eitaa logo
خبرگزاری بسیج حوزه حضرت زینب سلام الله علیها کاشان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
671 دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
180 فایل
🌐 تنها مرجع رسمی از مستندات وعملکرد پایگاههای حوزه حضرت زینب س https://eitaa.com/basijnews_hazratzeynab 📢 ارتباط با مدیر کانال جهت تبادل انتقادات و پیشنهادات @tahasb253
مشاهده در ایتا
دانلود
💠حلقه صالحین شهیده زینب کمایی 🔹روخوانی قرآن 🔹مسابقه فوتبال دستی 🔹گلزار شهدا 🔹بازدید از سنگ قبرهای تاریخی (س) @sooreh_meshkat @roshangari_meshkat @gharargahesayberiii
به مناسبت میلاد با سعادت حضرت زینب س وروز پرستار جشنی همراه با مولودی در حسینیه حضرت ابوالفضل بر گزار میگردد . تاریخ:16 آذر ماه ساعت 15 تا 17 مولودی : خانم کاردان سخنرانی :خانم علیخانی با ویژه برنامه های 👇👇 🌌مسابقه ورزشی و علمی 🌌اهدای جوایز به اسامی با نام زینب 🌌تقدیر از پرستاران بزرگوار و.. مکان :فاز 2خیابان بهاران قاصدک 2 مسجد و حسینیه حضرت ابوالفضل ع @gharargahesayberiii
🗻🗻🗻🗻کوهنوردان خبر: 🌄🌄🌅🌄🌅شرکت کوهنوردان پایگاه سمیه درکوههای خنب دره به مناسبت تولدحضرت زینب س اسوه ی صبروشکیبایی آذرماه۱۴۰۰ مقاومت بسیج سمیه حضرت زینب س کاشان @gharargahesayberiii
السلام علیک یازینب کبری(س) #🌟🌟🌟جشن میلادحضرت زینب س خبر: به مناسبت سالروزتولدحضرت زینب س مراسم جشن باسخنرانی خانم هارونی 🕝ساعت شروع مراسم ساعت۳:۴۰تا۵ 🕌🕌مکان: مسجدالمهدی(هیئت علی اصغر) مقاومت بسیج سمیه حضرت زینب س کاشان @gharargahesayberiii
جلسه هم اندیشی فرمانده و اعضای شورای پایگاه بسیج راضیه برنامه ریزی برای بزرگداشت روز پرستار و هماهنگی برای انجام فعالیت های فرهنگی روز میلاد حضرت زینب (س)
بسم الله الرحمن الرحیم پارت-۱۹ مهم نیست چقدر پول به دست میاره، مهم اینه که پولی که به دست میاره حلالِ... می دونی بابا، اون به قدری به حلال و حروم حساسه که هر ماه چند ساعت اضافه کاریهاشو ندید میگیره به خاطر اینکه نکنه چند دقیقه از وقتی که باید کار می کرده رو هدر داده باشه. اگه شما اجازه بدین من با قرار جلسه ی بعدی موافقم. _به چشمان به زمین دوخته شده ی دخترش نگاه کرد، همه ی هستش بود و نمی خواست کوچکترین غمی به دلش راه پیدا کند، راضی بود...راضی بود به هر چیزی که او را خوشحال می کرد. نگاهی به همسرش انداخت و وقتی در نگاه او نیز همان حرفهایی که در قاب دل خودش نقش بسته بود، خواند... همه چیز را به عهده ی خود پروانه گذاشت. _باشه عزیزم، ما حرفی نداریم، فقط بازم فکر کن... نسنجیده تصمیم نگیر. .... با هماهنگی خانواده ها قرار بر این شد، پروانه یک هفته ای فرصت داشته باشد تا خوب فکرهایش را بکند. محمد در این یک هفته، امیر محمد از روبرو شدن با او خودداری می کرد. با اینکه خیلی برایش دلتنگ بود، خودش را از دیدن او محروم کرده بود. با توجه به رفتارهای رامین و توجه خاصش به پروانه، دلش می لرزید که نکند او هم حسی به رامین داشته باشد، می ترسید و در اینکه پروانه انتخابش کند، تردید داشت... اما همه چیز را به خدا سپرده بود و منتظر بود. بالاخره اسب تندرو زمان که در این یک هفته از لاک پشت هم آرام تر قدم برمی داشت، به مقصد رسید و روز موعود را برایش به ارمغان آورد. بی تاب بود و تمام فکر و خیالها در مغزش رژه می رفتند، باید و شایدهایی که نمی دانست کدامشان به واقعیت خواهند پیوست! کپی ممنوع🚫 ✍ مُروّج
بسم الله الرحمن الرحیم پارت-۲۰🌸 اما انگار قرار بر این بود که رؤیای شیرین رسیدن به وصال او به واقعیت بپیوندد. مادرش که تماس گرفت، خانواده ی زرین با قرار جلسه ی بعدی موافقت کردند. از شوق لبریز بود و فقط به پروانه فکر می کرد. جلسه ی بعدی در مورد مهریه و ....صحبت کردند و برای بار دوم با پروانه هم صحبت شد. نظر دکتر و همسرش این بود که مدتی به همدیگر زمان بدهند، تا بتوانند همدیگر را بهتر بشناسند. برای همین با نامزدی موافقت کردند، فقط به یک شرط که فعلاً این موضوع جایی درز پیدا نکند. امیر محمد و خانواده اش هم با این پیشنهاد موافق بودند. چون از لحاظ مالی هم امیر محمد به فرصت بیشتری احتیاج داشت تا بتواند مخارج لازم را فراهم کند. قرار شد، آخر هفته با یک مراسم بسیار ساده، بینشان صیغه ی محرمیتی خوانده شود تا مدتی با هم نامزد باشند. کسی از این موضوع خبر نداشت، قرار هم نبود کسی با خبر شود. چون دکتر زیاد با این ازدواج موافق نبود، به نظر او آنها از لحاظ طبقاتی به هم نمی خوردند، می خواست اگر از لحاظ اخلاقی با هم سنخیت نداشتند و پروانه با نظرش هم عقیده شد، بدون اینکه اقوام متوجه شوند، نامزدیشان را به هم بزنند. نزدیک ظهر بود که به دفتر آقا رضا رفت. _سلام عموجون _عینکش را از چشم برداشت، سلام دخترم، کاری داشتی؟ _میشه فردا رو بهم مرخصی بدین؟ _قراره برید خونه ی مادرجون؟ _کمی مِن مِن کرد و بعد گفت: نه...ولی....یه کاری برام پیش اومده. _باشه مشکلی نیست، برات مرخصی رد می کنم. کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مُروّج
🕊حلقه پیشکسوت شهید حاج حسین رفیعی موضوع: 🔹روانخوانی وجزءخوانی وبیان ایه ازجز با معنی 🔹استفاده ازمطالب کتاب طرح صالحین 🔹بیانات مقام معظم رهبری وفرازی از وصیتنامه شهدا 🔹دعای فرج مربی:سرکارخانم فاطمه رفیعی ۱۴۰۰/۹/۱۳ مسجدالرضا @gharargahesayberiii
نشست صمیمی دانشجویان شهر نیاسر با حضور آقای دکتر غلام عباس کوچکی و مسئولین شهر نیاسر زمان: سه شنبه ۱۶ آذر ساعت ۱۸ مکان: آموزشگاه شهید حمیدی پایگاه_مقاومت_بسیج_نجمه_نیاسر حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س پایگاه_مقاومت_بسیج_امام_حسن_مجتبی حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_روح_الله ناحیه_مقاومت_بسیج_ناحیه_کاشان خبرنگار افتخاری : خواهر حدادی @Basijnews_kashan @gharargahesayberiii
📸 ⚪️ برگزاری نماز جماعت برای دانش آموزان کلاس پنجم مدرسه هاجر روستای حسنارود ⚪️ با سخنرانی حجت‌ الاسلام والمسلمین آقای حسینی درمورد نکته های اخلاقی 🔹پایگاه مقاومت بسیج مطهره روستای حسنارود 🔸حوزه مقاومت حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) 💫خبرنگار خبرگزاری بسیج : خواهر بسیجی خانم یزدانی @gharargahesayberiii