بسم الله الرحمن الرحیم
پارت-۱۹۵
هنوز کفشهایشان را از پا نَکَنده بودند، که در باز شد و قامت آن زن در چارچوب در ظاهر شد.
امیر محمد، شوکه شده چند ثانیه فقط او را نگاه کرد، زهره راست میگفت، باورش نمی شد چقدر شبیه پروانه بود!
از چین هایی که دور تا دور چشمهایش را گرفته بودند و از پوست چروک شده اش که می گذشت، می رسید به چشمان سیاه و مژه های بلندش، چشمهایی که درست شبیه چشمان پروانه بودند، حتی طرز نگاه کردنش هم مثل پروانه بود.
از مقابل در کمی کنار رفت و گفت:
_بفرمایید
_زهره داخل شد و امیرمحمد هم پشت سر او وارد خانه شد.
زن چادر رنگی اش را روی سرش کمی جابه جا کرد و با رویی باز آنها را دعوت به نشستن کرد.
بعد هم به آشپزخانه رفت و چند دقیقه بعد با ظرفی میوه برگشت پیششان.
ظرف را روی میز قرار داد، پیش دستی ها را ها مقابلشان چید و گفت: بفرمایید.
زهره لبخندی زد و گفت: ببخشید مزاحمتون شدیم.
_نگاه دلواپسش را به آنها دوخت: شما چی از گمشده ی من می دونید؟
اصلاً از کجا فهمیدید که من گمشده ای دارم؟!
امیرمحمد سکوتش را شکست و لب باز کرد: ما خیلی وقته دنبال شما می گردیم.
_یعنی شما از نازنین من خبر دارید؟؟
_بله، اما اول باید مطمئن بشیم که درست اومدیم.
_از کجا بدونم راست می گید؟ تو این شهر بزرگ آدرس منو از کجا آوردید؟
_زهره جواب داد: مگه شما زن هوشنگ نیستید؟
_با اِکراه زیر لب گفت: یه زمانی بودم!
_چند روز پیش که رفته بودید، سر خاک هوشنگ... منم امامزاده بودم، از همونجا تا خونه تعقیبتون کردم.
_سرش را پایین انداخت و به فکر فرو رفت.
در حالی که نگاهش غرق نقشهای درهم فرش زیر پایشان بود...
کپی ممنوع🚫
✍مروّج
بسم الله الرحمن الرحیم
پارت-۱۹۶
با لحنی محزون گفت: هر وقت غمای دلم بی اندازه میشه و یاد گذشته میافتم.
دلم می خواد نفرینش کنم...ازش گله کنم و از خدا بخوام تقاص کاری که با من کرد رو ازش بگیره...
اما وقتی میرم سر قبرش لال می شم!
انگار با دیدن سنگ سرد مزارش دیگه حرفی باقی نمی مونه که به زبون بیارم و بازم مثل همیشه سکوت می کنم...
آخ....لعنت به گذشته و خاطرات تلخش!
یک دفعه از حصار غم انگیز خاطرات بیرون آمد و پرسید: بهم بگید دخترم کجاست؟
_ میگیم، فقط قبلش برامون تعریف کنید که چجوری گُمش کردین؟
_آهی عمیق کشید و دوباره شروع کرد به حرف زدن...
«ما هم مثل بقیه داشتیم زندگیمونو می کردیم... اما نمیدونم چرا به اینجا رسیدیم؟!...
هنوز یکسال بیشتر از ازدواجمون نمی گذشت که متوجه شدم باردارم!
خیلی خوشحال شدم، چون عاشق بچه بودم، اما هوشنگ هیچ عکس العملی از خودش نشون نمی داد، نه خوشحال شد و نه ناراحت...
انگار براش فرقی نمی کرد، چون بیشتر سرش گرم رفیق بازی هاش بود.
خیال می کرد من نمی دونم، اما خیلی وقت بود که خبر داشتم مواد مصرف می کنه.
با خودم فکر می کردم با اومدن بچه زندگیمون عوض میشه و دست از این کارهاش برمیداره، اما اینطور نشد...بدتر شد که بهتر نشد!
_ماههای آخر بارداریم بود که اتفاقی شنیدم با یکی از رفقاش حرف از فروختن بچه می زنه.
اولش متوجه منظورش نشدم، اما وقتی خوب گوش کردم فهمیدم داره در مورد بچه ی خودمون، بچه ای که توی شکمم هست حرف می زنه! باورم نمی شد! فکرشم نمی کردم تا این حد پست شده باشه!
کپی ممنوع🚫
✍فاطمه سادات مروّج
#پایگاه_حضرت_نرجس_س_مرق
44.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اطلاعیه
#مهم_و_فوری
🎉 با سلام و عرض خداقوت به همه شما همراهان گرامی🎉
💯کانال تجربه ارامش در نظر دارد، تولیدات شما درقالب موضوعاتی همچون عفاف و حجاب، الگوی سوم زن مسلمان، جمعیت، سبک زندگی اسلامی و خانواده رادر کانال قرار دهد.
📲لازم به ذکر است تولید محتوا شامل ( عکس نوشت و پادکست، اکولایزر، موشن و....) با این موضوع به صورت ویژه پذیرفته می شود
🎞مهلت ارسال اثار تا 1401/1/1 می باشد
👈👈 توجه توجه
درارسال اثار بر روی کلیپ و عکس ؛ نوشته ای از قبیل نام رده و فرد سازنده اثر قرار نگیرد زیرا از کیفیت کار می کاهد.
گفتنی است در ارسال گزارشات توجه کنید که نام حوزه بسیج با حرف اختصاری ح و پایگاه با پ و ناحیه با ن ارسال شود.
برای مثال:
تولید محتوای کلیپ از پ حضرت فاطمه-ح مطهره-ن امام رضا
به تولیداتی که این قوانین را رعایت نکرده باشند، به هیچ عنوان ترتیب اثر داده نخواهد شد.
✍️کانال فوق به منظور بارگزاری محتوای موثر شما راه اندازی شده است
📲ارتباط با ادمین کانال:
🌐 https://eitaa.com/zan_es
🔰لینک کانال :
╭━━⊰🌷⊱━━╮
🆔 @es_tajrobeyaramesh
╰━━⊰🌷⊱━━
👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ آیا میدانید ارتش اوکراین با اعزام ۵۰۰۰ نیروی نظامی و همکاری با ناتو در خلال سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ سومین کشور نیروهای ائتلاف از حیث جمعیت در اشغال عراق و کشتار مردم مظلوم آنجا بودند؟
سلسله_همایشهای هنر زندگی
#والدین
#مجردها
#زوجین
#نوجوانان
فرهنگسرای مهر سه شنبه و چهارشنبه ها
@gharargahesayberiii
جلسه چهارم کلاس هلال احمر
مکان کانون فرهنگی شهدای سن سن
#پایگاه_مقاومت_بسیج_فضه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
جلسه فضای مجازی دسته سایبری
#پایگاه_مقاومت_بسیج_فضه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
برگزاری مراسم شهادت امام موسی کاظم(ع)
#پایگاه_مقاومت_بسیج_فضه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
#گزارش تصويرى📷
شهادت امام موسى كاظم
مكان:مسجدصاحب الزمان
باحضورنماينده ولى فقيه آيت الله سليمانى امام جمعه كاشان وهيت همراه
مداح:آقاى محسن افشارى
وباحضورفرمانده حوزه هشتم روح الله نياسرجناب سروان حسين شريفى
بانى مجلس:آقاى دكترمحمدعلى فرجى
🔹پايگاه-بسيج-مطهره-
پايگاه-بسيج-جواد-الائمه-روستاي-حسنارود-
كانون هاي فرهنگي حسنارود
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii