📜 #وصیتنامه شهید مدافع حرم حاج #حبیب_جنت_مکان از #اهواز
بسم الله الرحمن الرحیم
و مِن المؤمنین رجالً الصدَقوا ما عاهدَ الله ُ علیه و مِنهمُ مَن قضی نحبه و منهم من ینتظر
و اشهدانَّ لا اله الا الله و اشهد انَّ محمد رسول الله صل الله و علیه و سلم و اشهدُانَّ امیرالمؤمنین علی ولی الله
و اما بعد در زمانی که دنیا پر از آشوبِ شده و به چشم خودمان می بینیم که این از خدا بی خبران به نام اسلام چه جنایت هایی که نمیکنند و بر خود واجب دیدم که به دفاع از دین اسلام و دفاع از حقانیت #شیعه بلند شوم و به دفاع از اسلام بپردازم وصیت میکنم به تمام دوستان که از این راه سرپیچی نکنند که این راه حقی است و دفاع از شیعه و اسلام واجب است. والسلام
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#اطلاعیه
🔰مراسم چهارمین سالگرد شهید مدافع حرم #احسان_فتحی و اجتماع مدافعان حرم
🔹سخنران:حجت الاسلام طواف
🔸مداحان: حاج #اسلام_میرزایی وحاج فرید آلبوغبیش
🕗زمان: شنبه ۱۶ آذر ماه ساعت ۲۰
▪️مکان: #بهبهان پشت سپاه، مسجد امام حسن عسکری روبروی استخر سپاه، مجموعه فرهنگی-تربیتی شهید احسان فتحی
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
🔰مادر شهید #عارف_کایدخورده
▪️آقاعارف عموی شهیدش را خیلی دوست داشت. کتابهای زیادی از #دفاع_مقدس و تاریخ ایران و جهان را مطالعه کرده بود.
چند سال پیش وقتی از سربازی برگشت فهمیده بود #شهادت بهترین سرنوشت برای آدمهاست. فهمیده بود عاقبت بهخیری آدمها در این راه است اما میگفت هر کسی که شهید نمیشود و همین جوری انتخاب نمیشود و «باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی».
در حقیقت باید چیزی که خدا میخواهد، باشی و مردمی و اهل بیت باشی تا پذیرفته بشوی. اواخر عمرش شوق زیادی برای شهادت داشت. خیلی جالب است که بدانید بهترین برنامهریزیها را برای زندگی از آقاعارف میدیدم و با وجود این شوق شهادت طوری زندگی میکرد که انگار ۱۵۰ سال عمر خواهد کرد.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#سالگرد_شهادت
📸شهید مدافع حرم #سید_مجتبی_ابوالقاسمی از #دزفول
🏴 آخرین #شعر سید مجتبی
✍🏻 روایتی مربوط به چند روز قبل از اعزام سید مجتبی به سوریه
⭕ #نوحه خوانی ام در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به پایان رسیده بود و داشتم از مسجد میرفتم بیرون که چشمم افتاد به سیدمجتبی.
صدایش کردم و گفتم: «سیدمجتبی! چه خبرا! یه مدته نیستت!» بلافاصله آمد و با هم سلام و احوالپرسی کردیم.
گفت: «حاجی اتفاقاً یه شعر خوبی نوشتم، میخوام بدم خدمتت!» دست کرد توی جیبش و کاغذی را بیرون آورد و داد دستم.
📖 کاغذ را از دستش گرفتم. شعر را با خط خودش نوشته بود. اول نگاهم را به تیتر نوحه دوختم. «افتاده بین من و تو جدایی! مولا حسینم کجایی کجایی!»
نگاهش کردم و گفتم: «خب آهنگش رو برام بخون!» آرام خندید و گفت: «دیگه خودت میدونی آهنگشو حاجی!» گفتم: «نه میخوام خودت برام بخونی!»
🌷 کناری ایستادیم و خیلی محجوب و آرام شروع کرد به خواندن سبک نوحه. تیتر و یکی از بندهای نوحه را خواند و دوباره کاغذ را به سمتم گرفت و گفت: «اما حاجی دیگه این شاید آخرین شعر باشه!» گفتم: «یعنی چی این آخرین شعره!» گفت: «حالا دیگه!» و مثل همیشه سرش را انداخت پایین و دیگر حرفی نزد.
📕منبع: کتاب «سید زنده است»
🗓 شهادت ۱۶ آذر ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#سالگرد_شهادت
🔰 همسر شهید مدافع حرم #ایوب_رحیم_پور از #امیدیه
▪️حاصل زندگی من و ایوب، نیایش و محمد پارسا هستند. دخترم پنج سال دارد و پسرم سه ساله است. اما حرفهای آنها برای اینکه مانع رفتن پدرشان بشوند برایم جالب بود.
محمد پارسا با همان لهجه بچگانهاش و بسیار عصبانی میگفت مامان جان، اجازه نده شوهرت برود. گناه داره شهید میشود. ایوب هم بلند بلند میخندید. بچهها گریه میکردند.
وقتی که ایوب رفت سوریه، نیایش در خواب جیغ زنان بیدار شد و شروع به گریه کرد. با من دعوا میکرد که چرا اجازه دادی بابا به جنگ برود. اگر بابایم شهید بشود تقصیر توست. آن شب دلم خیلی شکست. بعد از شهادت پدر بیتابیهایشان بیشتر شد. میگویند همه بابا دارند و ما نداریم. گاهی اوقات آرام کردنشان برایم بسیار سخت است، چون با هیچ چیزی نمیتوان آرامشان کرد. مدام از خاطرات پدرشان برای هم تعریف میکنند و میگویند یادش بخیر بابایی. چند روز پیش دخترم به محمد پارسا میگفت: داداشی دلت برای بابایی نمیسوزه؟ من خیلی دلم میسوزه که تیر به سرش زدن.
برای من بسیار عجیب است که اینها انقدر میفهمند و متوجه میشوند. راستش را بخواهید انقدر زود انتظار این حرفها را نداشتم. خیلی ناراحتند که من اجازه ندادم پیکر پدرشان را ببینند.
میگویند نگاه کن بچههای شهدا پیکر پدرشان را دیدند. محمد پارسا بعد از شهادت پدرش خیلی مراقب ما است و میگوید بابا گفته حواسم به شما باشد.
🗓 شهادت ۱۷ آذر ماه ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#سالگرد_شهادت
💢 #مادر_شهید مدافع حرم #محمد_هادی_نژاد از #آغاجاری
▪️چند روز قبل از رفتن به سوریه ازم خواست که بزارم بره سوریه. باهاش مخالفت کردم وگفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم و اگر تو بری دیگر کسی را ندارم.
🔹شب که خوابیدم #حضرت_زینب سلام الله علیها پسرم و ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم.
👈وقتی خبر شهادتش و شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب محمد منو انتخاب کرده بود
☑️آخرین حرف محمد قبل از #شهادت این بود به دوستانش گفت:
من برای دفاع از #حرم تا #اسرائیل هم برای جنگ میروم...
🗓 شهادت ۱۷ آذر ماه ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#سالگرد_شهادت
🔰نقل از زبان دایی شهیدمدافع حرم #علی_اکبر_شیرعلی از #آغاجاری
💢وقتی رفت و مادرش دلتنگ میشد میگفتم اکبر زرنگه میره و برمیگرده وقتی برگرده یه آدم دیگه ای شده و خیلی بهتر و پخته تر میشه اگه هم #شهید شد که نمیشه آخرت ما هم تضمین شده در هرصورت معامله دوسر سوده ولی ناراحت نباش که #شهادت تو کار علی اکبر نیست.
👈نمیدونستم سرنوشت دوستداران #اهل_بیت علیهم السلام جز شهادت نیست و ما چقدر بی اطلاعیم حتی از شخصیت نزدیکترین کسانمون
🌹اکبر شهید شد تا بگه #عشق حرف اول را میزنه...
🗓 شهادت ۱۷ آذر ماه ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
📽نرو؛ به هوایِ تو من، به صدایِ تو من، به دنیایِ تو من وابسته شدم که به جان تو من شکسته شدم.
🎼 به یاد شهید مدافع حرم #احمد_حیاری از شهرستان #شوش
💥ببینید و انتشار دهید
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
✅ #مادر_شهید مدافع حرم #عارف_کایدخورده
💢آقاعارف سه بار اعزام شد. دو بار در سال ۹۴ و بار سوم هم همین چند ماه پیش بود. اوایل من مخالفت میکردم و آگاهی زیادی از اصل ماجرا نداشتم.
قبل رفتنش خیلی برایم توضیح میداد که باید برای #امنیت کشور باید برویم. من مخالفت میکردم و میگفت کسی که مسلمان و محب #اهل_بیت باشد اینطور مخالفت نمیکند. برایم توضیح میداد اگر اعتقاد و عشق نباشد هیچ کس وارد این راه نمیشود. میگفتم آنجا چه کاری میخواهی انجام دهی؟ میگفت بروم ببینم چه کاری میتوانم بکنم. بدنش آماده بود و دورههای لازم را دیده بود و من اطلاع نداشتم.
گفت میروم کفش رزمندگان را واکس بزنم. من میگفتم اگر میروی کفشهای رزمندگان حرم بیبیزینب را واکس بزنی پس برو عزیزم. مرا با معرفتش آشنا کرد و من قبول کردم که برود.
بار اول که رفت خیلی برایم سخت بود. هر دویمان عاطفی بودیم و زمانی که رفت خیلی اذیت شدم. هنگام رفتن، قرآن، آب، آیینه و اسفند را آماده کردم و گفتم دلم میخواهد باز هم ببینمت. از زیر قرآن رد شد و برگشت گفت: «گر نگهدار من آن است که من میدانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد».
این جملهاش هر روز در ذهنم میپیچید. هر روز برایش #صلوات میفرستادم و آیتالکرسی میخواندم. با اینکه همیشه بانشاط و روحیه بود ولی وقتی برگشت آنقدر نشاط روحی پیدا کرده بود که تا بهحال او را اینگونه ندیده بودم.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
شهید🌷
دلم کمی #سادگی میخواهد
#از_جنس_دل_تو
در #فراق تو شهرمان دیگر جایی برای #تنفس ندارد!
می شود #بگویی اگر کسی دلش کمی هوایت را کرد و به سرش هوای #شهادت زد چه باید بکند ؟
خدایا
صفحه ی آخر شناسنامه ام را اینگونه می خواهم :
"به فیض شهادت نائل شد "
#یادمان_باشد_شهید_نشویم_باید_بمیریم
#خدایا_شهیدم_کن
📸شهید مدافع حرم
#جبار_عراقی
#اهواز
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
📽روایتی از زبان شهيد مدافع حرم حاج #سید_حمید_تقوی_فر در مورد پدر شهیدش
💥ببینید و انتشار دهید
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_گرافیک | شهر موشکها
🎥 روایتی از حمله رژیم بعث به شهر دزفول و عملیاتهایی برای آزادسازی این شهر صورت گرفت
🕊۲۸ آذرماه، سالروز حمله موشکی رژیم بعث به شهر #دزفول
🆔 @basijiyanegomnam
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
#دلنوشته
دختر شهید مدافع حرم سردار حاج #حمید_مختاربند
🍃بابا! دلم خیلی برایت تنگ شده است، می دانی دلم دست های گرمت را می خواهد، دست های مردانه ی زحمتکشت را، دست های قوی و زبرت را.
🍃یادت می آید، آن روز در هال خانه تان نشسته بودم، می خندیدی و برایم خاطره می گفتی، خاطره ی دست هایت را.....
🍃می گفتی رفته ام حرم برای خادم شدن، اثر انگشتم را خواسته اند ولی اثر انگشت نداشته ام!
می خندیدی و می گفتی در اثر کار بنایی زیاد در مسجد، دستانت ساییده شده و اثر انگشتت از بین رفته است....
🍃بخند بابا.... بلند بلند بخند... بگذار دوباره صدای خنده ات را بشنوم و دلم آرام بگیرد از صدای بودنت.
🍃بعد تو بابا همه ی روزهای زندگیم خاکستری و بی رنگ شده.....
فقط بخند.....
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
🔰فرزند شهید مدافع حرم #محمدرضا_عسکری_فرد
پدرم با #مسجد_جامع_خرمشهر رابطهای ناگسستنی داشت، همیشه بر #نماز_اول_وقت تأکید میکرد، اگر تعلل میکردم من را متقاعد به نماز اول وقت میکرد، رابطه من، خواهر و برادرم با پدرم رابطهای دوستانه بود. او بسیار برای مسائل دینی و اعتقادی ارزش قائل بود و من بسیاری از مسائل اعتقادی خودم را از پدرم یاد گرفتم، از سن ۵سالگی پدرم به من نماز، اذان و #دعای_فرج یاد داد.
#قرآن و یادگیری قرآن از مهمترین دغدغههای پدرم بود و بسیار برای یادگیری قرآن به من کمک کرد خود شهید نیز تلاش میکرد تا قرآن را حفظ کند.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam