن است و نمی توانم تو را با خودم ببرم . وسایلتان را جمع کنید تا برویم و من شما را بگذارم قم . " وسایل زیادی که نداشتیم . آقا مهدی باکری با مهدی صحبت کرده بود که همسر بردارش ، حمید حالا که حمید شهید شده ، نمی خواهد ارومیه بماند . خانم شهید همت هم بعد از سه چهار ماه تصمیم گرفته بود بیاید قم . با آقا مهدی صحبت کرده بودند که شما که با قم آشنایید یک جایی برای ما پیدا کنید که مستقل باشیم . بعد آقا مهدی به من گفت " اگر موافقی یک جا بگیریم ، شما هم وسایلت را یک گوشه آن جا بگذاری . " بعد از دو سال دوره کردن شب های تنهایی در گرما و غربت اهواز ، دوباره به قم برگشتم . دقیقاً روز عاشورا بود که آمدیم قم . مهدی فردا همان روز برگشت . آدم بعدها می گوید که به دلم آمده بود که آخرین باری است که می بینمش . ولی من نمی دانستم . نمی دانستم که دیگر نمی بینمش . آن روز خانه ی پدرشان یک مهمانی خانوادگی بود . من هم آن جا بودم . مهمان ها که رفتند ، من آن جا ماندم . یک ساعت بعد مهدی آمد . من رفتم و در را برایش باز کردم . محرّم بود و لباس مشکی پوشیده بودم . آمدم داخل و تا مهدی با خواهر و مادر و پدرش از هر دری حرف می زد ، از پیروزی ها ؛ از شکست ها . من تند تند انار دانه کردم . ظرف انار را بردم توی اتاق و کنارش نشستم و لیلا را گذاشتم بینمان . دم غروب بود . چند دقیقه همه ساکت شدند . حرف نزدن او هم مرا اذیت کننده نبود . لبخند همیشگی اش را بر لب داشت . دوتایی لیلا را نگاه می کردیم . بالاخره مادرش سکوت بینمان را شکست . به مهدی گفت " باز هم بگو ! تعریف کن . " مهدی با لحنی بغض آلود گفت " مادر دیگه خسته شده ام . می خواهم شهید شوم . " بعد رو کرد به من و لبخند زد . یعنی که این هم می داند . همه فکر کردیم خوب دلش گرفته خوب می شود . فردا صبح دوتایی قبل از اذان بیدار شدیم و رفتیم زیارت . خنکی هوای دم سحر و رفتن او هوای حرم را برایم غمگین کرده بود . وقتی داشتیم بر می گشتیم ، توی یکی از ایوان های حرم دو تا بچه ی پنج شش ساله ی عبا به دوش دیدم که با پدرشان نشسته بودند و جلویشان کتاب سیوطی باز بود . مهدی رفت و با پدر بچه ها صحبت کرد . بچه ها هم برایش از حفظ دو سه خط قرآن خواندند . بچه های جالبی بودند . مهدی آمد و مرا رساند دم خانه و رفت . این آخرین باری بود که دیدمش .. 🌸پايان قسمت سيزدهم داستان زندگي 🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
✨﷽✨ گنـاه کبیـره چیـست؟ ❶ هر گناهی که در قرآن و حدیث، به کبیـره بودن آن تصریح شده باشـد. این قسم متجـاوز از چهـل گنـاه است که در اخبـار اهل بیـت علیهم‌ُالسلام تصریـح شـده است. ❷ هـر معصیتـی که در قـرآن مجید یا سنت معتبره، وعده آتـش بر ارتکاب آن به طور صریح رسیـده باشد، یا اینکه ضمنا باشد. مثـل فرمایش پیغمبر صلےالله‌علیه‌وآله‌وسلم: « مَنْ تَرَکَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ مِلَّةُ الْاِسْلام» هرکس نماز را بطور عمدی ترک کند. از اسلام به دور است. (جامع‌الاحادیث،ج۴،ص۷۴) که وعده عذاب در این روایت، به کنایه است نه به صراحت و دلیل این مطلب، روایات کثیره ای است که حضرت باقـر و حضرت صادق علیه السلام فرموده‌اند که: «گنـاه کببـره» ، هر گناهی است که خـدای متعـال وعـده‌ی آتش بر آن داده باشـد. ❸ هـر گناهی که در قرآن یا سنت معتبره، از گناهی که کبیـره بودنش مسلّم است، بزرگتر شمرده شود، آن هم کبیـره هست. مثلا «قتـل نفس» ، از جمله گناهانی است که کبیره بودنش، به هر دو راه گذشته ثابت گردیده است. حال اگر در قـرآن مجید یا سنتی که معتبر است تصریح شود که فلان گنـاه از «قتـل نفس» بزرگتر است، آن گناه هم کبیره مےشود؛ مانند «فتنه کردن» که در قرآن مجید مےفرماید از «قتـل» بزرگتر است. « وَالْفِتْنَةُ اَکْبَرُ مِنْ الْقَتْلِ » فتنه کردن از قتل بزرگتر است.(سوره بقره، آیه ۲۱۷). پس یقینا فتنه هم از گناهـان کبیـره اسـت. ❹ هـر گناهـی که نزد مُتدینین و متشرعین ، بزرگ شمـرده شود؛ بطوری که یقین حاصـل شود که بزرگی آن، منتهی به زمان معصوم مےگردد، مانند نجس نمودن مسجد از روی علم و عمد به قصد هتک احترام خانه ی خدا، یا پرتاب کردن و انداختن قرآن مجید به قصد هتک آن و غیره. 📚 بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ص ۱۵ و ۱۶ ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️تصاویر هوایی از حضور پرشور مردم اصفهان در مختلف مردم در تشییع پیکر سردار شهید حاج عباس نیلفروشان در فضای مجازی👇 @akhbareisfahan