17.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تاکنون چند ضربه سخت زدهایم؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
امام على عليه السلام:
اِرضَ مِنَ الرِّزقِ بِما قُسِمَ لَكَ تَعِش غَنِيّا
به روزى اى كه قسمتت گشته راضى باش تا توانگرانه زندگى كنى
غررالحكم حدیث2332
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
⛔ داستان کوتاه امنیتی #ماشه ⛔
🔻قسمت اول🔻
نفسم را به بیرون پرتاب میکنم.
چشم چپم را میبندم و سعی میکنم تا تمام حواسم را جمع چشم راستم کنم. حالا همه تمام تصاویر را با حاشیهای سیاه رنگ و دو خط تیره که همدیگر را در نقطهی مرکزی دیدگانم قطع میکند.
نفسم را در سینه حبس میکنم و اسلحهام را درون دستانم جا به جا میکنم. صحبتهای فرمانده در اولین جلسات آموزشی ناخواسته در ذهنم مرور میشود. ما هفت نفر روی تپههای خاکی دراز کشیده بودیم و در حالی که باد مشت مشت از خاک صحرا را به چشمانمان میپاشید نگاهش میکردیم که چگونه استوار ایستاده و دستانش را از پشت کمرش به هم حلقه کرده بود و با صدایی رسا و بلند توضیح میداد:
-باید نفستون رو حبس کنید. برای چند ثانیه هم که شده نفس نکشید... دم و بازدم باعث میشه که دستتون حرکت کنه و احتمال خطا رفتن هدفتون بیشتر میشه.
پس چی شد؟ نفس کشیدن نداریم... باید خشک بشید، مثل چوب... مثل سنگ...
هر کی گرفت چی میگم بلند بگه یازهرا.
فریاد زدیم:
-یازهرا.
و بعد خاک ناجوانمردانه به درون دهانم نفوذ کرد.
نفس کوتاهی میکشم...
انگشتم را روی ماشه نگه میدارم و گونهام را به قنداقهی اسلحهام میچسبانم.
سه ماشین درون پارکینگ قرار گرفتهاند و یکی از آنها حامل فردی است که ما چند ماه است انتظارش را میکشیم.
نفسهایم شمرده شمرده و قابل کنترل است، با این که قرار گرفتن در موقعیتی که حاصل زحمات سه ساله یک تیم فوق العاده قوی و کار بلد میتواند هر انسانی را شگفت زده کند؛ اما من نباید به خودم اجازه دهم تا در چنین شرایطی اشتباه کنم.
چند نفری حوالی ماشینها چرخ میزنند و من شش دانگ حواسم را جمع کردهام تا مبادا با یک اشتباه در تشخیص سوژه و یا شلیک به او همه چیز را خراب کنم...
درب یکی از ماشینها باز میشود و دو خانم به همراه یک مرد از آن خارج میشوند. به آرامی و با دست چپم سعی در واضح کردن تصویر منعکس شده از قاب دوربین اسلحهام را دارم.
سوژه ما او نیست... بدنم ناخواسته شل میشود و تکانی به خودم میدهم. سرنشینان ماشین دوم هم بلافاصله از آن خارج میشوند و نه تنها بدون تشریفات این کار را انجام میدهند، بلکه همهی آنها خانم هستند و سوژه من یک مرد چهل و هشت ساله با موهایی بور و چشمانی آبی است. اسلحه را در دستم چفت میکنم، حالا زمان آن رسیده بخواهم کار را تمام کنم... نگاهی به عکس کوچکی که کنار دستم است میاندازم تا چهرهاش برای لحظهای که شده از پیش چشمانم پاک نشود. نفسم را به بیرون پرتاب میکنم و منتظر باز شدن درب ماشین میشوم...
قطعا بهترین و بیدردسر ترین زمان برای شلیک به یک سوژه آن هم با این فاصله که من مجبور به انتخاب شدهام، زمانی است که او در حال پیاده شدن از ماشینش است.
درست همان هنگامی که بین ماشین و درب نیمه باز آن قرار گرفته و امکان حرکت سریع به چپ و راست ندارد...
لبم را درون دهانم جمع میکنم و چشم راستم را کاملا چفت به دوربین اسلحه ام میکنم. درب ماشین باز میشود...
نفسهایم ناخواسته تند میشوند و من با محکم نگه داشتن اسلحهام سعی میکنم با این موضوع مقابله کنم.
نفر اول پیاده میشود، مردی بدون مو و سیاه پوست است. محافظ اصلیاش که در تمام دیدارهای رسمی و غیر رسمی در کنارش دیده شده و حالا باید شاهد به درک واصل شدن ارباب کثیفش باشد.
دستی به روی درب ماشین قرار میگیرد و لحظهای بعد مردی با کت و شلوار مشکی و پیراهن مردانه سفید از درون ماشین پیاده میشود. هنوز به سمتم برنگشته؛ اما ساعت دستش همان ساعت مچی طلایی رنگ اصل و گران قیمتی است که سال پیش از نامزدش هدیه گرفته بود... همان ساعتی که ما را از جزییات رفت و آمدها و قرارهای کاریاش مطلع میکرد...
همان ساعتی که به قول آقا عماد، از نعمتهای الهی برای سازمان محسوب و از برکات خون شهید سلیمانی در جهت انجام هر چه بهتر این عملیات درست سر جای خودش قرار گرفته بود.
سوژه حالا کاملا در جایگاهی که انتظارش را میکشیدم قرار گرفته و لحظهای به سمتم میچرخد...
خودش است...
بدون معطلی نفسم را به بیرون پرتاب میکنم و انگشتم را روی ماشه چفت میکنم تا با یک شلیک دقیق به سمتش همه چیز را تمام کنم...
اما همه چیز آن طور که فکرش را میکنیم پیش نمیرود و سوژه در چشم بهم زدنی از میدان تیررس من خارج میشود...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️گوشواره قلبی مارو دعا کن...!
نخستین آهنگ ساخته شده در خصوص دختر کاپشن صورتی با گوشوارههای قلبی روی آنتن صدا و سیما اجرا شد
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
هدایت شده از هیئت امام هادی (ع) کارکنان دانشگاه یزد
#اطلاعیه #جلسات_هفتگی
♦️صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِالله♦️
💠جلسه هفتگی زیارت عاشورا▪️
🔻 مداح: کربلایی محمود امی منشادی
🔻 به یاد شهدای حمله تروریستی کرمان
📌دوشنبه ۱۸ دی ماه ۱۴۰۲
در محل: مسجد امام حسین (ع) دانشگاه یزد
┈┉┅━❀❀━┅┉┈
🚩هیئت امام هادی (ع) کارکنان دانشگاه یزد
🌐 @imamhadiheyat
┈┉┅━❀❀━┅┉┈
فاطمه نظری دانشآموزی که در انفجار کرمان به شهادت رسید تازه نمازخوان شده بوده و با دوستاش یک گروه داشت که نماز اول وقت را به هم یادآوری کنند.💔
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
🛑 شعر جدید «افشین علاء» پیرامون حادثه تروریستی کرمان و حواشی علی کریمی
🔹غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟
گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟
🔹زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟
میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟
🔹دهنکجی به شهیدان و ادعای شعور؟
مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟
🔹کسی که نان سگان میخورد چه میفهمد؟
غذا و شربت نذری نشانهی شرف است
🔹حرامخوار چه داند که شد به کام شهید
نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست
🔹به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست
که شأن شاعر دلخون کجا و جاهل مست؟
🔹دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی
دلم پر است ز مصدرنشین سفلهپرست
🔹دلم پر است از آنان که اسوه میسازند
به دست خویش برای جوان ز مردم پست
🔹ز صاحبان مناصب که از خصومتشان
هر آنکه ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست
🔹هر آنکه گیشه پسندید، نورچشمی شد
هر آنکه شوت بلد بود و گل، به صدر نشست
🔹گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام
خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست
🔹برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست
سخنشناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست
🔹ز مدح و نوحه، جوانان چقدر گریه کنند؟
ز نطقهای شعاری چه آورند به دست؟
🔹خطای شیوهی تبلیغ و حکمرانی ماست
گدای غرب، اگر حرمت شهید شکست...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
📣 ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ اﺟﺮای ﻃﺮح اﺳﺘﻌﻤﺎری ﺣﺬف ﺣﺠﺎب ﺗﻮﺳﻂ رﺿﺎﺧﺎن
⭕️ در هر جامعهای، راه مبارزه ساده و آسان با ادیان این است که راه عنان گسیختگی و مهار گسیختگی شهوات را باز کنند. در ایران، این کار را شروع کردند. یکی از راههایش که جزو مهمترین کارها بود، کشف حجاب بود...
💢 مجموعه آثار با موضوع توطئه استعماری کشف حجاب توسط رضاخان که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از چادر، روبنده و روسری و حتی تحصیل! منع شدند در بسته فیلم #بیحجابی_اجباری ببینید🔻
🔹 مستند بیحجابی اجباری
🔸 مستند یک خانم محترم
🔹 مستند چکمههای فرنگی
🔸 مستند رضا ماکسیم
🔹 مستند قیام غریب
🔸 مستند لورک
🔹 سریال بوم و بانو
🔸 داستانی مستوره
🔹 داستانی خانه پنجم
🔸 داستانی لحاف چهل تیکه
🔹 انیمیشن حاجی آخوند
🔸 کتاب صوتی روز آزادی زن
🎥 برای تماشای هر اثر روی نام آن بزنید و وارد شوید.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni
🔴 بله...
این همونه! گوشواره قلبی !💔
توو بغل مادرش اینجوری شده😭😭😭😭😭😭😭😭
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی بسیج کارکنان دانشگاه یزد https://eitaa.com/basijyazduni