eitaa logo
بسیج مرکز مدیریت
1.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
7.5هزار ویدیو
494 فایل
پایگاه مقاومت بسیج شهدای روحانی مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴روایت کم‌تر دیده‌شده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ به‌مناسبت پنجم مرداد؛ سال‌روز عملیات مرصاد ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️توصیه های امام رضا(ع) برای محرم🏴 ◾️ دهه اول مجلس عزا برپا کنید ⚫️روز عاشورا حتما قاتلان سید الشهدا را لعن کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم… 🌹شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم، فرمانده گردان عمار فاطمیون، تاسوعای ۱۳۹۴ در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید. 🕊شادی روح بلندش صلوات
🔴روزنامه اطلاعات ، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۵۹ : شاه خونخوار پس از سالها جنایت و آدمکشی سرانجام در آوارگی و اوج ذلت ، جهان را از لوث خود پاک کرد 📅پنج مرداد ۱۳۵۹ سالمرگ محمد رضا پهلوی
17.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا ➕ سخنان حاج قاسم در وصف شهید صدرزاده 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔴وقتی از بصیرت حرف میزنیم
🌹عکسی زیبا از دو سپهبد شهید سپاهی و ارتشی در یک قاب ♦️حاج قاسم همان کاری را با داعش کرد که سالها قبل صیاد دلها با منافقین کرده بود.
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹نوایی از جنس کربلا در مدح حضرت علی اکبر(ع) با صدای دلنشین سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی 🚩 بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی.... خدایا به حق جوان امام حسین حضرت علی اکبر علیه السلام به حق خون سرداری که ارباً اربا شد جوانان این مرز و بوم رو از گزند آفات در امان بدار و دست جوان امام حسین سایه ی سرشون باشه و دشمنانشون رو نیست و نابود کنن ...
هر چقدر بگوییم !! بگوییم اروند !! باز هم ڪم است برای دانستن از اروند فقط باید غواص باشے دستت بستہ باشد شب باشد و اروند بی تاب ( کربلای چهار ) ( والفجر هشت )
تعبیر بسیار عجیب و عاشقانه مجری‌ تلوزیون‌ ملی‌ عراق در وصف سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: 💔نمیدانم در کدام روز از محرم تو را یاد کنم ... 🏴 روزمسلم بن عقیل چون تو فرستادهٔ (رهبرت)، و میهمان ما بودی!؟ 🏴 یا روز حبیب بن مظاهر، چون تو بهترین دوست قدیمی ما بودی!؟ 🏴 یا روز قاسم ابن حسن چون اسمت قاسم بود!؟ 🏴 یا روز علی اکبر چون قطعه قطعه شدی!؟ 🏴 یا روز عباس چون حامل علم و پرچم بودی و دو دستت قطع شد!؟ 💔چیزی که واضح است اینست که گریه بر تو تمامی ندارد و از غیبت تو حیران و دلتنگیم. 💔سردار دلها بعد از شهادتت، هر وقت به عبارت "سلام بر حسین(ع) و اصحاب حسین(ع)" می‌رسیم تو را یاد می کنیم...
15.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹صوت منتشرنشده از حاج قاسم سلیمانی درباره محرم 🌷 شهید سپهبد قاسم سلیمانی، ۳۶ سال پیش در عملیات کربلای یک: 🌴 امام حسین (ع) با عشق می جنگید. به این توجه نمی‌کرد که ۷۲ نفرند و چند هزار نفر سپاه مقابلش هست. می‌خواست تکلیف خودش را ادا کند.
تعابیر در وصیتنامه سردار ، درباره ولایت فقیه و ولی‌امر خیلی جالب و درس‌آموز است؛ «حکیم»، «مظلوم»، «خامنه‌ای عزیز که جانم فدای او باد»، «تنها نسخه نجات‌بخش امت»، «خیمه رسول‌الله»، «والله والله والله اگر این خیمه آسیب ببیند، بیت‌الله‌الحرام آسیب می‌بیند»، «از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولی‌فقیه خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت»، «خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید»، «مقدس»، «این ولایت، ولایت علی‌ابن‌ابی‌طالب است»، «خیمه ولایت، خیمه حسین فاطمه است»، «دور آن بگردید، با همه شما هستم»، «ولایت فقیه رنگ خداست، این رنگ را بر هر رنگی ترجیح دهید»، «با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید» و «شرط اساسی احراز مسئولیت، اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه است».