۹۰درصد تولید گرانترین ادویه جهان توسط ایران است اما در صادراتش هفدهم هستیم!
آنوقت دولت اومده چیکار کرده؟ کود شیمیایی رو ده برابر گران کرده! تا وضع کشاورزان بدتر از دیروز شود
حالا نوبخت بیاد پشت تریبونها اعلام کنه که یک قطره نفت هم نمیتونیم بفروشیم! در صورتی که جلوی تولید اینگونه سنگ اندازی میکنند
#سرطان_اصلاحات
#خیانت_خواص
#درست_انتخاب_کنیم
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
یک پراید با قیمت قطعات امروز ۱۹شهریور جمع کنیم چند؟
حالا سوال بقیه این پول چرا اخذ می شود و به جیب چه کسانی می رود؟
پاسخ: بهره وام های بانکی، جبران حیف و میل مدیران، تأمین بودجه دولت، حقوق پرسنل مازاد سایپا و شرکت های بی فایده، رانت قطعه ساز انحصاری، دلال ها و نمایندگی ها و...
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
📹 فیلمی از ایام دفاع مقدس و کوهپیمایی #سردار_شهید_قاسم_سلیمانی
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
💢 نظر اکانتی منتسب به استاد رحیم پور ازغدی درباره حجت الاسلام پناهیان
#عدالتخواهی
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
عذرخواهی امام جمعه ملارد از وزیر بهداشت/ اگر نبخشید استعفا میدهم
🔹امام جمعه شهرستان ملارد استان تهران بابت سخنان هفته گذشته خود از تریبون نماز جمعه این شهر در مورد فرزند وزیر بهداشت که در جریان آن اتهامی به وی نسبت داده میشد، از نمکی طی نامهای عذرخواهی کرد.
🔹حسینی نوری در بخشی از این نامه نوشت: اگر پیام گذشت شما را از آنچه که رخ داد تا هفته آینده دریافت نکنم خود را از شرط اصلی امامت ساقط دانسته و به فضل الهی از مردم شریف و انقلابی ملارد خداحافظی خواهم نمود.
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
💢شايد خاطرتون نباشه، ولى سال ٩٣ وقتى #شارلی_ابدو به پيامبراكرم(ص) توهين كرد، روزنامه اصلاح طلب مردم امروز به سردبيرى #محمدقوچانى از اين توهين حمايت كرد.
ميخواستم بگم يادتون نره اينا كى هستن
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ذبح اسلامی بدون وحشیگری علیه قربانی و برای اطعام فقرا اسمش میشه «جنایت علیه حیوانات»
ولی رفتار وحشیانه و زجرکش کردن حیوان برای جذب توریست و تماشاگر اسمش میشه «تفریح سالم وجذاب»
💬 آدم
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
#عظمت_سید_بحرالعلوم
سید بحرالعلوم که ازحیث علم وعمل درمرحله بسیار بالایی قرار داشت. به طوری که اولین عالمی که ملقب به بحرالعلوم گشت ایشان بود.
سید بحرالعلوم داستانی رابرای میرزای قمی تعریف کرد: شبی در مسجد کوفه دیدم اقایم حضرت ولی عصر مشغول عبادت است ایستادم و سلام کردم جوابم رامرحمت فرمود و دستور دادند پیش بروم.
من مقداری جلو رفتم وادب نمودم وزیاد جلو نرفتم. فرمودند:جلوتر بیا. پس چند قدمی نزدیکتر رفتم، باز هم فرمودند: جلوتر بیا. من نزدیکتر شدم، تا آنکه آغوش مهر و محبت گشودند و مرا در بغل گرفتند و به سینه مبارک خویش چسبانیدند.
دراینجا آنچه خدا خواست به این قلب وسینه من سرازیرشد.(و علم به قلبم سرازیر شد. )
روضات الجنات ج7 ص204
هیهات آن یاتی الزمان بمثله
آن الزمان بمثله لعقیم.
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
3⃣ #قسمت_سوم
💢یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.
💢اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.
💢سالها گذشت. باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.
💢حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و #شهادت کجا. آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده. در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد.
💢حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.
💢همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
💢پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.
💢حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..
پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
💢احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
💢برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت...
💢چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می دیدم. در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
💢با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود.
💢از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم. نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را. حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد ... عالم خواب...حضرت عزراییل! با لبخندی به من گفت: برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.
💢خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! می فهمیدم که در فکرش چه میگذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم میفهمیدم. از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.
💢برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم...
یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!! کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.
جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد
💢قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت: خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه. ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت: دیگر برویم ...
#ادامه_دارد..
نشر حداکثری
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
2.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 این چند تا تار موی ما برای کی جذابه؟
✖️ این سوال رو یه خانم نمیتونه جواب بده
🔺 به اقرار کارشناسان غربی خانمها از طریق دیدن و تصویر، جذب کسی نمیشوند و این حالت فقط در مردان است
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1