🌼 برپایی جشن به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) همراه با برگزاری حلقه صالحین ویژه نوجوانان توسط پایگاه مقاومت بسیج حضرت زینب (س) حوزه کوثر ناحیه کردکوی @basijnewsir_kordkuy

#کلیپ 🟣 نشست بصیرتی با موضوع زن تراز انقلاب اسلامی با محوریت الگوی سوم زن مسلمان در سیره زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) با سخنرانی کنشگر فرهنگی خانم آزاده دنکوب همراه با اهداء جوایز به مناسبت بزرگداشت هفته مقام زن و میلادحضرت فاطمه زهرا (س) در روستای نامن ● پایگاه مقاومت بسیج بنت الهدی نامن @basijnewsir_kordkuy

📽کلیپ / مراسم جشنی به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روز مادر و زن) توسط پایگاه مقاومت بسیج حضرت نرجس (س) حوزه کوثر برگزار شد. @basijnewsir_kordkuy

📝 #خاطره_نوشت بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده عشق یعنی استخوان و یک پلاک سال‌ها تنهای تنها زیر خاک 🇮🇷 کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم ..... ♦️روز مادر است با فرمانده سپاه شهرمان و طلبه روحانی حجت الاسلام جعفری بهمراه فرمانده حوزه خواهران و جمعی از بسیجیان رفتیم پیش دو مادر شهید که روز مادر را تبریک بگوییم ... مادرانی که تعدادشون روز به روز کمتر میشود مادرانی که به انتظار فرزندانشان روز و شب چشم انتظاری میکشند .. زن عمو ثریا مادر شهید جاویدالاثر نادر منقوش...! ♦️شهیدجاوید الاثر نادر منقوش متولد ۳۰ شهریور ۱۳۴۶ در روستای اسلام آباد از توابع شهرستان کردکوی دیده به جهان گشود پدرش محمد و مادرش فاطمه صغری نام داشت تا سوم ابتدایی درس خواند و نجار شد در سن سه سالگی مادرش را از دست داد با یک برادر هفت ماهه و خواهری شش ساله ... در دامن زن عمو ثریا و عمو نبی پرورش یافت ♦️در خوش اخلاقی و خوش رفتاری و در حجب و حیا در بین فامیل خاص بود ... 🔷 زن عمو ثریا از خاطرات دوران کودکی اش تعریف می کند: ♦️اوایل وقتی مادرش به رحمت خدا رفت ، خیلی بی قرار مادر بود ، تصمیم گرفتیم نادر را به پابوس آقا امام رضا علیه السلام ببریم. یک روز در جوار حرم آقا پسرم نادر خانمی را دیدکه شباهت به مادرش داشت...لذا پشت سرخانم راه افتاد و او را مادر صدا میزد.. وقتی خانم اصرار نادر را دیدگفت: من مادر شما نیستم خانم بعد از فهمیدن ماجرا نادر را در آغوش کشید و آرام اش کرد و دست نوازش بر سرش کشید... ♦️نادر در مهر و محبت بسیار فهمیده و با معرفت بود ، وقتی به سن ده ، دوازده سالگی رسید نسبت به فرزندان من مهر و محبت و حجب و حیای خاصی در مقابل خواهر و دختر عمویش داشت. نسبت به پوشش خیلی رعایت حال دخترها را میکرد... ♦️سه چهار سالی بود که کشور ما درگیر یک جنگ تحمیلی بود... یک روز نادر که تازه به سن ۱۳ سالگی رسیده بود...به من گفت: که می‌خواهد به جبهه برود. گفتم: مادر؛ من تو روب ه سختی بزرگ کردم، تو مادر نداری! گفت: مگرتو مادر من نیستی!؟ و زحمت مرا نکشیدی!؟ گفتم:چرا مادر... ♦️یک شب که درحال خواندن نماز سرشب (نمازمغرب) بودم ، اومدو پیشم و یک برگه داد و گفت: مادرببینم میتوانی برایم تو این برگه امضاء کنی...و منم گفتم: چرا مادر بلدم.. و گرفتم قشنگ امضاء کردم... ♦️گفتم مادر برا چی گفتی امضاء کنم.!؟.. چیزی نگفت: صبح بلند شد رفت کردکوی ، برگشت اومد پیشم که مادر! من برای اعزام به جبهه ثبت نام کردم.و قبول کردند و قراره اعزام شوم ♦️البته اول قبول نکردند ولی من با کمی صحبت و اینکه میتوانم به رزمنده ها آب برسونم... گفتم مادر چرا اینکارو کردی..‌..!؟ گفت: مادر....(زن عمو ثریا با بغضی که در گلویش رسوب کرده بود نتوانست اینجا ماجرا را تعریف کند) ♦️صبح روز اعزام فرا رسید کلی برایش وسیله درست کردم و همراهش فرستادم یه مدت کوتاهی تو جبهه بود برگشت خانه، برایش خون ریختم و از خدا تشکر کردم که پسرم صحیح و سالم برگشت...یک ماهی که بود دوباره برگشت جبهه...پسرم هفت بار به جبهه رفت...بار ششم آمدخانه.. ♦️سال۱۳۶۳ بود پیشنهاد ازدواج با دختری که مناسبش باشد را داد و من خیلی خوشحال شدم و گفتم هرکسی را بخواهی برایت میگیرم... همسرش را انتخاب کرد رفتیم برایش خواستگاری... بعد عقد و عروسی برایش گرفتیم...چهار ماه بعد از عروسی دنبال اعزام به جبهه بود که دوباره برگردد به جبهه... ♦️بعد از سوم شهید احمد (محمود) کیاء قصد جبهه کرد...شب اعزام اومد کنارم که مادر پیشانی ام را ببوس... گفتم: چرا مادر!؟گفت: برای اینکه وقتی میخواهم شهید شوم به پیشانی ام تیر بخورد... من آن شب خیلی ناراحت شدم و گریه کردم...صبح روز بعد بدون اینکه از ما خداحافظی کند رفت...چون ما خواب بودیم...وقتی به جبهه رسید زنگ زد و طلب حلالیت گرفت که مادر شما خواب بودین و دلم نیامد بیدارتان کنم، ولی مادر شما را بغل کردم و بوسیدم ....حلالم کنید ..... ♦️و سرانجام سردار شهید نادر منقوش در ۲۱ اسفند سال۱۳۶۳ با سمت تک تیرانداز در هورالعظیم(جزیره مجنون) به شهادت رسید و پیکرش جاویدالاثرشد ولی یادمان این شهید بزرگوار در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران ، امام زاده عبدالله گرگان و امام زاده روشن آباد زادگاهش قرار دارد .... 🇮🇷🌷روحشان شادویادشان گرامی🌷🇮🇷 📝به قلم از بسیجی ص.کلنگی ‌.. @basijnewsir_kordkuy

📽 #کلیپ_کوتاه / 🌹رونمایی از اِلمان و یادمان شهید سردار سرتیپ حاج حمید مازندرانی در شهرستان کردکوی 🔺️از اِلمان و یادمان شهید سردار سرتیپ حاج حمید مازندرانی در شهرستان کردکوی با حضور خانواده شهید ، سردار علی ملک شاهکوهی فرمانده سپاه نینوا استان گلستان ، سرهنگ مهدی اصحابی فرمانده سپاه کردکوی ، حجت‌الاسلام میثم سلمان پور مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه شهرستان ، شهردار و جمعی از مسئولین ادارات رونمایی شد ... @basijnewsir_kordkuy

🔘پوستر | فروشگاه بزرگ لاله ؛ آماده عقد قرارداد با ادارات دولتی و خصوصی 🔻مواد غذایی و بهداشتی ، لوازم خانگی ، مرغ و تخم مرغ ، نانوایی دولتی ، گوشت گاو و گوسفند تازه 🛣نشانی فروشگاه : گرگان - میدان بسیج - روبروی بیمارستان حکیم جرجانی - فروشگاه لاله ☎️شماره تماس : 01731420079 @basijgolestan | بسیج گلستان🇮🇷

🤲 با هم می‌خوانیم دعای سلامتی امام زمان «عج الله فرجه الشریف» #جمعه_های_دلتنگی #انتظار #امام_زمان #بسیج_نیوز @basijnewsir_kordkuy

🔴 همزمان با دومین سالگرد تدفین شهید خوشنام محله ولاغوز شهرستان کردکوی ؛ 🔺️سی و یکمین یادواره شهدای محله ولاغوز و گرامیداشت سردار سرافراز سپاه اسلام سرتیپ پاسدار شهید حاج حمید مازندرانی برگزار میگردد : 🎙 سخنران: حجت الاسلام میرعلی اکبری از قم 🔹️مداح: حاج محمدرضا بذری ⏰️ زمان: یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ (همراه با نماز مغرب و عشاء) 🕌 مکان: مسجد جامع ولاغوز @basijnewsir_kordkuy