چرا مذاکره نمی کنیم؟
🔹 عبدالله گنجی
سیره مقام معظم رهبری در جامعنگری و پختهگویی برای دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی شناخته شده است. وقتی ایشان با صراحت و قاطعیت میفرمایند «مذاکره با امریکا ممنوع» هم شرایط را سنجیدهاند و هم از مشکلات و موانع کشور کاملاً آگاهند. ناگفته پیداست که ما با دولت جدید امریکا هم مذاکره کردهایم و روحانی در مصاحبه اخیر تلویزیونی آن را اعلام کرد. پس میتوان گفت: رهبری در روند طبیعی تعاملات و برای استمرار برجام مخالفتی با مذاکره با دولت جدید امریکا هم نداشتهاند، اما آنچه ایشان را به این جمعبندی رساند تجربهای بود که از مذاکره پیشین به دست آوردهایم. اگر بخواهیم به دور از احساسات و مبتنی بر منطق، چرایی عدم مذاکره با امریکای امروز را برشماریم به چه چیزی استناد میکنیم؟
۱- از مهمترین موانع مذاکره با امریکاییها این است که آنان نتایج دلخواه و مدنظر از مذاکره را قبل از هرگونه مذاکره اعلام میکنند. «ایران باید اینگونه باشد.»، «در فلان مسئله باید چنین کند» و... وقتی نتیجه مذاکره از قبل اعلام میشود، صحنهآرایی مذاکره چه معنایی دارد؟ اگر مذاکره برای به کرسی نشاندن حرف یک طرف و «بده و نستان» است ادا و اطوار مذاکره برای چیست؟ اگر قرار است نتیجه از مذاکره بیرون بیاید طرح مطالبات غیرمنطقی و همزمان کردن آن با تحریم چه معنایی میتواند داشته باشد.
۲- مذاکره و عدم عمل به نتایج مذاکره رویه امریکاییهاست که صرفاً با ایران اعمال نمیشود. مذاکرات چند سال پیش با کرهشمالی یک طرفه شد، لیبی نمونه دیگری است، صربستان نیز در همین قاعده قرار گرفت. رئیسجمهور امریکا پس از دیدار با رئیسجمهور کره شمالی در سنگاپور، بلافاصله گفت: «شاید توافقی بکنیم و چند ماه بعد نخواهم ادامه دهم.» بنابراین مذاکره با امریکا یعنی به میدان آوردن حیثیت یک ملت پرغرور مثل ایران و پای گذاشتن در زمینی شل که معلوم نیست نتیجه آن چه خواهد شد. آزموده را آزمودن خطاست مثالی عینی درباره توافق برجامی ما با امریکاست که ابتدا به برجام عمل نکردند و سپس از آن خارج شدند و تحریم را به گفتمان خود تبدیل کردند. امریکا بعد از مذاکره رسمی اخیر با کره شمالی چندین بار دیگر این کشور را تحریم کرده است و پس از برجام نیز دهها بار ایران را تحریم کردند و اینگونه است که رهبری انقلاب آن را اشتباه و بخشی از آن را شخصاً به عهده میگیرند که نشان از تقوی و تواضع در مقابل ملت است.
۳- امریکا با دوستان خود همچون ترکیه و اروپا نیز فراتر از قوانین تجارت جهانی عمل میکند. قوانین بینالمللی را له میکند، از سازمانهای جهانی خارج میشود و هیچ منطقی را نمیتوان یافت که با عرف بینالملل بتوان رفتار آنان را تحلیل کرد و فهمید.
۴- غیرمنطقی بودن، دروغگویی و از همهبدتر تبختر استکباریشان اجازه نمیدهد ملت ایران در مقابل فاسدترین افراد روی کره زمین کوتاه بیاید و عزت و شرف خود را برای رفاه بهتر به حراج تاریخ بگذارد. نباید آیندگان که بسیار راحتتر از امروز قضاوت میکنند، نسل امروز را خائن، ترسو، لذتپرست و بیگانهنواز تفسیر کنند. اینکه یک کشور صاحب زور باشد و از منطق گاو برای اعمال آن زور استفاده کند نباید ما را به تسلیم وا دارد. باید به او فهماند که در مکتب ما حیات - ذلت با هم سازگار نیست و بین تسلیم- ایستادگی حتماً فرزندان رمضان خواهیم بود و در بدترین شرایط وارثان عاشوراییم که امام راحل ما فرمودند: «سرانجام چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امریکا را خرد خواهیم کرد یا پیروز میشویم یا به شهادت میرسیم که در مکتب ما هر دو پیروزی است.» امریکا باید بفهمد که ایران نه کرهشمالی است که برای نان زانو بزند و نه عراق صدام است که در توهم رهبری جهان عرب تنها گرفتار شود. ملت رشید ایران خواهد ایستاد فقط شرط آن این است که ببیند کارگزاران نظام اسلامی برای خدمت به آنان شب و روز نمیشناسند. در این صورت حتی اگر نتیجهای نبیند باز قدردان خواهد بود. نسل ما حتماً تجدیدکننده عهدنامه ترکمنچای نخواهد بود و ایرانیان ۲۰۰ سال بعد حتماً ما را سرزنش نخواهند کرد. ظرفیتهای ملی، یک ونیم تریلیون نقدینگی و ظرفیتهای جهان چندقطبی را باید هنرمندانه به میدان آورد و این شدنی است.
✳️چرا رهبر انقلاب طرح موضوع استعفای دولت را بازی در پازل دشمن میدانند
✍علی جمشیدی دبیر سیاسی فرهبختگان طی یادداشتی نوشت: حمایت مجدد رهبر انقلاب از دولت دوازدهم آن هم در شرایط نامساعد اقتصادی کشور از دید بسیاری از کارشناسان وجوه چندگانه سیاسی- اجتماعی داشت، به عبارتی هم جای پای محکم حاکمیت در مسیر تقویت جمهوریت نظام و صیانت از آرای عمومی بود، هم تقویت انسجام در جامعه و ارتقای امیدواری به آینده. اینکه این دولت باید بماند از طرفی هم موجب شد دولت حسن روحانی که امروز تحت فشار افکار عمومی قرار دارد، بداند که نهتنها از حمایت ویژه شخص رهبری برخوردار است، بلکه آنقدر این حمایت پرقدرت است که تا آخرین روز ادامه خواهد یافت و در هر شرایطی حتی تلاطمهای بزرگ اقتصادی تضعیف نخواهد شد. سخنان رهبری البته دو پیام دیگر هم داشت، یکی برای منتقدان بیمنطق و مغرض دولت که انتظار زمین خوردن دولت را میکشند و یک پیام برای خارجیها که مترصد ایجاد اختلاف و شکاف میان دولت و حاکمیت و این دو با جامعه هستند. آیتالله خامنهای به هر دوی این گروهها مجددا اعلام کرد که در مسیر حفظ منافع ملی تا کجا پای رای مردم و کمک به دولت ایستاده و کوتاه هم نخواهد آمد.
🔴 چرا با استعفای دولت مخالفم؟!
1⃣ اساسا شرایط کشور آنگونه نیست که به بن بست سیاسی رسیده باشیم که جز با تغییر زودهنگام دولت عبور از آن امکانپذیر نباشد.
2⃣ استعفای دولت خلأ سیاسی و اجرایی در کشور ایجاد می کند و به جای آنکه منجر به حل مشکلات شود، خود عاملی برای هم افزایی مشکلات می شود.
3⃣ بخش زیادی از مشکلات کنونی ناشی از ضعف ها و بی تحرکی های دولت کنونی است؛ یعنی دولت در قبال شرایط کنونی مسئولیت دارد و نباید از زیر بار مسئولیت هایش شانه خالی کند. استعفای دولت با این مسئولیت پذیری منافات دارد.
4⃣حل مسائل کنونی نیازمند اقدام و عمل قاطع مسئولان است، هر دولت دیگری هم که به جای این دولت روی کار بیاید، باید همین مشکلات را حل کند. بنابراین، اصل مسأله نه بن بست سیاسی، بلکه ضعف در تحرک، چالاکی و کارآمدی مسئولان است. از این رو، بدون هزینه های استعفای دولت، با افزایش تحرک و کارآمدی دولت کنونی و سایر دستگاه ها، مرحله فعلی نیز آن شاءالله قابل عبور خواهد بود.
✍ #مصطفی_قربانی
🔴 اشتباهات محاسباتی همچنان ادامه دارد؟!
🔻روحانی در جلسه هیات دولت:
"آمریکا نیز خود کاری کرده که شرایط مذاکره را از بین برده ؛ با روند خوبی داشتیم مذاکره میکردیم اما خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و میگوید باید چگونه عبور کنم!؟ اگر میخواستید عبور کنید، چرا خراب کردید؟ اگر میخواستید همدیگر را ببینیم چرا پل را خراب کردید؟ خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد میزنند. این که نشد. اگر راست میگویید بیایید پل را دو مرتبه درست کنید. پل را که درست کردید خود به خود و به طور طبیعی رفت و آمد درست میشود؛ خودت مؤثر و مخرب و عامل این کار هستی."
💠 در این رابطه نکاتی وجود دارد؛
🔻۱. پس از حمایت های بی دریغ و وسیع رهبری عزیز از دولت، اظهارات روحانی به واقع ناسپاسی و غیرمنصفانه است.
🔻۲. این اظهارات نوعی #سیگنال به طرف آمریکایی است و متاسفانه #انگاره اختلاف نظر حاکمیتی در ایران را در ذهن طرف آمریکایی تقویت می کند و خود این مساله انگیزه ای برای تشدید اقدامات علیه منافع ملی کشورمان است. متاسفانه دشمن به این توهم می رسد که فشار بر ایران جواب می دهد و منجر به اختلاف می شود.
🔻۳. رهبری معظم با بیانی صریح ، دقیق و بسیار منطقی دلایل مضر بودن مذاکره با آمریکا را مطرح فرمودند. خصوصا اینکه مذاکره با دولت وقیح و متقلب فعلی آمریکا کاملا ممنوع است. با وجود این بیان صریح و تجربه تلخ برجام صحبت از برقراری پل (بخوانید مذاکرات بی فایده و در عمل خسارت آفرین ) چه موضوعیتی دارد؟!!
🔻۴. وقتی ذهنیت برخی مسولین با #مذاکره و #پل!! پیوند خورده است ؛ اقتصاد مقاومتی به آن شکلی که مورد انتظار است اجرایی نمی شود. شرطی شدن ذهنیت مسئولین به بیرون از کشور، سبب شرطی شدن بازار و فعالین اقتصادی داخلی می شود.
🔻۵. متاسفانه اظهارات بی اساس روحانی نشان می دهد #نرم_افزار_ذهنیتی برخی ها صورت مساله کشور را به درستی درک نمی کند. اشتباه محاسباتی تا کی ادامه دارد؟
🔹امیدواریم با وجود شرایط جنگ اقتصادی ؛ لااقل مسئولین رده های بعدی در دولت، بر این چالش ادراکی غلبه کنند و به این باور برسند که اقتصاد کشور با مذاکره درمانی درست نمی شود!
#تبیین
🔻شنیدهها درباره حزب جدید منتسب به لاریجانی
پارسنیوز نوشت:
🔹حزب منتسب به علی لاریجانی رسما فعال شد
🔹این حزب جدید فردا در جلسه کنگره، اعضای شورای مرکزی خود را انتخاب خواهد کرد.
🔹نام این حزب؛ «رفاه ملت ایران» است و برخی از اعضای فعلی فراکسیون "مستقلین" و "رهروان" در مجلس دهم در آن حضور دارند.
♦ غربال گزینههای روی میز
🔹مهدی محمدی
سخنان این هفته رهبر معظم انقلاب اسلامی یک نقطه عطف در تاریخ رویارویی اخیر میان ایران و آمریکا محسوب میشود. درباره بقیه جنبههای این سخنرانی در فرصتی دیگر سخن خواهیم گفت اما در اینجا تاکید مشخصا روی تاثیری است که «بسته شدن باب مذاکره با آمریکا در دولت ترامپ» روی معادلات راهبردی حاکم بر منازعه راهبردی ایران و آمریکا میگذارد.
🔻 دولت آمریکا پس از خروج از برجام مشخصا اعلام کرد این یک خروج ابزاری است و هدف آن تبدیل کردن گزینه بازگشت به برجام و لغو مجدد تحریمها، به ابزاری برای کشاندن ایران پای میز مذاکره است، مذاکرهای که باید برجام را به حوزههای غیرهستهای رقابت راهبردی میان ایران و آمریکا، از جمله برنامه منطقهای و موشکی، توسعه داده و ایران را در همه جنبههای مورد نگرانی آمریکا مهار کند.
🔻 در اینباره که آیا آمریکا واقعا خواهان یک توافق جدید با ایران است یا اینکه با علم به مخالفت ایران با چنین درخواستی، آن را صرفا بهانهای برای تشدید فشار بر ایران قرار داده، اختلافنظر وجود دارد. شروطی که مایک پمپئو برای مذاکره مجدد با ایران قرار داده عملا ماهیت جمهوری اسلامی و منافع حیاتی آن را هدف میگیرد و غیرقابل تحقق است. این شروط چنان رادیکال و درازدامنه است که بعید است هیچ متخصص عاقل امور ایران در دولت آمریکا باور داشته باشد هرگز میتوان بر سر آن یک مذاکره واقعی انجام داد. ماهیت این شروط به گونهای است که اساسا روشن نیست توافق کردن بر سر آنها یعنی چه، و اگر ایران دقیقا چه اقداماتی انجام بدهد، این شروط محقق شده است؟ ادبیات این شروط به گونهای تنظیم شده که تحقق کامل آنها صرفا با برانداخته شدن نظام جمهوری اسلامی محقق میشود، حتی اگر آمریکا نام آن را براندازی نگذارد. رفتار عملی آمریکا هم نشاندهنده این است که به تحریم به عنوان یگانه ابزاری مینگرد که میتواند با آن ایران را زیر فشار قرار داده و فرآیندی را کلید بزند که ابتدای آن امتیازدهی در حوزههای راهبردی و انتهای آن براندازی جمهوری اسلامی در ایران است. تحلیل دقیق این شروط، به اضافه اقدامات ضدایرانیای که آمریکا عملا در حال انجام دادن آنهاست، اگر با رفتاری که آمریکا با سایر تعهدات بینالمللی خود انجام میدهد- از جمله توافق با کرهشمالی- ترکیب شود، حاوی این پیام واضح است که درخواست مذاکرات جامع از ایران در واقع همان مذاکره نکردن و ایجاد بهانهای برای اعمال فشار فزاینده است. این سناریو که تصور کنیم زمانی در آینده وجود دارد که آمریکا مجددا به برجام بازخواهد گشت و تحریمها را تعلیق خواهد کرد، بسیار غیرمنطقی است و جدی گرفتن آن مثل این است که فکر کنیم دونالد ترامپ دستور بدهد نتانیاهو و بولتون را دیگر به کاخ سفید راه ندهند. آمریکا با خروج از برجام مسیری را آغاز کرده که میخواهد آن را تا انتها برود، پرسشی که میماند این است که ایران چه مسیری را انتخاب خواهد کرد.
اعلام این موضع از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی که ایران هرگز با دولت فعلی آمریکا مذاکره نخواهد کرد، در واقع منتفی کردن گزینهای است که اساسا وجود نداشته است. گزینهای به نام مذاکره با دولت ترامپ اساسا وجود خارجی ندارد و آمریکا به هیچوجه در پی مذاکره با ایران نیست. صرفنظر از اینکه آمریکاییها به زبان چه میگویند، آنچه در عمل میبینیم این است که ایجاد بیثباتی در داخل و ضربه زدن به قدرت منطقهای ایران هدف اصلی و جدی آمریکاست. اینکه فرض کنیم فشار مقدمه درخواست مذاکره است، ممکن است در نظر اول بدون اشکال جلوه کند اما وقتی به این بیندیشیم که آمریکا عملا چه شروط عجیب و غریبی برای مذاکره گذاشته و تحریم و فشار چه ارزش بیبدیلی در راهبرد آمریکا علیه ایران دارد، آن وقت است که به یکباره کلمه مذاکره از معنای خود تهی شده و به یک ابزار عملیات روانی که هدف آن صرفا ایجاد شکاف در ایران است فروکاسته میشود.
🔻 اکنون ایران رسما و در عالیترین سطح اعلام کرده با دولت فعلی آمریکا مذاکره نخواهد کرد.
این به معنای برداشتن یک گزینه از روی میز نیست، بلکه به معنای واقعی کردن گزینههای روی میز و تاکید بر این نکته است که اساسا چنین گزینهای روی میز قرار ندارد. اکنون دولت آمریکا باید به این بیندیشد که هدف واقعیاش از سیاست درهم و برهمی که در مقابل ایران در پیش گرفته چیست. اگر واقعا در پی مذاکره باشد، باید سیاست خود درباره ایران را از اساس دگرگون کند که میدانیم چنین چیزی غیرممکن است اما اگر هدف پنهان آن فروبردن ایران در آشوب مستمر، جمع کردن دست و پای ایران از منطقه یا وارد شدن به عملیات براندازی در ایران باشد، وقت آن رسیده که این هدف را کاملا شفاف کند و طبعا هزینههای آن را هم بپردازد.
تشکیل گروه اقدام ایران در وزارت خارجه امریکا که برایان هوک رفیق جان بولتون را بالای سر آن گذاشته اند چیزی جز آشکارسازی نصفه نیمه یک تلاش پنهان نیست. گروه اقدام ایران نسخه آشکارسازی شده ‘مرکز عملیات ایران’ در سازمان سیاست که مایک دی آندریا آن را اداره می کند و ماه هاست در دوبی بیتوته کرده است. آشکارشدن این تلاشها نشان دهنده افزایش سهم عملیات روانی، دیپلماسی و اقدام دیپلماتیک در کنار عملیات پنهان در راهبرد امریکا است. نبردی که ما درگیر آنیم بسیار بیش از آنکه یک نبرد اطلاعاتی یا اقتصادی باشد، یک جنگ ادراکی است. مسئله این است که چه کسی ذهن ها، مفاهیم و برداشت ها را کنترل می کند والا همه می دانند تغییر دادن واقعیت فیزیکی به این سادگی ها نیست. ایجاد تمرکز در تلاشها یکی از نخستین شروط ورود به فضای جنگ ادراکی است. امریکا برغم آنکه سیستمی سخت گرفتار بحران دارد، در حال ‘نمایش تمرکز’ در مقابل ایران و بر ایران است. سوال این است که دولت در ایران تا چه حد بر جنگ با امریکا ’متمرکز’ است؟
« مهدی محمدی »
🌍 ۵ قدم برای رسیدن به جنگ‼
🔻 استفان والت، استاد سرشناس روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در مطلبی در نشریه فارن پالسی در مورد جنگ ایران و آمریکا نوشت:
🔻رهبران دنیا قبل از شروع جنگ چند استدلال دارند:
1⃣خطری سنگین و رو به رشد، پیشرو است
2⃣ جنگ آسان و ارزان خواهد بود
3⃣ جنگ مشکلات زیادی را حل خواهد کرد
4⃣دشمن یا شرور است یا دیوانه یا شاید هر دو
5⃣صلح با برخی کشورها غیرقانونی است
🔹وی با برشمردن این ۵ کلیدواژه و استدلال که از سوی تندروهای آمریکایی برای آغاز یک جنگ استفاده میشود، نتیجهگیری کرد که ترامپ قصد آغاز یک جنگ مستقیم را ندارد. این استاد نئورئالیست افزود: «رئیسجمهور آمریکا در تلاش است تا با تهدید، امتیازاتی را از طرف مقابل دریافت کند.»
#جنگ_نخواهد_شد
#مذاکره_نخواهیم_کرد
#دیدگاه_تحلیلگر
🔴کردزمن: در جنگهای خاورمیانه باختیم چون میخواستیم «برنده» باشیم!
🔻آنتونی کردزمن تحلیلگر باسابقه اندیشکدههای آمریکایی در امور خاورمیانه با انتشار یادداشتی در پایگاه مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل (CSIS) نوشت:
🔹پیروز واقعی تحولاتِ چند سال اخیرِ سوریه، بشار اسد بوده و حتی آمریکا با اقداماتش به صورت غیرمستقیم به قدرتگیری او کمک کرده است. حدود ۷۵% از جمعیت سوریه تحت حاکمیت او قرار دارد و هر روز قلمروهای تازهای را بازپس میگیرد.
علی علیزاده، تحلیلگر سابق شبکه بی بی سی که در گذشته به عنوان تحلیلگر مسائل روز ایران در این شبکه فعالیت داشت، با انتشار فیلمی در صفحه اینستاگرامش نوشت: " تیر نود و چهار گفتم آیتالله خامنهای معمار بزرگ گرفتن تضمین امنیتی ایرانست. تجربه برجام و روند اتفاقات سه سال گذشته در این نگاه مطمئن ترم کرد. تازه میفهمم آیت الله خامنهای برای حفظ کلیت توان دفاعی-امنیتی ایران (موشکی، حزبالله، حشد عراق، جلوگیری از سقوط سوریه، نپذیرفتن برجام دو و سه) چه فشار قلدرانه و سنگینی بمدت بیست و نه سال نه فقط از غرب که از غربگرایان داخل نظام تحمل کرده.
چه کسی یکسال پیش باور میکرد که غربگرایان نظام برای مذاکره با ترامپ هم فشار آورند و جو روانی بسازند؟ یا حتی پس از شکست برجام، ادغام گرایان نئولیبرال ایرانی بجای عقب نشینی، رفتار تهاجمی اتخاذ کنند؟ دیدن ولع و شهوت بیپایان تسلیم-گرایان، تازه کار سخت و مسیر ناهموار بیست و نه ساله رهبر ایران را مشخص میکند.
آیت الله خامنهای هم میتوانست مثل بزرگان استحاله یافته و لیبرال شدهی نظام، روی محبوبیت سرمایه گذاری کند و کشور را در مسیر مطالبات کوتاه مدت و فریبنده بیاندازد. اما او حتی به قیمت دشنام و شعار و گاه از دست دادن محبوبیت، گفت مجبوریم مقاومت کنیم و تسلیم خلع سلاح نشد تا امنیت ملی ایران در این منطقه آتش زده تضمین و بستر و زیرساخت دفاعی برای منافع ملی و اقتصادی درازمدت ما ایجاد شود. رفتاری که از نظر من نشانه شجاعت سیاسی است.
این مصاحبه تقریبا پایان همکاریم با بیبیسی مدعی آزادی بیان بود. خارج از بیبیسی هم، آغاز بایکوت و حذف از بسیاری محافل سیاسی و روشنفکرانه و بعدها حتی دوستانه و خانوادگی شد. همینطور آغازی بر از دست دادن روابط کاری و همینطور درآمد حاصل از مشاوره و تحلیل مسائل مرتبط با ایران.
این سه سال زوایایی از نگاهم تغییر کرده که خوانندگان این صفحه با این تغییرات آشنا هستند. همچنان هم تحلیلم از آیتالله خامنهای تحلیلی عرفی در مقام یک رهبر سیاسی است و هرگز جانمازی آب نکشیدهام. اوایل باور نمیکردم تفسیری ساده درباره واقعگرایی سیاست خارجی رهبر ایران (انهم وقتی هنوز در مسایل داخلی نگاهم به شدت منتقدانه و عملا اپوزیسیونی بود) چنین هزینهای داشته باشد. اما همین برخورد خصمانه مدعیان رواداری در عمل مهمترین قطب نما و راهنمایم شد.
بسیاری از منظر دلسوزی گفتند حرفهایم درباره امنیت ملی و یا در نقد اپوزیسیون ایران ستیز را بدون اشاره به آیت الله خامنهای بزنم. همین تجربیات چشمم را به فضای سنگینی که علیه او ساختهاند باز کرد. حالا بعد از سه سال، برغم بعضی انتقادات، خامنهای برای من، نام مقاومت علیه امپریالیسم است و علت اصلی هجمه سنگین علیه او هم سرسختیش در مبارزه با استعمار
🔵 ادبیات منفعل، آمریکا را وحشی تر می کند
✍ "مایک پمپئو" وزیر خارجه آمریکا (رئیس پیشین CIA ) دیروز، از «گروه اقدام ایران» به ریاست برایان هوک و با هدف هماهنگی امور مرتبط با ایران رونمایی کرد. این اقدام در شصت و پنجمین سالگرد کودتای 28 مرداد 1332 انجام شده است.
🔹پمپئو گفت "مذاکره با ایران پیششرطهایی دارد. امیدواریم به زودی به توافقی جدید با ایران دست پیدا کنیم. راهبرد آمریکا، افزایش فشار بر ایران تا زمانی است که شاهد تغییر زیادی در رفتار ایران در داخل و خارج باشیم".
♦ هوک نیز که همزمان مدیر سیاستگذاری وزارت امورخارجه هست، می گوید "ما روشن گفته ایم حاضریم با ایران مذاکره کنیم و توپ در زمین جمهوری اسلامی ایران است. رفع تحریمها و از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک و تجاری با ایران منوط به تغییر رفتار جدی ایران است. با حدود ۲۰ کشور مذاکره کردهایم و رایزنیها برای فشار بیشتر بر این کشور در جریان است".
🔹 آنها بی پروا می گویند که در حال خصومت و افزایش فشار برای دیکته کردن خواست های خود هستند؛ بی آنکه کمترین شرمندگی درباره نقض توافق موجود (برجام) داشته باشند. اما این طرف موضع آقای روحانی عجیب و تاسف بار است. او روز چهارشنبه، با ادبیاتی عاطفی و حاکی از دلشکستگی از آمریکا #گله کرد و پاسخ گستاخانه طرف مقابل را دیروز گرفت.
♦ به ادبیات آقای روحانی دقت کنید؛ "آمریکا خود کاری کرده که شرایط مذاکره را از بین برده؛ با روند خوبی داشتیم مذاکره میکردیم اما خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و میگوید باید چگونه عبور کنم!؟ اگر میخواستید عبور کنید، چرا خراب کردید؟ #اگر_میخواستید_همدیگر_را_ببینیم چرا پل را خراب کردید؟ خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد میزنند. این که نشد. اگر راست میگویید بیایید پل را دو مرتبه درست کنید".
🔹 آیا این ادبیات، ادبیات یک دولتمرد مقتدر و معترض به نقض عهد است؟ دشمن از این سخنان، انزجار و اقتدار و بی اعتمادی و بی میلی به مذاکره را برداشت می کند و مجبور به دادن امتیاز می شود یا احساس می کند فشارش نتیجه داده و به نوعی گلایه و درخواست از موضع پایین منتهی شده و بنابراین مسیر بدعهدی و فشار کاملا درست است؟!
♦ اکنون که مذاکره جدید، با توجه به موضوع عهدشکنی گستاخانه آمریکا، ممنوع و منتفی است. اما به فرض محال، اگر قرار بر مذاکره هم بود، نوع واکنش های آقای روحانی، بدترین مواضع است؛ درست نظیر ادبیاتی که قبل و بعد از انتخابات سال 92 با مضمون اظهار ضعف و اشتیاق به مذاکره و توافق به هر قیمت به کار بست (آمریکا کدخداست/ خزانه خالی است/ نباید با شعارهای توخالی مقابل ابرقدرت ها ایستاد) و حاصل آن، امضای توافقی نامتوازن و اجرای نامتوازن تر برجام بود.
✍محمد ایمانی