eitaa logo
خبرگزاری بسیج حوزه حضرت زینب سلام الله علیها کاشان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
672 دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
180 فایل
🌐 تنها مرجع رسمی از مستندات وعملکرد پایگاههای حوزه حضرت زینب س https://eitaa.com/basijnews_hazratzeynab 📢 ارتباط با مدیر کانال جهت تبادل انتقادات و پیشنهادات @tahasb253
مشاهده در ایتا
دانلود
📸گزارش_تصویری 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ برگزاری جلسه  روخوانی قران همراه با مولودی خوانی به مناسبت میلادحضرت زینب(س)توسط نوجوانان حلقه صالحین گلهای بهشتی مقطع ابتدایی مربی :سرکارخانم محدثه مهاجر مکان:مسجدامام خمینی محله امام زمان:شنبه۱۴۰۰/۹/۲۰ 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ @gharargahesayberiii
برپایی نمایشگاه اقتصاد مقاومتی نمایشگاه محصولات خانگی و دستی و هنری و فرهنگی و وسایل و ملزومات حجاب در مسجد شهدای کربلا @gharargahesayberiii
✨برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری 💠سخنران ومدیحه سرا:سرکارخانم زارع 💠اجرای گروه سرود منتظران ظهور ودختران زینبی(حلقه شهید حسینیان وکوچکی ) 💠اهدای جایزه به نام متبرک زینب 💠پذیرایی ۱۴۰۰/۹/۲۰ مسجدامام محمدباقرعلیه السلام @gharargahesayberiii
گزارش_تصویری قرارگاه فرهنگی وجنگ نرم حوزه حضرت زینب س ⚡️ترویج مکتب حاج قاسم ⚡️ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها باحضور ⚡️فرماندهی حوزه ⚡️خانم آسیابان ⚡️رابط نمایندگی حوزه ⚡️تحلیل و بررسی حوزه ⚡️معاونت فرهنگی واجتماعی حوزه مصوب گردید هرکدام ازمعاونتهای مربوط حوزه برنامه شاخص خودرا در زمینه مکتب حاج قاسم همزمان با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و سرداردلها تا اول دی ماه به فرماندهی حوزه ارسال نمایند @gharargahesayberiii
به مناسبت دهه ی بصیرت: برگزاری اولین کارگروه منطقه ی اردهال با موضوع تحکیم خانواده و خانواده موفق. مکان: حسینیه ی سید الشهدای علوی پایگاه_مقاومت_بسیج_حضرت_مریم حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س @gharargahesayberiii
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 به مناسبت میلاد حضرت زینب(س) و روز پرستار: گفتگو با خانم رمضانی علوی همسر شهید مدافع سلامت سرهنگ پاسدار قربانعلی حسین زاده در جمع بسیجیان و اهالی خونگرم منطقه ی اردهال در شب میلاد حضرت زینب(س). مکان: مسجد آستان مقدس علی بن باقر(ع) زمان: پنج شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۰ بعد از نماز مغرب و عشاء. پایگاه_مقاومت_بسیج_حضرت_مریم حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س خبرنگار بسیجی: خانم جعفری علوی @gharargahesayberiii
بسم الله الرحمن الرحیم پارت_۳۷ _کیف پولش را از جیبش بیرون آورد و عکس ۴×۳ قدیمی او را به پروانه نشان داد. _پروانه نگاهی به عکس و بعد نگاهی به امیر محمد انداخت، اگه موهاتو بالا نزده بودی خیلی شبیه شون می شدی! با فاصله تعقیبشان کرد و وقتی ماشینشان را پارک کردند، صبر کرد، کمی که دور شدند، پیاده شد و راهی را که می رفتند دنبال کرد. گوشه ای خارج از دیدشان ایستاد و زیر نظر گرفتشان، باورش نمی شد روزی آنها را با هم ببیند! چون فکر می کرد هم پروانه آدم معتقدی است و هم امیر محمد. اما حالا... آهنگ قدمهایشان را روی سنگ فرش مزار می شنید، راه رفتنشان را شانه به شانه ی هم، می دید و با حرص دنبالشان می کرد. کمی تأمل کرد، اما وقتی دید کنار قبری در فاصله ی پنجاه متریش نشستند، دیگر نتوانست خودش را کنترل کند... و بی معطلی به سمتشان رفت. صدای خنده ی پروانه در چند قدمیشان در گوشش پیچید... اَبروهایش را در هم کشید و با صدایی بلند گفت: بلندتر بخند دختر دایی! پروانه با شنیدن صدای رامین خنده از لبهایش پر کشید و با تعجب به عقب برگشت! _رامین که حالا درست پشت سرشان ایستاده بود، لبخند تمسخرآمیزی به رویش زد و گفت: شنیده بودم اونایی که دَم از دین و اعتقادات می زنن... اونایی که کِش چادرشون از پشت سرشون برداشته نمیشه، بدتر از بقیه ن... اما ندیده بودم! با نفرت به امیر محمد خیره شد و گفت: حداقل نمی آوردیش اینجا... به قبور شهدا اشاره کرد و گفت: همین شماهایید که حُرمت اینا رو از بین می برید...مذهبی نماهای قلابی! از فردا دیگه حق نداری پاتو تو شرکت بذاری...آقای نامدار! کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مُروّج
بسم الله الرحمن الرحیم پارت_۳۸ از فردا دیگه حق نداری پاتو تو شرکت بذاری...آقای نامدار! دوباره رد نگاهش را به سمت پروانه برد و با حسرت گفت: فقط من نامحرم بودم؟ فقط من؟ که از همه ی دنیا یه بارم خنده هات نصیبم نشد؟ این یه لّا قبای بدبخت چی داشت که من نداشتم، ها؟؟ _رامین مواظب حرف زدنت باش. _هه...ازش دفاعم می کنی!؟ این بی ناموس دفاع کردن داره؟؟ _امیرمحمد از درون در حال انفجار بود، اما سکوت کرده بود و حتی به رامین نگاه هم نمی کرد. ولی رامین که تازه نطقش گل کرده بود، با لحنی تحقیرآمیز گفت: _مثلاً پاشدی اومدی باهاش گردش!؟ _پروانه با عصبانیت او را نگاه کرد، اما جوابی نداد. نزدیکتر شد، بدون اینکه به امیرمحمد نگاه کند، خطاب به پروانه با لحنی محکم گفت: _پاشو دختر دایی، خودم تا خونه می رسونمت. _امیر محمد که رگ گردنش بدجور باد کرده بود، با صدایی که از عصبانیت دورگه شده بود، جوابش را داد: _پروانه با تو هیچ جا نمیاد! _میاد...میاد و تو هم هیچ کاری نمی تونی بکنی. _امیر محمد از جا بلند شد تا با رامین درگیر شود، که پروانه بازویش را گرفت... _نه امیر، ولش کن. _رامین در حالی که به دستان گره خورده ی پروانه دور بازوی امیر محمد خیره شده بود، پوزخندی زد و گفت: چشمِ دایی روشن! کجاست که ببینه دخترش چسبیده به یه نامحرم! جناب نامدار...مسلمونی فقط به این نیست که موقع اَذون با صاحب کارِت واسه خاموش کردن دستگاهها بحث کنی که مثلاً نمازتو اول وقت بخونی... اینو بدون، برعکس چیزی که نشون می دادی خیلی عوضی هستی خیلی! کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مُروّج
📸 📌برگزاری جلسه هفتگی روخوانی قرآن همراه با بیان نکته های اخلاقی ، تفسیر و... 🌷حلقه صالحین روحانی شهید علی محمد ‌باقری 🔹پایگاه مقاومت بسیج مطهره روستای حسنارود 🔸حوزه مقاومت حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) 💫خبرنگار خبرگزاری بسیج : خواهر بسیجی خانم یزدانی @gharargahesayberiii
کلاس توجیهی رابطین بهداشت خبر: حضورحلقه های صالحین وهمچنین رابطین بهداشت دردرمانگاه فاطمیه زیدی باسخنرانی دکترزارع تشکرکادردرمان ازبسیجی های عزیزدرکمک یه انهادرطرح شهیدسردارسلیمانی وهمچنین طرح غربالگری توسط بسیجیان دردرمانگاه۲۱/۹/۱۴۰۰ @gharargahesayberiii
⚘⚘⚘⚘⚘روزپرستار خبر: اهدای هدیه به پرستاران وکادردرمان درمانگاه فاطمیه به مناسبت تولدحضرت زینب (س)وروزپرستاروهمچنین اهدای هدیه به خانواده یکی ازجانبازان دردرمانگاه و تشکر از زحمات این عزیزان و همکاری صمیمانه آنها با پایگاه سمیه ۲۱/۹/۱۴۰۰ @gharargahesayberiii