eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 این آقاهه که قرار بود هممون رو اعدام کنه... Sarih #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
🔴 این آقاهه که قرار بود هممون رو اعدام کنه... Sarih #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
بله بعضی ها هم متفکرین و اندیشمندانی مثل را به جرم اقدام علیه امنیت ملی!!! _بخوانید انتقاد از بعضی ها_ روانه زندان میکنند!! این آزادی بیان! است که آقایان فریاد میزدند نباید دهان منتقدان را بست!! درسته زبانشان که نبستند. دست شان را بستند. روانه زندانشون کردند!! تفاوت دو دیدگاه و دو نگاه👀 🆔 @basirat_enghelabi110
11.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اخلاص شما خواهران باعث دیده شدن زحماتتون شده.. اجرتون با خود آقا امام زمان ارواحنا فداه که نائب بر حقش از شما یاد کرده است.. ✅گزارش فعالیت مهد شهید ابوالفضل وافی در اخبار سراسری #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
بله بعضی ها هم متفکرین و اندیشمندانی مثل #حسن_عباسی را به جرم اقدام علیه امنیت ملی!!! _بخوانید انتق
📚خاطرات_واقعی ✍الاغی‌که‌ گرفتار بعثی هاشد در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت میکشید و اصلا اهل تنبلی نبود یکروز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره بسمت دشمن رفت و اسیر شد چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه میکردیم متوجه الاغ اسیر میشدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا میکرد و کلی افسوس میخوردیم اما این قضیه زیاد طول نکشید و یکروز صبح در میان حیرت بچه ها الاغ با وفا در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت حالا اینجا بعضی مسئولین چندین ساله راههای اشتباه خودشون رو گردن مردم می اندازند و وقیحانه هنوز هم بر مسند قدرتند ✍رزمنده‌_عباس‌رحیمی @basirat_enghelabi110
428.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشین پرنده به روایت تصویر😳 هرچند این برا کشور لهستان هست اما خداوکیلی یه کم مواظب باشید آدم یاد بازی GTA میافته😂✋ #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
💢 ‏یک ویروس «۱۲۵ نانو میکرونی» #کرونا توانسته تا کنون ۳ ناو هسته‌ای و نظامی ۲۰۰ هزار تُنی آمریکا را زمین‌گیر کند! 👈 دقیقاً مانند همان کاری که یک پشه با امپراطوریِ عظیم نمرود کرد... #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماه شعبان🌘 لای روبی درون سخنرانی تصویری 🎥🎞 حجت الاسلام عالی 🎙 #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
🔴 شاخص های تمدن غرب 🔹غرب گرایان می توانند سر بلند کنند؟! ⚞ دم از نظافت می‌زنند اما بعد از توالت، خود را با دستمال پاک می‌کنند. ⚞مثل حیوانات سر پا و ایستاده ادرار می‌کنند. ⚞با هم‌جنس خود ازدواج می‌کنند. ⚞با حیوانات ازدواج می‌کنند 🉑حیوانات ارثیه دارند. ⚞به صورت قانونی جنایت و جنین را سقط می‌کنند ⚞برای خوردن به هیچ جنبنده‌ای رحم نمی‌کنند ⚞فروشگاهها را غارت می‌کنند. ⚞برای یک دستمال توالت، آدم می‌کشند. ⚞برای فروش تسلیحات، جنگ بین ملت‌ها راه می‌اندازند. ⚞هیچ خانه‌ای بدون اسلحه برای دفاع از خود نیست، چون احساس امنیت نمی‌کنند. ⚞به اسم آزادی ،همه را اسیر خود می‌کنند. ⚞به اسم امنیت، در حریم شخصی همه تجسس کرده و مخفیانه همه را صوتی و تصویری شنود کرده و می‌بینند. ⚞بین سفیدپوست و رنگین‌پوست فرق قائلند. ⚞سیاه‌پوست و سرخ‌پوست را آدم نمی‌دانند. ⚞کشتن سالمند ناکارامد را مجاز می‌دانند. ⚞خرید و فروش دختران در بازار رایج آن‌هاست. ⚞دزدیدن انسان‌ها برای فروش اعضاء را سودآور می‌دانند. ⚞با اسلحه به مدارس و دانشگاه‌ها حمله می‌کنند. ⚞تولید و صادرکننده انواع مواد افیونی به دنیا هستند. ⚞قبیح‌ترین فیلم‌های جنسی و مستهجن ساخت آن‌هاست. ⚞این متمدن‌ها! مکان‌های مخصوصی دارند که باید به صورت عریان مطلق وارد شد، در غیر این صورت حق ورود ندارند، چه‌قدر شبیه *قبائل وحشی آمازون هستند.* 👈و مدعی جهان اولند. ⚞بالاترین درصد ساخت و انبار تسلیحات کشتار جمعی از آن‌هاست. ⚞اولین و آخرین استفاده‌ از سلاح‌های کشتار جمعی در تاریخ کار آنهاست. ⚞کشتار ملت‌ها با مواد شیمیایی کار آن‌هاست. ⚞جنگ اول و دوم جهانی کار آن‌هاست. ⚞نسل‌کشی سرخ پوست‌ها در کارنامه آن‌هاست. ⚞فاجعه هیروشیما و ناکازاکی کار آن‌هاست. ⚞محاصرهٔ غذایی و دارویی در دنیا، کار آن‌هاست. فاجعهٔ افعانستان، لیبی، یمن و غزه و... در پروندهٔ آن‌هاست. ⚞فاجعه ویتنام در تاریخ به نام آن‌هاست. ⚞ساخت ویروس و انتقال آن به ملت‌های مظلوم جهان، کار آنهاست ⚞ساخت سلاح بیولوژیک، شیمیایی، تاول‌زا، عامل اعصاب و... کار آن‌هاست 🉑از بین بردن دولت‌های مردمی با کودتا در پرونده آن‌هاست. ⚞غارت منابع ملی ملت‌ها، کار آن‌هاست. ⚞استعمار، استثمار و استحمار ملتها کار آن‌هاست. ⚞سرکوب آزادی‌خواهان جهان کار آن‌هاست. ⚞زندان‌های دهشتناک گوانتانامو و ابوغریب و امثال آن، خصوصاً اطفال و نوجوانان مهاجر وسوء‌استفاده جنسی کار آنهاست. ⚞ایجاد گروهک‌های تروریستی مثل داعش و دولت جعلی کودک‌کُش اسرائیل در کارنامه آنهاست. 🉑زدن هواپیمای مسافربری کار آنهاست. ⚞عدم پایبندی به تعهدات بین‌المللی کار آن‌هاست ⚞بایکوت کردن غیر قانونی ثروت ملت‌ها در بانک‌های خود، کار آن‌هاست. ⚞جاسوسی در دولت‌های دیگر، کار آن‌هاست. ⚞تصرف غیر قانونی خاک ملت‌ها، کار آن‌هاست. ⚞پولشویی جهانی(پول‌های کثیف) کار آن‌هاست. ⚞کشتن دانشمندان ملت‌های دیگر کار آنهاست. ⚞دزدیدن مغزهای متفکر جهانی، کار آن‌هاست. ⚞فروپاشی نظام خانواده، به‌نام آن‌هاست. ⚞زنا و فساد و هرزگی و از بین بردن خانواده به نام ازدواج‌های سفید، پدیده مدرن آن‌هاست. ⚞کودکان *زنازاده* نتیجه فرهنگ آن‌هاست و... ⚞دزدیدن اعتقادات و تحریف ادیان الهی کار آن‌هاست ⚞ترویج شرک، بت‌پرستی، انسان‌پرستی کار آن‌هاست ⚞تشکیل دهکده جهانی جنگل و ترویج بی‌بندباری کار آن‌هاست 🏝لطفا توجه کنیم، فقط در فاجعه جنگ جهانی اول ودوم بیش از ۷۰ تا ۱۰۰میلیون نفر انسان کشته شده است؛ (این کشته های مستقیم بوده،آنچه به تبع ایجاد جنگ وغیر مستقیم کشته شده قابل شمارش نیست؛ این توضیح یک کلمه از یک بند بود، اگر هرکلمه وهربندی بخواهد توضیح لازم را داشته باشد؛ قطعا چندین کتاب قطور خواهدشد، که متأسفانه تاریخ نظاره گر است ودم فروبسته؛ واگر اثر جنایات را بصورت غیر مستقیم بررسی نماییم، فقط باید به محتوای این حدیث عمل کنیم : «افضل اعمال امتی انتظار الفرج» @basirat_enghelabi110
1.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام خامنه ای خطاب به پرستاران: 🎥هر خدمتی كه شماها به هر بيماری بكنيد، مثل اينست كه آن خدمت را به شخص اين حقير كرديد. #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
مستند داستانی... #دمشق_شهر_عشق ❤️ #قسمت_پنجم و #قسمت_ششم هرشب ساعت 22:30 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 #بصیرت_انقلاب @basirat_enghelabi110
✍️ 💠 هیاهوی مردم در گوشم می‌کوبید، در تنگنایی از به خودم می‌پیچیدم و تنها نگاه نگران سعد را می‌دیدم و دیگر نمی‌شنیدم چه می‌گوید. بازوی دیگرم را گرفته و می‌خواست در میان جمعیتی که به هر سو می‌دویدند جنازه‌ام را از زمین بلند کند و دیگر نفسی برای ناله نمانده بود که روی دستش از حال رفتم. از شدت ضعف و ترس و خونریزی با حالت تهوع به هوش آمدم و هنوز چشمانم را باز نکرده، زخم شانه‌ام از درد نعره کشید. کنار دیواری سیاه و سنگی روی فرشی قرمز و قدیمی افتاده بودم، زخم شانه‌ام پانسمان شده و به دستم سِرُم وصل بود. 💠 بدنم سُست و سنگین به زمین چسبیده و نگاه بی‌حالم تنها سقف بلند بالای سرم را می‌دید که گرمای انگشتانش را روی گونه‌ام حس کردم و لحن گرم‌ترش را شنیدم :«نازنین!» درد از روی شانه تا گردنم می‌کشید، به‌سختی سرم را چرخاندم و دیدم کنارم روی زمین کز کرده است. به فاصله چند متر دورمان پرده‌ای کشیده شده و در این خلوت فقط من و او بودیم. 💠 صدای مردانی را از پشت پرده می‌شنیدم و نمی‌فهمیدم کجا هستم که با نگاهم مات چشمان سعد شدم و پس از سیلی سنگینش باور نمی‌کردم حالا به حالم گریه کند. ردّ روی پیراهن سفیدش مانده و سفیدی چشمانش هم از گریه به سرخی می‌زد. می‌دید رنگم چطور پریده و با یک دست دلش آرام نمی‌شد که با هر دو دستش صورتم را می‌کرد و زیر لب می‌گفت :«منو ببخش نازنین! من نباید تو رو با خودم می‌کشوندم اینجا!» 💠 او با همان لهجه عربی به نرمی صحبت می‌کرد و قیل و قال مردانی که پشت پرده به فریاد می‌زدند، سرم را پُر کرده بود که با نفس‌هایی بریده پرسیدم :«اینجا کجاس؟» با آستینش اشکش را پاک کرد و انگار خجالت می‌کشید پاسخم را بدهد که نگاهش مقابل چشمانم زانو زد و زیر لب زمزمه کرد :«مجبور شدم بیارمت اینجا.» 💠 صدای امام جماعت را شنیدم و فهمیدم آخر کار خودش را کرده و مرا به عُمری آورده است و باورم نمی‌شد حتی به جراحتم رحمی نکرده باشد که قلب نگاهم شکست و او عاشقانه التماسم کرد :«نازنین باور کن نمی‌تونستم ببرمت بیمارستان، ممکن بود شناسایی بشی و دستگیرت کنن!» سپس با یک دست پرده اشک را از نگاهش کنار زد تا صورتم را بهتر ببیند و با مهربانی دلداری‌ام داد :«اینجام دست کمی از بیمارستان نداره! برا اینکه مجروحین رو نبرن بیمارستان، این قسمت مسجد رو بیمارستان کردن، دکتر و همه امکاناتی هم اوردن!» 💠 و نمی‌فهمید با هر کلمه حالم را بدتر می‌کند که لبخندی نمکین نشانم داد و مثل روزهای خوشی‌مان شیطنت کرد بلکه دلم را به دست آورد :«تو که می‌دونی من تو عمرم یه رکعت نخوندم! ولی این مسجد فرق می‌کنه، این مسجد نقطه شروع مبارزه مردم بوده و الان نماد مخالفت با شده!» و او با دروغ مرا به این کشانده بود که به جای خنده، چشمانم را از درد در هم کشیدم و مظلومانه ناله زدم :«تو که می‌دونستی اینجا چه خبره، چرا اومدی؟» با همه عاشقی از پرسش بی‌پاسخم کلافه شد که گرمای دستانش را از صورتم پس گرفت و با حالتی حق به جانب بهانه آورد :«هسته اولیه انقلاب تو تشکیل شده، باید خودمون رو می‌رسوندیم اینجا!» 💠 و من از اخبار بی‌خبر نبودم و می‌دیدم درعا با آمادگی کامل به سمت جنگ می‌رود که با همه خونریزی و حال خرابم، با صدایی که به سختی شنیده می‌شد، بازخواستش کردم :«این چند ماه همه شهرهای تظاهرات بود! چرا بین اینهمه شهر، منو کشوندی وسط میدون جنگ درعا؟» حالت تهوع طوری به سینه‌ام چنگ انداخت که حرفم نیمه ماند و او رنگ مرگ را در صورتم می‌دید که از جا پرید و اگر او نبود از تنهایی جان می‌دادم که به التماس افتادم :«کجا میری سعد؟» 💠 کاسه صبرم از تحمل اینهمه در نصفه روز تَرک خورده و بی‌اختیار اشک از چشمانم چکید و همین گریه بیشتر آتشش می‌زد که به سمت پرده رفت و یک جمله گفت :«میرم یه چیزی برات بگیرم بخوری!» و دیگر منتظر پاسخم نماند و اگر اشتباه نکنم از شرّ تماشای اینهمه شکستگی‌ام فرار کرد. تازه عروسی که گلوله خورده و هزاران کیلومتر دورتر از وطنش در غربتِ مسجدی رها شده، مبارزه‌ای که نمی‌دانستم کجای آن هستم و قدرتی که پرده را کنار زد و بی‌اجازه داخل شد. 💠 از دیدن صورت سیاهش در این بی‌کسی قلبم از جا کنده شد و او از خانه تا اینجا تعقیبم کرده بود تا کار این را یکسره کند که بالای سرم خیمه زد، با دستش دهانم را محکم گرفت تا جیغم در گلو گم شود و زیر گوشم خرناس کشید :«برای کی جاسوسی می‌کنی ؟»... ✍️نویسنده: @basirat_enghelabi110