eitaa logo
بسیج اساتید استان اردبیل
40 دنبال‌کننده
206 عکس
23 ویدیو
1 فایل
کانال استادان بسیجی دانشگاه های استان اردبیل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مهار ایران فراتر از پرونده هسته‌ای: تقابل ژئوپلیتیکی در نظم نوین جهانی 📝دکتر اکبری، استاد دانشگاه محقق اردبیلی رفتار ایالات متحده و اسرائیل در قبال ایران طی دو دهه گذشته، بیانگر یک راهبرد جامع و چندلایه‌ی مهار است که ابعاد نظامی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و اقتصادی را به‌طور هم‌زمان در بر می‌گیرد. برخلاف روایت رسمی غرب که مسئله‌ی هسته‌ای ایران را به‌عنوان تهدیدی جهانی برجسته می‌کند، شواهد نشان می‌دهند که دغدغه‌ی اصلی، توان ژئوپلیتیکی، نفوذ منطقه‌ای و جایگاه ایران در نظم نوین جهانی در حال گذار است؛ نظمی که با افول هژمونی غرب و ظهور قدرت‌های شرقی مانند چین و روسیه، در حال بازتعریف است. در چنین شرایطی، دیپلماسی که در عرف روابط بین‌الملل به‌عنوان ابزاری برای کاهش تنش و پیشگیری از منازعه شناخته می‌شود، از سوی آمریکا نسبت به ایران نه برای حل تعارض، بلکه به‌عنوان ابزاری در خدمت فریب استراتژیک به‌کار رفته‌است. نمونه‌ی بارز این رویکرد، توافق برجام در سال ۲۰۱۵ است که در ظاهر، معامله‌ای دوجانبه برای لغو تحریم‌ها در قبال محدودسازی برنامه‌ی هسته‌ای ایران بود، اما با خروج یک‌جانبه‌ی دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸، آشکار شد که هدف واقعی، نه عادی‌سازی روابط بلکه مهار کنترل‌شده‌ی ایران در چارچوبی تحت نظارت آمریکا بوده‌است. اسرائیل در این راهبرد مکمل، به‌ویژه در پوشش جنگ هیبریدی، نقشی فعال‌تر و عریان‌تر ایفا کرده‌است. برخلاف آمریکا که سعی می‌کند ظاهری دیپلماتیک حفظ کند، اسرائیل مستقیماً اقدام به انجام عملیات‌هایی چون حملات سایبری (مانند ویروس استاکس‌نت)، ترور دانشمندان هسته‌ای (از جمله محسن فخری‌زاده)، و حمله به تأسیسات نظامی در ایران کرده‌است؛ اقداماتی که آشکارا با هدف تضعیف زیرساخت‌های استراتژیک، علمی و امنیتی ایران و در نهایت، تحریک ناپایداری داخلی طراحی شده‌اند. این راهبرد چندوجهی در بستری از رقابت‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی گسترده‌تر قرار دارد. ایالات متحده، مستقل از ملاحظات امنیتی، ایران را به‌عنوان یک رقیب بالقوه در بازار جهانی انرژی می‌نگرد. کشوری که با در اختیار داشتن دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت جهان، می‌تواند در صورت رفع تحریم‌ها، نقشی تعیین‌کننده در امنیت انرژی اروپا، به‌ویژه در دوران گذار از وابستگی به گاز روسیه، ایفا کند. از همین رو، سیاست‌های فشار حداکثری آمریکا نه‌فقط اهداف سیاسی، بلکه منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی بلندمدتی را دنبال می‌کنند. در این چارچوب، استفاده‌ی آمریکا از ابزارهایی چون تحریم‌های یک‌جانبه، حمایت کامل از اسرائیل، و بهره‌گیری ابزاری از نهادهای بین‌المللی مانند شورای امنیت، موجب از دست رفتن اعتبار این کشور به‌عنوان یک میانجی بی‌طرف در عرصه‌ی جهانی شده‌است. در بسیاری از پرونده‌ها، ایالات متحده هم‌زمان نقش شاکی، قاضی و مجری را ایفا می‌کند، که این رفتار آشکارا در تعارض با اصول بنیادین منشور سازمان ملل همچون اصل عدم مداخله و احترام به حاکمیت ملی کشورهاست. راهبرد آمریکا و اسرائیل را می‌توان به‌روشنی در قالب مهار بلندمدت قدرت ژئوپلیتیکی ایران تحلیل کرد؛ راهبردی که با ترکیب دیپلماسی فریبنده، اقدامات اطلاعاتی، تحریم‌های اقتصادی، جنگ سایبری و ترور هدفمند، در پی تضعیف جایگاه ایران به‌عنوان یک بازیگر مستقل در نظمی جهانی است که دیگر انحصار غرب بر آن تضمین‌شده نیست. برخلاف آنچه تبلیغ می‌شود، مسئله‌ی اصلی نه بمب هسته‌ای، بلکه توان ایران در ایفای نقشی مستقل، مؤثر و پایدار در معادلات جهانی است.
🔷️سازش و مصالحه با آمریکا هرگز ✍دکتر ابراهیمی، استاد دانشگاه محقف اردبیلی ◀️هیچوقت بین ما و امریکا مصالحه وسازش ممکن نخواهد شد نه عقلا نه عرفا و نه شرع حتی از بعد دنیایی محض.براینکه مصالحه درجایی است که طرفین با فرض پذیرش وجودی هم انجام دهند درجایی که امریکا مطلقا یک لحظه هم اصل وجود را ما قبول ندارد و ما هم بر اساس اصل قانون تعامل و حریت نمی توانیم زورگویی و زیاده خواهی امریکا را بپذیریم .بنابرین در شرایط موجود مذاکره از ناحیه امریکا صرفا بازی سیاسی با پیش برد یک طرفه بوده و متاسفانه نفوذی ها در میان دولتمردان ما امیدشان به نتيجه مذاکرات بیشتر از خود امریکایی ها است.
🔷️سازش و مصالحه با آمریکا هرگز ✍دکتر ابراهیمی، استاد دانشگاه محقف اردبیلی ◀️هیچوقت بین ما و امریکا مصالحه وسازش ممکن نخواهد شد نه عقلا نه عرفا و نه شرع حتی از بعد دنیایی محض.براینکه مصالحه درجایی است که طرفین با فرض پذیرش وجودی هم انجام دهند درجایی که امریکا مطلقا یک لحظه هم اصل وجود را ما قبول ندارد و ما هم بر اساس اصل قانون تعامل و حریت نمی توانیم زورگویی و زیاده خواهی امریکا را بپذیریم .بنابرین در شرایط موجود مذاکره از ناحیه امریکا صرفا بازی سیاسی با پیش برد یک طرفه است.
🔷️«ضرورت شناخت اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی» ✍دکتر بخشی زاده، استاد دانشگاه محقق اردبیلی ◀️بحث حکمرانی، یک از مباحث مهم در طی سال‌های اخیر در بین اندیشمندان علوم انسانی بوده است. موضوعی که با پسوندهای مختلف و به صور مختلف توسط مراجع و سازمان‌های مختلف تعریف و تبیین شده است. لیکن با توجه به ظرفیت‌های بکر و عظیم اسلامی و شیعی در ایران اسلامی، بالاخص وجود اندیشمند و رهبر بزرگی چون حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)، اینکه محققان علوم انسانی نتوانسته‌اند به تحلیل ابعاد؛ شاخص‌ها و تعاریف حکمرانی اسلامی دست یابند از کم‌کاری‌های پژوهشی و علمی است. در اینجا به دو تعریف از حکمرانی اشاره می‌کنیم و سپس آنها را با دال مرکزی این پژوهش مقایسه می‌کنیم. حکمرانی، طبق تعریف کارگروه نظام سازمان ملل (2012) عبارت است از: اعمال اقتدار اداری، سیاسی و اقتصادی در تمامی سطوح اداره امور کشور که شامل روش‌ها، نهادها و فرآیندهایی می‌شود که از طریق آنها، شهروندان و گروه‌ها با حفظ اختلافات خود، منافع‌شان را بیان می‌کنند، حقوق خود را اعمال می‌نمایند و با تکالیف خود روبه رو می‌شوند. بانک جهانی (2004) نیز حکمرانی را روش اعمال قدرت در مدیریت توسعه اقتصادی و اجتماعی تعریف کرده است. با توجه به تعاریف بالا، در پژوهش انجام شده، تعریف به دست آمده به عنوان دال مرکزی حکمرانی اسلامی از دیدگاه امام خامنه‌ای ارائه می‌شود که عبارت است از: «حکمرانی اسلامی، یک نظام سیاسی و اجتماعی پویا دارای برنامه جامع روزانه، بر مبنای معرفت اسلامی است که طبق مشروعیت مردمی-قرآنی و ولایت محوری باید به صورت گفتمان جاری در جامعه شکل گیرد». تعریفی که شامل ابعاد کارکردی، ساختاری، مشروعیتی و شناختی است و یک تعریف تقریباً کامل و جامع می‌باشد که همه ابعاد زندگی و حکمرانی را در جامعه در بر گرفته و این ظرفیت را دارد که بتواند به عنوان یک گفتمان رقیب در سطح جهانی مطرح شود. چه بسیار از این اندیشه ها و تفکرات ناب که بخاطر کوتاهی ماها، مغفول مانده است. لذا ضروری است که کوشش بسیار زیادی در راستای جهاد علمی برای معرفی این اندیشه ها دانشگاه هیان انجام دهند.
🔷️وطن‌فروشی سایبری در بستر جنگ شناختی 📝دکتر اکبری، استاد دانشگاه محقق اردبیلی ◀️در دنیای امروز، دیگر لازم نیست دشمن برای ضربه زدن به یک کشور، سرباز بفرستد یا بمب بیندازد. کافی است ذهن مردم آن کشور را تسخیر کند. در این نوع جنگ که به آن "جنگ شناختی" می‌گویند، سلاح نه گلوله بلکه «اطلاعات، روایت، تصویر، و احساسات» است. این جنگ، به‌جای آن‌که بدن‌ها را زخمی کند، ذهن‌ها را آلوده می‌کند. وقتی این جنگ شکل می‌گیرد، دیگر نیاز نیست سربازی تیر بزند؛ مردم خودشان علیه وطن، تاریخ، نهاد، ارتش، دین یا فرهنگ‌شان موضع می‌گیرند؛ و این دقیقاً همان‌جایی است که پدیده‌ای به نام «وطن‌فروش سایبری» معنا پیدا می‌کند. وطن‌فروش سایبری الزاماً کسی نیست که خودش را با پرچم دشمن معرفی کند یا آشکارا بگوید با کشور دشمن همکاری دارد. برعکس، اتفاقاً در اغلب موارد، با ظاهر "دلسوزانه"، "منتقدانه"، یا حتی "مردمی" وارد می‌شود. هدف او تخریب است، اما ابزارش تخریب مستقیم نیست، بلکه اغلب از تحقیر، تحریف، تمسخر، شایعه، دروغ شبیه‌به‌راست، روایت ناقص و بازی با احساسات مردم استفاده می‌کند. او ذهن مخاطب را طوری مدیریت می‌کند که مخاطب، تصمیمی را بگیرد که مطلوب دشمن است ولی تصور کند آن تصمیم، تصمیم خودش بوده است. این دقیقاً جوهر جنگ شناختی است. یکی از مهم‌ترین ابزارهای این افراد، ساختن روایت‌های معکوس است. یعنی کاری می‌کنند که مخاطب به شک بیفتد نسبت به آنچه قبلاً درست می‌دانست. به‌عنوان مثال، نیرویی که امنیت را حفظ کرده، ناگهان به عنوان سرکوب‌گر معرفی می‌شود. شخصی که با هدف برهم زدن نظم عمومی اقدام کرده، به‌عنوان "قهرمان آزادی" معرفی می‌شود. آن‌ها بخش‌هایی از واقعیت را انتخاب می‌کنند، ولی آن را در بستری تعریف می‌کنند که معنای واقعی‌اش کاملاً تغییر کند. نکته مهم دیگر تحریف رسانه‌ای با استفاده از برش‌های هوشمندانه ویدئوها یا اخبار است. شما ممکن است بخشی از یک سخنرانی یا مصاحبه را ببینید که عصبانی‌تان می‌کند، در حالی که آن حرف در متن اصلی کاملاً معنای دیگری داشته. این تکه‌برداری هدف‌دار باعث می‌شود احساسات مردم تحریک شود، بی‌آن‌که فرصت بررسی واقعیت کامل به آن‌ها داده شود. یکی از ترفندهای رایج، استفاده از «محتوای عاطفی و برانگیزاننده» است؛ مثلاً عکس کودکی گریان، یا مادری در حال شیون، بدون اشاره به اینکه اصلاً ماجرا چه بوده یا چرا آن تصویر گرفته شده. از طرفی، بسیاری از وطن‌فروش‌های سایبری به کمک ابزارهای تکنولوژیک، صدها حساب جعلی می‌سازند تا افکار خاصی را بازنشر دهند. به‌محض انتشار یک ویدئو یا توییت، ده‌ها حساب آن را منتشر می‌کنند، زیرش نظر می‌گذارند، واکنش مثبت یا منفی مصنوعی می‌سازند. مخاطب عادی وقتی این حجم واکنش را می‌بیند، با خود می‌گوید: «پس همه همین نظر را دارند» و اینجاست که دچار خطای شناختی می‌شود. به این تکنیک «ساخت اجماع جعلی» می‌گویند. گاهی یک هشتگ به‌صورت کاملاً مهندسی‌شده ترند می‌شود. مثلاً موضوعی که در واقعیت ممکن است مربوط به یک اقلیت خاص یا چند مورد محدود باشد، ناگهان در فضای مجازی تبدیل به بحرانی ملی می‌شود. در اینجا دشمن نه فقط از رسانه، بلکه از سرعت ذهنی ما سوءاستفاده می‌کند. چون ما فرصت نمی‌کنیم فکر کنیم که آیا این موضوع واقعاً عمومی است یا صرفاً با تکنیک‌های رسانه‌ای بزرگ‌نمایی شده. وطن‌فروش سایبری همچنین با تولید یا پخش محتواهایی که در آن‌ها از واژه‌های پُر بار احساسی استفاده شده – مثل خیانت، فقر، خون، شکنجه، وحشت، جنایت، بی‌غیرتی – تلاش می‌کند مسیر گفت‌وگو را ببندد و تنها احساس خشم یا نفرت را در مردم بالا ببرد. در این حالت، مخاطب دیگر نه تحلیل می‌کند، نه مقایسه، نه سؤال. فقط خشمگین است و آماده‌ی واکنش سریع. مهم است که بدانیم بسیاری از این افراد اصلاً در داخل کشور نیستند. از کشورهای دیگر (مثلاً آمریکا، آلمان، ترکیه، امارات و...) فعالیت می‌کنند. اما سعی می‌کنند وانمود کنند که در داخل‌اند، مثل بقیه مردم زندگی سختی دارند و فقط «حرف دل مردم» را می‌زنند. این را عملیات «پرچم جعلی» می‌نامند، یعنی دشمنی که لباس دوست پوشیده. در این وضعیت، تنها راه ایستادگی، سواد رسانه‌ای، آگاهی، کنترل احساسات و بازسازی اعتماد ملی است. اگر مردم بتوانند خبر را تحلیل کنند، اگر بدانند کجا باید شک کنند و کجا باید دقت کنند، اگر بفهمند دشمن از چه زخم‌هایی تغذیه می‌کند، دیگر اسیر این جنگ شناختی نمی‌شوند. چون این جنگ فقط وقتی موفق است که مخاطب خودش نخواهد بفهمد. همین «نخواستن»، کلید پیروزی دشمن است.
🔷️ایران حسین ع؛ نماد ظرفیت پایدار مقاومت 📝 دکترتقی اکبری، استاد دانشگاه محقق اردبیلی وقتی می‌گوییم «ایران حسین (ع) تا ابد پیروز است»، این جمله در واقع بیانگر یک فرایند پیچیده شناختی و زیستی است که در بستر فرهنگ، تاریخ و باورهای جمعی نهادینه شده است. در سطح عمیق، این جمله نشان‌دهنده تعهدی است که از طریق فرآیندهای عصبی-شناختی و روانی، فرد و جامعه را به سمت مقاومت پایدار هدایت می‌کند. از منظر علوم شناختی، انسان‌ها به شدت وابسته به معنا و روایت‌های هویتی هستند. داستان امام حسین (ع) به عنوان یک روایت نمادین در «خود معنابخش» (meaning-making self) جای گرفته است. این روایت به گونه‌ای در لایه‌های ناخودآگاه و خودآگاه فرد جای گرفته که نقش الگویی انتزاعی اما بسیار قدرتمند از مقاومت، ایثار و پایمردی را ایفا می‌کند. این الگو در قالب «الگوهای شناختی » (cognitive scripts) در مغز شکل گرفته که هنگام مواجهه با شرایط تهدیدزا فعال می‌شوند و پاسخ‌های رفتاری و هیجانی خاصی را هدایت می‌کنند. «هیهات من الذله» از نظر عصبی، یک فرمان اجرایی است که به قشر پیش‌پیشانی دستور می‌دهد تا هیجانات ترس و اضطراب مرتبط با خطر را مهار کند و به جای آن انگیزه و عزم را در فرد تقویت نماید. در واقع این عبارت به‌مثابه یک شبکه بازداری عصبی عمل می‌کند که مانع فروپاشی روانی می‌شود و مقاومت عاطفی و شناختی را امکان‌پذیر می‌کند. این فرایند در ترکیب با سیستم پاداش مغز، یعنی شبکه دوپامینرژیک، موجب افزایش انگیزه برای ایستادگی حتی در مواجهه با مرگ می‌شود. ایمان به راه و خدا از منظر علوم شناختی-عصبی، نقش یک «حامی معنوی» (meaningful anchor) را بازی می‌کند که ثبات روانی را تضمین می‌کند. این ایمان باعث فعال شدن مسیرهای عصبی مرتبط با تنظیم هیجان و کاهش استرس می‌شود. همزمان، از دیدگاه روانشناسی مثبت‌گرا، ایمان به عنوان منبعی از «معنابخشی به رنج» (meaning-making of suffering) به فرد توان می‌دهد تا در مواجهه با سختی‌ها، نه تنها تسلیم نشود بلکه رشد کند و پایداری‌اش تقویت شود. ایثارگری و فداکاری نیز دارای ابعاد شناختی و عاطفی هستند که به واسطه مکانیزم «خودفراموشی» یا «خودگذشتگی» (self-transcendence) شناخته می‌شوند. این فرآیند باعث می‌شود که فرد از مرزهای محدود «خود» عبور کند و به یک کل بزرگ‌تر (جامعه، دین، ملت) متصل شود. علوم عصب شناسی نشان داده که این اتصال فراتر از مرزهای خود، موجب فعال‌سازی مدارهای مغزی مرتبط با پاداش و رضایت عمیق می‌شود که موجب کاهش احساس درد و افزایش تحمل استرس می‌گردد. این ظرفیت‌های روانی-شناختی به صورت جمعی هم در جامعه ایران نهادینه شده‌اند، طوری که به یک «ذهنیت مقاومت جمعی» تبدیل شده‌اند. این ذهنیت برخاسته از یک فرآیند تعاملی و فرهنگی است که در طول تاریخ و به‌ویژه در مسیر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، با تکرار و بازتولید ارزش‌های عاشورایی، قوی‌تر شده است. این ذهنیت جمعی نوعی حافظه فرهنگی (cultural memory) است که مقاومت و ایستادگی را به عنوان یک هنجار و هویت جمعی تثبیت می‌کند. بنابراین، این جمله نه فقط یک شعار بلکه بازتاب یک سیستم پیچیده زیستی-شناختی-فرهنگی است که در آن مقاومت در برابر ذلت، ایستادگی در راه ایمان، و ایثارگری تبدیل به ویژگی‌های پایدار فرد و جامعه شده است. این سیستم با فعال کردن مسیرهای عصبی مربوط به انگیزه، تنظیم هیجان، و معناپردازی، ظرفیت انسان را برای مقابله با فشارهای بیرونی به حداکثر می‌رساند و این ظرفیت نه به سادگی فرسوده می‌شود و نه با گذشت زمان از بین می‌رود. از این منظر می‌توان به اطمینان گفت که « ایران حسین (ع) تا ابد پیروز است» چون این پیروزی ناشی از یک هماهنگی عمیق بین ساختارهای زیستی مغز، فرایندهای روانی فردی، و سازوکارهای فرهنگی-اجتماعی است که همه با هم ظرفیت مقاومت و بقا را به گونه‌ای تقویت کرده‌اند که ماندگار و پایدار خواهد بود‌.