قوه قضاییه و نیروهای امنیتی،
در کنار برخورد با عاملان و آمران جنایت #شاهچراغ
باید با فعالان رسانهای که دوباره با نظریههای احمقانه و مضحکی مثل «کار خودشونه» علیه نظام تشویش ایجاد میکنند هم برخورد قاطعانه کنید!
امروز #عملیات_رسانهای، پیوست عملیات نظامی نیست
بلکه «#رسانه، خط مقدم نبرد است»
💠 احمد نبویان
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
◼️پیام تسلیت حجت الاسلام رئیسی (رئیس جمهور) به حمله تروریستی حرم شاهچراغ
متن پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دشمنان ناکام از مقابله با اراده ملت ایران، با ارتکاب جنایت چهره پلید خود را نمایان کردند. دستگاههای مسئول، دستهای آشکار و پنهان این جنایات را شناسایی و به عدالت بسپارند؛ ملت ایران با غلبه بر توطئهی خباثتآمیز دشمنان، آنها را در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام خواهند گذاشت
همچنین در پیامی ضمن عرض تسلیت این حادثه هولناک به خانواده شهدا، مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران، از خداوند متعال برای مجروحان شفای عاجل مسئلت می کنم.
سید ابراهیم رئیسی
۱۴۰۲/۰۵/۲۲
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
🔴 آخرین وضعیت مصدومان حادثه تروریستی شاهچراغ
🔹یکی از مصدومان حادثه عصر امروز به علت ایست قلبی ناشی از ترس حادثه دچار اختلال هوشیاری شده بود که در محل درمان و مرخص شد.
🔹یک مصدوم دیگر زیر دست و پا مانده بود که در حال حاضر حال عمومیش خوب است.
🔹۲ مصدوم دیگر وضعیت بحرانی داشته و اکنون در اتاق عمل هستند که از ناحیه شکم و قفه سینه گلوله به آنها اصابت کرده است.
🔹یک مصدوم هم از ناحیه صورت گلوله به آن اصابت کرده و درحال حاضر اختلال هوشیاری دارد و در کماست و با تنفس مصنوعی به حیاتش ادامه میدهد.
🔹بقیه مصدومان هم مشکل حادی ندارند و تحت درمان هستند. تمام مصدومان در بیمارستان نماز شیراز بستری هستند.
🔹در حال حاضر حال سه مصدوم این حادثه وخیم است.
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خون جوانان حرم لاله دمیده 💔 .
#شاهچراغ🕯
#اربعین🏴
#استوری📲
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
🔴 یه سری بیشرف دارن می گن حادثه امشب #شاهچراغ کار خودشونه! اوکی ولی...
🔹 تُف تو روی هر کسی که فردا روزی که نظام خواست عاملین جنایت رو محاکمه کنه اون هشتگ نه به ا ع د ا م بزنه!
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندهگیری یک سگ
این باید قطعه قطعه شود ..حراااام زاده
#شاهچراغ #شیراز_تسلیت
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴اولین تصاویر از گیت باب المهدی که مورد اصابت گلوله تروریست داعشی قرار گرفته
#شاهچراغ
#شیراز_تسلیت
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
خون مظلوم تو را میخواند..!:))💔
#شیراز_تسلیت
#شاهچراغ
#یاصاحب_الزمان
👇 نشانی ما در فضای مجازی : 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
گروـہ ؋ـرهنگے اجتماعے سیاسے ܢ̣ࡎࡅ࡙ـــܝࡅ߳ߺߺܙ
😊با انتشار محتوا در ثواب آن سهیم باشید 😊
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#تسبیح_فیروزه_ای💗
قسمت66
چند روزی فاطمه بیتابی میکرد
فلش و به تلوزیون میزدم تا هم من آروم بشم با صدای رضا هم فاطمه بی تابی هاش کمتر بشه
بیشتر اوقات فاطمه رو میبردم کانون تا با بچه ها بازی کنه بعد یه هفته سر سفره شام بودیم که تلفن خونه زنگ خورد فاطمه هم بدو بدو دوید سمت تلفن گوشی رو برداشت و با خوشحالی جیغ کشید : بابای،بابای
اینقدر هیجان زده بود اصلا متوجه نمیشدم چی داره میگه با زبون خودش به رضا
بعد از کمی صحب کردن فاطمه گوشی رو سمت من گرفت با دستش اشاره میکرد و میگفت مانی،مانی
به عزیز جون نگاه کردم و گفتم : عزیز جون برین شما صحبت کنین
عزیز جون رفت گوشی رو گرفت : شروع کرد به قربون صدقه رفتن رضا
بعد من رفتم گوشی و برداشتم
- الو
رضا: به خانوم خانومااا ،خوبی؟
چیکار میکنی با زحمتای ما
-چرا اینقدر دیر زنگ زدی؟
رضا: شرمندم ،اینجا نمیشه زیاد تماس گرفت
-فاطمه اوایل خیلی بهونه اتو میگرفت ،الان یه کم بهتر شده ،ولی مادرش همیشه بهونه میگیره ....
رضا: الهی فدای مادر ودختر بشم من
-خدا نکنه ،تو فقط مواظب خودت باش
رضا: چشم،الانم دیگه خیلی صحبت کردم باید برم ،کاری نداری؟
-نه عزیزم ،برو در امان خدا
رضا: خانومی خیلیییی.....
بقیه اشو خودت میدونی دیگه نمیشه اینجا گفت
- منم خیلیییییی ..... آقا
رضا: پس تو هم کلک .
فعلن یا علی
- یا علی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#بصیرت
https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#تسبیح_فیروزه_ای💗
قسمت 67
بعد صبحانه آماده شدیم رفتیم کانون
منو فاطمه رفتیم سمت سالن بزرگ
نزدیک پیانو شدیم
یه صندلی گذاشتم کنار صندلی خودم
فاطمه رو بغلش کردم گذاشتم روش بشینه
خودمم نشستم کنارش
شروع کردم به پیانو زدن
فاطمه هم با دستای کوچولوش شروع کرد به دست زدن
بچه های کانون هم ،اومدن داخل سالن
فاطمه با دیدن بچه ها خوشحال شد و از صندلی خودشو انداخت پایین
بدو بدو رفت سمت بچه ها
بچه ها دورش حلقه زدن و شعر میخوندن
نزدیک ۱۵ روز بود که از آخرین تماس رضا میگذشت
دلم آشوب بود
تسبیح و برداشتم شروع کردم به ذکر گفتن، ولی باز از آشوب دلم کم نشد
سجاده امو برداشتم و رفتم توی حیاط
شروع کردم به نماز خوندن
بعد از نماز دراز کشیدم و به آسمون پر ستاره نگاه میکرم
خوابم برد
خواب عجیبی دیدم روز عاشورا بود ،دشت نینوا بود
چشمم به یه نفر افتاد که روی زمین دراز کشیده بود
صورتش اینقدر پر خون بود که نمیتونستم بفهمم کیه
خواستم کمکش کنم
خواستم دستشو بگیرم و ببرمش جایی تا نجاتش بدم
اما دستی تو بدن نداشت
جیغی کشیدمو از خواب بیدار شدم
نفس نفس میزدم
با دیدن خواب دلشو ره ام زیاد شد
با شنیدن صدای اذان بلند شدم و رفتم وضو گرفتم و ایستادم به نماز خوندن
بعد از خوندن نماز رفتم تو اتاق فاطمه ،کنار فاطمه خوابیدم
صبح که از خواب بیدار شدم ،فاطمه رو بردم کانون سپردم دست نرگس ،خودمم
تصمیم گرفتم برم سپاه، یا جایی که بتونم خبری از رضا پیدا کنم تا کمی این دل آشوبم آروم بشه ولی کسی چیزی بهم نمیگفت، انگار خودشون هم خبری ندارن
توی شهر سر گردون بودم
کجا بگردم دنبال عشقم، کجا بگردم دنبال یه نشونه برای زنده بودنش
یادم حرم افتادم
رفتم دوتا بلیط هواپیما گرفتم برای
مشهد
ساعت پروازش ۸ شب بود
رفتم سمت خونه ، عزیز جون تو آشپز خونه در حال غذا درست کردن بود - سلام عزیز
عزیزجون: سلام دخترم - عزیز جون ،واسه امشب دو تا بلیط هوا پیما گرفتم واسه مشهد ،میخوام با فاطمه برم زیارت آقا
عزیزجون: خدا پشت و پناهتون
رفتم توی اتاقم یه ساک کوچیک برداشتم ،شروع کردم یه کم وسیله و لباس برداشتن
موقع ظهر ،نرگس و فاطمه اومدن خونه
فاطمه بدو بدو دوید تو بغلم
- الهی قربونت برم ،عمه رو که اذیت نکردی
فاطمه: نه
نرگس: مامانش بیشتر اذیت میکنه تا بچه ،کجا رفتی ؟
- رفتم دو تا بلیط واسه مشهد گرفتم
نرگس: مشهد واسه چی؟
- زیارت دیگه
نرگس: نمیگفتی ،فک میکردم داری میری دور دور
حالا یکی اضافه تر میگرفتی ورشکست میشدی خسیس؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#بصیرت
https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#تسبیح_فیروزه_ای💗
پارت68
- نه خیر ،خواستم مادر و دختری بریم
نرگس: ست لباس مادر و دختری شنیده بودم ولی زیارتی رو نه ...
- دیونه
نرگس: حالا کی میری - امشب ساعت ۸
نرگس: باشه پس خودم میبرمتون - باشه قربون دستت
نرگس: فدات، من برم خونه ،که الان اقا مرتضی میاد خونه
- باشه برو
ساعت ۶ نرگس اومد دنبالمون ،از عزیز جون خداحافظی کردیم بعد رفتیم خونه مامانم ،بابا نبود از مامان و هانا هم خدا حافظی کردیم
بعد رفتیم سمت فرودگاه
از ماشین پیاده شدیم
نرگس هم شروع کرد به بوسیدن فاطمه - ول کن دختر کشتی بچه رو
نرگس: به تو چه ،دارم از سهمیه خودم استفاده میکنم
- مگه بنزینه دخترم
نرگس: کوفت ،نخند! فاطمه ،عمه مواظب مامان دیونه ات باش! باشه؟
فاطمه: باشه
-عع حرفای غیر اخلاقی به دخترم یاد نده
نرگس: قربون اخلاق ،دربه داغون خودت برم من ،برین که دیر میشه
از نرگس خداحافظی کردیم رفتیم داخل فرودگاه
یه کم داخل سالن نشستیم بعد سوار هواپیما شدیم
اولش فاطمه یه کم ترسید
بعد تسبیح امو دادم دستش که حواسش پرت بشه
بعد 4ساعت رسیدیم مشهد
اول رفتیم یه هتل نزدیک حرم ،برای دو شب اتاق رزرو کردیم
وسیله ها رو گذاشتیم داخل اتاق
و چادر فاطمه رو سرش کردمو راهی حرم شدیم
با دیدن گنبد حرم ،یاد اولین دیدارم افتادم و اشکم جاری شد
بعد از بازرسی وارد حرم شدیم
دسته فاطمه رو محکم گرفتم تا گم نشه
روبه روی گنبد ایستادیم ،به نشانه ادب سلامی کردم
فاطمه هم با دیدن سلام کردن من دستشو گذاشت روی سینه اشو سلام کرد
نشستیم روی فرش داخل حیاط
یه مهر گرفتم و تسبح خودمو دادم دست فاطمه کجایی نره ، بتونم نمازمو بخونم
بعد از خوندن نماز فاطمه سرش و گذاشت روی پاهامو خوابش برد
منو شروع کردم به درد و دل کردن
- سلام آقا جان، دلم میخواست بار دومی که میام اینجا همراه بچه امون باشم ولی اینبار ،یه فرقی هست ،بچه امو آوردم ،ولی باباشو نیاوردم ،
شما میدونین کجاست؟
البته که میدونین ،چون سپردمش دست شما
شما ضامن همه میشین
مگه میشه کسی که ضامن خوبیه امانت داره خوبی نباشه
آقا جان ،تو را به جوادت ،رضامو برگردن...
تو را یه جوادت به دخترم رحم کن...
تو را به چشم انتظاری خودت که منتظر جوادت بودی ،منو بیشتر از این چشم انتظارم نزار...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#بصیرت
https://eitaa.com/joinchat/1671692601C9c22feb1ad