🔰 مبارزه با فساد در این دوره به اوج خود رسیده
👈 بدون اغماض و بر اساس حق و عدل و قانون با فساد مبارزه کنید
🔻 رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در ارتباط تصویری با رئیس و مسئولان عالی قضایی با ابراز خرسندی از اقدامات انجام شده در یک سال اخیر، بر لزوم استمرار حرکت تحولی در قوه قضائیه به صورت متوازن و با محوریت مردمی بودن قوه تأکید کردند و گفتند:
🔹️ مبارزه با فساد که در این دوره به اوج خود رسیده است باید بدون اغماض و بر اساس حق و عدل و قانون و همچنین بدون تعدی و ظلم به افراد بیگناه با قدرت ادامه یابد.
🔹️ مبارزه با فساد از دوره قبل در قوه قضاییه آغاز شده بود و اکنون به اوج خود رسیده است.
🔹️ مردم از مبارزه بدون ملاحظه و بدون اغماض با مفسد امیدوار می شوند زیرا فساد مالی و اقتصادی همچون ویروس کرونا، بسیار خطرناک و بهشدت واگیردار و مُسری است.
🔹️ باید مبارزه با فساد، در درجه اول در داخل قوه و به صورت جدی و کارشناسی انجام شود، زیرا تبعات و ضربه فساد در داخل قوه قضاییه بسیار سنگین خواهد بود.
🔹️ ملاک در مبارزه با فساد باید فقط حق، عدل و قانون باشد و هیچ ملاحظه دیگری در کار نباشد.
🔺️ البته همانطور که در برخورد با فساد نباید اغماض وجود داشته باشد اما افراد بیگناه هم نباید مورد تعدی قرار گیرند و رسیدگیها باید کاملاً بر اساس قانون و عدالت و بدون جوگیری انجام شود.
🔰 دستور رهبر انقلاب برای حمایت حقوقی از گزارشگران فساد
🔻 یکی از نکات مهم در زمینه مبارزه با فساد «نظارتها و گزارش های مردمی» است. باید برای این موضوع زیرساختهای حقوقی در قوه قضاییه فراهم شود تا امنیت مادی و معنوی گزارشگر حفظ شود و آمر بهمعروف و ناهی از منکر دلگرم باشد که دستگاه قضایی پشتیبان او است، و در مقابل زمینه تهمت زنی نیز فراهم نشود.
🔰 گلایه "رهبر انقلاب" از اهانت و ظلم به برخی بزرگان پاکدست قبلی قوه قضائیه
🔻 رهبر انقلاب با گلایه از اهانت و ظلم به برخی بزرگان پاکدست قبلی قوه قضائیه در جریان قضاوتها و اظهارنظرهایی که در خصوص دادگاه اخیر شده افزودند: خطاب من در این موضوع مردم و جوانان مؤمن است که مراقب باشند تعدی نکنند و به افراد معاند که به دنبال گرفتن انتقام از مواضع انقلابی و محکم قاطع فلان شخصیت هستند، کاری ندارم.
🔺️ حرکت مبارزه با فساد که اکنون در قوه قضاییه بهخوبی مشاهده میشود و خود را نشان داده است، از دوره آقای آملی لاریجانی آغاز شد و ایشان هم در داخل و هم در بیرون از قوه شروع کننده آن بودند و اینها نباید از نظر دور باشد. ۹۹/۴/۷
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
🖋 #قسمت_سی_و_هشتم
مریم خانم از پذیرایی مادر با خوشرویی تشکر کرد و در عوض پیشنهاد داد: «حاج خانم اگه اجازه میدید، مجید و الهه خانم با هم صحبت کنن!» مادر برای کسب تکلیف نگاهی به پدر انداخت و پدر با سکوتش، رضایتش را اعلام کرد. با اشاره مادر از جا بلند شدم و به همراه هم به حیاط رفتیم و پس از چند لحظه، آقای عادلی و مریم خانم هم آمدند. مادر تعارف کرد تا روی تخت مفروش کنار حیاط نشستیم و خودش به بهانه نشان دادن نخلها، مریم خانم را به گوشهای دیگر از حیاط بُرد تا ما راحتتر صحبت کنیم.
با اینکه فاصلهمان از هم زیاد بود، ولی حس حضورمان آنقدر بر دلمان سنگینی میکرد که هر دو ساکت سر به زیر انداخته و تنها طنین تپش قلبهایمان را میشنیدیم، ولی همین اولین تجربه با هم بودن، آنچنان شیرین و لبریز آرامش بود که یقین کردم او همان کسی است که آن شب در میان گریههای نماز مغرب، از خدا خواسته بودم، گرچه شیعه بودنش همچون تابش تیز آفتاب صبح، رؤیای خوش سحرگاهیام را میدرید و تهِ دلم را میلرزاند و باز به خیال هدایتش به مذهب اهل تسنن قرار میگرفتم. هر چند با پیوند عمیق و مستحکمی که به اعتبار مسلمان بودن بین قلبهایمان وجود داشت، در بستر همین دو مذهب متفاوت هم رؤیای خوش زندگی دست یافتنی بود.
نغمه نفسهایمان در پژواک پرواز شاخههای نخل ها در دامن باد میپیچید و سکوتمان را پُر میکرد که او با صدایی آرام و لحنی لبریز حیا شروع کرد: «من به پدرتون، خونوادهتون و حتی خودتون حق میدم که بابت این اختلاف مذهبی نگران باشید. ولی من بهتون اطمینان میدم که این موضوع هیچ وقت بین من و شما فاصله نندازه!» صدایش به آرامش لحظات صحبت کردن با پدر نبود و زیر ضرب سر انگشت احساسش میلرزید. من هیچ نگفتم و او همچنانکه سرش پایین بود، ادامه داد: «بعد از رضایت خدا، آرامش زندگی برای من مهمترین چیزه. برای همین، همه تلاشم رو میکنم و از خدا هم میخوام که کمکم کنه تا بتونم اسباب آرامش شما رو فراهم کنم.» سپس لبخندی زد و با لحنی متواضعانه از خودش گفت: «من سرمایهای ندارم. همه دارایی من همین پولی هستش که باهاش این خونه رو اجاره کردم و پسانداز این مدت که برای خرج مراسم کنار گذاشتم. حقوق پالایشگاه هم به لطف خدا، کفاف یه زندگی ساده رو میده.»
سپس زیر چشمی نیم نگاهی به صورتم انداخت، البته نه به حدی که نگاهش در چشمانم جا خوش کند و بلافاصله سر به زیر انداخت و زیر لب زمزمه کرد: «به هر حال شما تو خونه پدرتون خیلی راحت زندگی میکردید...»که از پسِ پرده سکوت بیرون آمدم و به اشارهای قدرتمند، کلامش را شکستم: «روزی دست خداست!» کلام قاطعانهام که شاید انتظارش را نداشت، سرش را بالا آورد و نگاهش را به نقطهای نامعلوم خیره کرد و من با آرامشی مؤمنانه ادامه دادم: «من از مادرم یاد گرفتم که توکلم به خدا باشه!» و شاید همراهی صادقانهام به قدری به دلش نشست که نگرانی چشمانش به ساحل آرامش رسید و لبخندی کمرنگ صورتش را پوشاند.
به اتاق که بازگشتیم، بحث جمع مردها، حول کسب و کار و اوضاع بازار میچرخید که با ورود ما، صحبتشان خاتمه یافت و مادر دوباره مشغول پذیرایی از میهمانان شد که عمو جواد رو به پدر کرد: «حاج آقا! بنده به خاطر کارم باید امشب برگردم تهران. خُب میدونید راه دوره و برای ما این رفت و آمد یه کم مشکله.» پدر که متوجه منظور عمو جواد شده بود، دستی به محاسن کوتاهش کشید و با لحنی ملایم پاسخ داد: «ما راضی به زحمت شما نیستیم. ولی باید با برادرهاش هم صحبت کنم. شما تشریف ببرید ما خبرتون میکنیم.» و با این جمله پدر، ختم جلسه اعلام شد.
#نویسنده_فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
🖋 #قسمت_سی_و_نهم
وقتی محمد خبر را از زبان مادر شنید، خندهای بلند سر داد و در میان خنده با صدایی بریده گفت: «انقدر مامان این پسره رو دعوت کرد و بهش شام و نهار داد که بیچاره نمکگیر شد!» ابراهیم پوزخندی زد و با حالتی عصبی رو به مادر کرد: «گفتم این پسره رو این همه حلوا حلواش نکنین! انقدر ناز به نازش گذاشتین روش زیاد شد!» که این حرفش، اعتراض شدید لعیا را برانگیخت: «حالا هر کی میومد خواستگاری عیب نداشت! اونوقت این بنده خدا روش زیاد شده!» و ابراهیم با عصبانیت پاسخ داد: «ببینم این از تهران اومده اینجا کار کنه یا چشم چرونی؟!!!» از حرف تندش، قلبم شکست که مادر اخم کرد و تشر زد: «ابراهیم! خجالت بکش! تو خودت چند بار باهاش سرِ یه سفره نشستی، یه بار دیدی که به الهه چشم داشته باشه؟ هان؟»
ابراهیم چشم گشاد کرد و با صدایی بلند طعنه زد: «من نمیدونم این پسره چی داره که انقدر دلتون رو بُرده؟!!! پول داره؟!!! خونواده داره؟!!! مذهبش به ما میخوره؟!!!» پدر مثل اینکه از حرفهای ابراهیم باز مردد شده باشد، ساکت سر به زیر انداخته بود و در عوض مادر قاطعانه جواب داد: «مگه مذهبش چیه؟ مگه زبونم لال، کافره که اینجوری میگی؟!!! مگه این مدت ازش لاقیدی دیدی؟!!! اگه پدر و مادر بالا سرش نبوده، گناه که نکرده! گناه اون صدامِ ذلیل مردهاس که این آتیش رو به جون مردم انداخت! روزی رو هم که خدا میرسونه! جوونه، کار میکنه، خدا هم ان شاءالله به کار و بارش برکت میده!»
اما ابراهیم انگار قانع شدنی نبود و دوباره رو به مادر خروشید: «یعنی شما راضی میشی خواهر من بره تو یه خونه اجارهای زندگی کنه؟ که تازه آقا بشه دوماد سرخونه؟!!!» و این بار به جای مادر، محمد جوابش را داد: «من و تو هم که زندگیمون رو تو همین خونه اجارهای شروع کردیم! تازه اگه این بنده خدا پول پیش و اجاره میده، ما که مفت و مجانی زندگی میکردیم!» و سپس با لحنی قاطع ادامه داد: «من که به عنوان برادر راضیام!» جواب محمد در عین سادگی آنچنان دندانشکن بود که زبان ابراهیم را بست و عطیه با لبخندی پشت حرف شوهرش را گرفت: «من که چند بار دیدمش، به نظرم خیلی آدم خوبی میاد!» و لعیا هم تأیید کرد: «به نظر منم پسر خوبیه! تازه من خودم دوران دبیرستان یه دوست داشتم که با یه پسر شیعه ازدواج کرد. الان هم با دو تا بچه دارن خوب و خوش زندگی میکنن! یه بارم نشده که بشنوم مشکلی داشته باشن.»
ابراهیم که در برابر حجم سنگین انتقادات کم آورده بود، قیافه حق به جانبی گرفت و با صدایی گرفته از خودش دفاع کرد: «من میگم بین این همه خواستگار خوب و مایه دار که مثل خودمون سُنی هستن، چرا انگشت گذاشتین رو این پسر شیعه؟» و این گلایه ابراهیم، بلاخره حرف گلوگیرِ پدر را به زبانش آورد: «به خدا منم دلم از همین میسوزه!» که مادر بلافاصله جواب داد: «عبدالرحمن! ابراهیم جوونه، یه چیزی میگه! شما چرا؟ شما که ریش سفید کردی چرا این حرفو میزنی؟ هر کسی یه کُفوی داره! قسمت هر کی از اول رو پیشونیش نوشته شده! اگرم این وصلت سر بگیره، قسمت بوده!» که در اتاق باز شد و عبدالله آمد و با ورودش، ابراهیم دوباره شروع به نیش زدن کرد: «آقا معلم! تو که رفیق گرمابه و گلستونش بودی چرا نفهمیدی چی تو سرشه؟»
عبدالله که از سؤال بیمقدمه ابراهیم جا خورده بود، با تعجب پرسید: «کی رو میگی؟» و ابراهیم طعنه زد: «این شازده دوماد رو میگم!» عبدالله به آرامی خندید و گفت: «خود الهه هم نفهمیده بود، چه برسه به من!» و ابراهیم با گفتن «آخِی! چه پسر سر به زیری!!!» پاسخ عبدالله را به تمسخر داد و رو به مادر کرد: «خُب مامان، ما دیگه زحمت رو کم کنیم!» سپس نگاهی به من کرد و با لحن تلخی کنایه زد: «علف هم که به دهن بزی شیرین اومده! مبارک باشه!» و با اشارهی دست، لعیا را هم بلند کرد و در حالی که دست ساجده را میکشید، خداحافظی کردند و رفتند. با رفتن ابراهیم، گفتگوها خاتمه یافت و محمد و عطیه هم رفتند.
#نویسنده_فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
کدام یک را باور کنیم؟!👇
جای بسی تعجب، خجالت یا تأسف است؛
🎩 فردی که به جرم جاسوسی و ارائه اطلاعات به بیگانگان محکوم شده است در روزنامه دولتی اظهارنظر میکند که مشکل برجام این بود که موضوعات موشکی و منطقهای را در بر نمیگرفت!!
👁امان از شر این جماعت که با چه رویی چنین اظهار نظر میکنند و قائل هستند که ایران باید توان موشکی و منطقه خود را تقدیم کند!
⭕️ همین آقای سینهچاک دفاع از اوباما شده است! و با تمام قامت از دولت حاکم و وقت آمریکا و رئیس جمهور و وزیر خارجه
اش طرفداری می کند!
⁉️سوال اساسی اینجاست که آیا این قماش جماعت واقعاً بین جمهوریخواه و دموکرات در عداوت و کینه و دشمنی شان با نظام و جمهوری اسلامی تفاوت قائلند؟
‼️آیا حقیقتا این مطلب را نمی فهمند یا خودشان را به نفهمی میزنند؟!
عده ای که در نوکری و مزد بگیری و یا ترس خود از دشمن، شجاعت، شهامت و یارای حرف زدن را ندارند و عده ای هم اصلا اعتقادی به دشمن ندارند!!
🔈منطق آنها این است که اصلاً ما دشمن و بدخواه نداریم که از او بترسیم!!
بله این مطلب صحیح است در صورتی که یا چنان قدرتی داشته باشیم که کسی توان دشمنی با ما را نداشته باشد و جرات حمله نگاه بعد و جسارت به ما را نداشته باشد که این با منطق تسلیم و سازش شما سازگار نیست
یا باید چنان نوکر حلقه به دوش و گاوشیرده آنان باشیم که آن هم در مرام منطق انسانی و اسلامی ما نیست و با آن سازگار نمی باشد.👍
حالا آقای موسویان شما بفرمایید که کدام یک را می پسندید؟
📡مگر همین اوباما و وزارت خزانهداری اش، تحریمهای مکرر بر علیه ایران اسلامی صادر نمی کرد؟
مگر پیامهای ملتمسانه آقای ظریف به دولت آمریکا از جایگاه ضعف و انفعال نبود؟
این ها همگی در زمان مذاکره با آمریکا و دادن امتیازهای مکرر و نقدی به دولت فزون خواه و سلطه طلب آمریکا بود!
آیا شما اینها را نمی بینید و نمی فهمید یا خودتان را به اون راه میزنید؟!
✍ابوحیدر
#نفوذ
#خیانت
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ یا نبینید یا کامل ببینید ❌
🔺تفاوت حضرت آقا با حضرت والا چیه⁉️
🔻توضیح🔻
قسمت اول کلیپ طرح شبهاتی است که در گروه های واتساپی بصورت گسترده منتشر شده ودر دسترس عموم قرار گرفته
قسمت دوم پاسخ به شبهات است بصورت همه فهم، عامیانه و کوتاه
#نشر_حداکثری
👇شما هم یک عمار ولایت باش👇
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍پاسخی برگرفته از بیانات آیت الله جوادی آملی به موسوی خویینی ها:
منافقان، مشکلاتی که خود مسبب آن بودند را به سوء مدیریت رهبری جامعه نسبت می دهند.
🔰همين گروهي كه يا در اثر «نفاق» يا در اثر «ضعف ايمان»، آن سخنان را با رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در ميان گذاشتند، گاهي پيشنهاد ميدادند كه دفاع بر ما واجب بشود. وقتي كه دفاع بر اينها واجب شد، ميگفتند زود است، چرا مهلت ندادي! همين گروه، اگر فتح و پيروزي و عزّت و امثالذلك نصيبشان بشود، ميگويند اين نعمتهايي است كه از طرف خدا به ما رسيده است و اگر شكست و رنج و بلا و مِحنت و گراني و قحطي و امثالذلك برسد، براساس تطيّري كه رسم آنها بود، ميگفتند اين بدقدمي تويِ پيامبر است ـ معاذ الله ـ؛ تطيّر ميزدند. يا آنها كه به اين خرافات معتقد نبودند، ميگفتند اين از سوء مديريت و ضعف رهبريِ توست، اين دوتا حرف را ميزدند. فرمود:
🔸«إِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِن عِندِكَ؛و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و پيروزي) برسد ميگويند از ناحيه خدا است و اگر سيئة (و شكستي) برسد ميگويند از ناحيه تو است»(نساء:79)؛
به تويِ پيامبر نسبت ميدهند، مشابه همان كاري كه پيروان موساي كليم داشتند. در سورهٴ مباركهٴ «اعراف» از وضع پيروان موساي كليم اينچنين ياد ميكند، آيه 131 سورهٴ مباركهٴ «اعراف» اين است كه:
🔸«فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَي وَمَنْ مَعَهُ؛ هنگامي كه نيكي (و نعمت) به آنها ميرسيد ميگفتند به خاطر خود ماست! ولي موقعي كه بدي (و بلا) به آنها ميرسيد ميگفتند از شومي موسي و كسان او است!»
«تطيّر»؛ بدقدمي، فالِ بدزدن، تشئّم كه از طَيران طير معمولاً اينها اين شئومت را به ياد داشتند، اخذ شده است. اينها به موساي كليم(سلام الله عليه) ميگفتند در اثر بدقدمي تو و همراهان توست كه ما الآن به زحمت افتاديم.
مشابه اين معنا را هم مسلمينِ ناآگاه صدر اسلام به رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ميگفتند. ريشهاش هم در سورهٴ مباركهٴ «بقره» است كه ﴿تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ﴾ (بقره: 118) دلهاي اينها يكي است، طرز تفكّر اين كافران و منافقان يكي است ﴿تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ﴾. اينها اگر خيري ببينند، ميگويند از طرف خداست و شرّي ببينند براساس بدقدمي رسول خدا ـ معاذ الله ـ يا براساس ضعف رهبري و مديريت او تكيه ميكنند و اسناد ميدهند.
(جلسه 172 درس تفسیر سوره مبارکه نساء)
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️ طبری با اعمال نفوذ، پرونده ها را به منع تعقیب منتهی می کرد/پرونده دانیال زاده و طبری فرآیند پیچیدهای دارد
🔸قهرمانی، نماینده دادستان:
🔹پرونده دانیال زاده و طبری فرآیند پیچیدهای دارد، لذا لازم است ابعاد قضیه برای دادگاه روشن شود.
🔹دانیال زاده دارای ۳ پرونده در دادسرای امنیت، دادسرای اقتصاد و دادسرای کارکنان دولت میباشد؛ محور دوم پیرامون ادلهای است که دادسرا در خصوص پیگیریهای طبری در پروندههای دانیال زاده دارد؛ محور سوم موارد ارتشایی است که طبری بابت اقدامات محور دوم به علاوه شگردهای پولشویی انجام داده و محور چهارم اعمال نفوذ طبری در پروندههای اتهامی است.
🔹سال ۹۵ گزارش اطلاعات سپاه در خصوص تخلفات روابط مالی طبری و دانیال زاده در شعبه ۱۵ دادسرای کارکنان دولت مطرح شد؛ در اینجا طبری با اعمال نفوذ، پرونده را به منع تعقیب منتهی میکند.
🔹در تاریخ ۸۸.۱۱.۱۱ گزارشی از وزارت اطلاعات در خصوص اقدامات مجرمانه گسترده تیم رسول دانیال زاده به دادسرای امور اقتصادی ارائه میشود.
🔹آقای دانیال زاده میگویند صنعتگر هستند؛ ما دست همه صنعتگران را میبوسیم، اما دلیل نمیشود هر صنعتگری از دایره عدالت خارج شود.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️بازگشت ۳ هزار میلیارد تومان از اموال بابک زنجانی به خزانه دولت
💠سخنگوی قوه قضائیه: ما اموال زیادی از بابک زنجانی به وزارت نفت تحویل دادیم که به نرخ آن موقع قریب به سه هزار میلیارد تومان است که از اموال زنجانی به شرکت نفت تحویل دادیم، البته اگر به نرخ امروز محاسبه کنند، بیش از این میشود، اما بدهی زنجانی به مراتب بیش از اینهاست و علیالقاعده اموال و داراییهای در خارج از کشور دارد و در جهت بازگشت اموال تلاش میکنیم/فارس
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 #ما_مقصریم | زیباکلام : منِ صادق زیباکلام، عباس عبدی، تاجزاده، اصغرزاده، خاتمی و بسیاری دیگر در ایجاد شرایط امروز مقصریم اما.....
🔻 صادق زیباکلام:
🔹موسوی خوئینیها متکبرترین فردی است که به عمرم دیدهام.
🔹هنر موسویخوئینیها این است که هرچندوقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیتهای نظام نشانه میگیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن میگوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد میکند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجود آمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسوی خوئینیهاست.
🔹آقای موسوی خوئینیها آیا شما در به وجودآمدن شرایط امروز هیچ نقشی نداشتی؟
🔹واقعیت این است که ما همه مقصریم؛ منِ صادق زیباکلام، عباس عبدی، تاجزاده، اصغرزاده، خاتمی و بسیاری دیگر در ایجاد شرایط امروز مقصریم اما تردید نکنید که بیش و پیش از همه ما بزرگترین مقصر خودِ آقای موسوی خوئینیهاست.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 #مرد_خاکستری | نقش موسوی خویینیها در فتنه ۸۸
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
❌حرفی که تند رو ترین اصلاح طلبها هم از آن فراری اند❌
🔴واکنش مجید انصاری به نامه خوئینیها: نظر مجمع روحانیون نیست
♦️عضو مجمع روحانیون گفت که در فضای مجازی از نامه خوئینیها مطلع شده و نامه او، نظر مجمع روحانیون نبوده است.
♦️محمد موسوی خویینیها رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با انتشار نامهای انتقادی خطاب به رهبر معظم انقلاب، در شرایطی مسئولیت وضعیت امروز کشور بویژه در حوزه مدیریتی را متوجه رهبری دانسته که وی در هر دو انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 با حمایت از حسن روحانی، به همراه همجناحیهایش نقش انکارناپذیری در پیروزی روحانی داشته است.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #موسوی_خوئینی_ها | وقتی حاج قاسم پاسخ نامه ی مرد خاکستری میدهد‼️
🔺 شهید حاج قاسم سلیمانی:
بعضی ها بجای نامه سرگشاده نوشتن به استکبار و صهیونیست، نامه سرگشاده به ولی ایستاده در خط مقدم مینویسند!
🔻رهبر انقلاب: کسانی که همه امکانات مدیریت کشور دستشان بوده حالا ژست اپوزیسیون میگیرند؟ اینها باید پاسخ گو باشند!
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
🖋 #قسمت_چهلم
مادر خسته و کلافه از مجادلهای که با ابراهیم کرده بود، روی کاناپه دراز کشید و در حالی که سر شکمش را فشار میداد، ناله زد: «نمیدونم چرا یه دفعه انقدر دلم درد گرفت!» پدر بیتوجه به شِکوه مادر، تلویزیون را روشن کرد و به تماشای اخبار ساعت چهار بعدازظهر نشست، اما من نگران حالش، کنار کاناپه روی زمین نشستم و گفتم: «حتماً از حرفهای ابراهیم عصبی شدی.» و عبدالله به سمتمان آمد و گفت: «ابراهیم همینجوریه! کلاً دوست داره ایراد بگیره و غُر بزنه!» سپس به صورت مادر خندید و ادامه داد: «مامان! غصه نخور! اگه خدا امری رو مقدر کنه، احدی نمیتونه مانعش بشه!»
از فرصت استفاده کردم و تا عبدالله با حرفهایش مادر را آرام میکرد، به آشپزخانه رفتم تا برای مادر شربت عرق نعنا درست کنم، بلکه دردش آرام بگیرد. لیوان را که به دستش دادم، هنوز داشت گِله حرفهای نامربوط ابراهیم را به عبدالله میکرد. از یادآوری حرفهای تلخ و تند ابراهیم، دلم گرفت و ساکت در خودم فرو رفتم که عبدالله صدایم زد: «الهه جان! میخوام برای شاگرد اول کلاس جایزه بخرم. تو خوش سلیقهای، میای با هم بریم کمکم کنی؟» بحثهای طولانی و ناخوشایند بعدازظهر، حسابی رمقم را کشیده بود، با این حال دلم نیامد درخواستش را رَد کنم. نگاهی به مادر انداختم که نگرانیام را فهمید و با لبخندی پُر محبت گفت: «حالم خوبه! خیالت راحت باشه، برو!» با شنیدن پاسخ مادر، از جا برخاسته و آماده رفتن شدم.
به سرِ خیابان که رسیدیم، راهش را به سمت مسیرِ منتهی به ساحل کج کرد. با تعجب پرسیدم: «مگه نمیخوای هدیه بخری؟» سرش را به نشانه تأیید تکان داد و با لبخندی مهربان گفت: «چرا! ولی حالا عجلهای نیس! راستش اینجوری گفتم که با هم بیایم بیرون، باهات حرف بزنم! حالا موقع برگشت میریم یه چیزی میخریم.» میدانستم که میخواهد در مورد آقای عادلی و تصمیمی که باید در موردش بگیرم، صحبت کند، اما در سکوت قدم میزد و هیچ نمیگفت. شاید نمیدانست از کجا شروع کند و من هم نمیخواستم شروع کنم تا مبادا از آهنگ صدایم به تعلق خاطری که در دلم شکوفه زده بود، پی ببرد.
در انتهای مسیر، آبی مایل به سبزِ خلیج فارس نمایان شد و با بلند شدن بوی آشنای دریا، عبدالله هم شروع کرد: «الهه! فکراتو کردی؟» و چون سکوتم را دید، خندید و گفت: «دیگه واسه من ناز نکن! ما که با هم رودرواسی نداریم! با من راحت حرف بزن!» از حرفش من هم خندیدم ولی باز هم چیزی نگفتم. با نگاه عمیقش به روبرو، جایی که دریا خودش را روی ساحل میکشید، خیره شد و ادامه داد: «الهه جان! مجید پسر خیلی خوبیه! من خودم قبولش دارم! تو این چند ماهه جز خوبی و نجابت چیزی ازش ندیدم! مردِ آروم و صبوریه! اهل کار و زندگیه!»
هر چه عبدالله بر زبان میآورد، برای من حقیقتی بود که با تمام وجود احساس کرده بودم، هرچند شنیدن دوباره این نغمه گوشنواز، برایم لذت بخش بود و ساکت سر به زیر انداخته بودم تا باز هم برایم بگوید: «الهه! وقتی اون روز تو خواستگاری داشت با بابا حرف میزد، من از چشماش میخوندم که مرد و مردونه پای تو میمونه!» از شنیدن کلام آخرش، غروری شیرین در دلم دوید و صورتم را به لبخندی فاتحانه باز کرد که با دست اشاره کرد تا روی نیمکتِ کنار ساحل بنشینم.
#نویسنده_فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
🖋 #قسمت_چهل_و_یکم
کنار هم نشستیم و او با لحنی برادرانه ادامه داد: «اینا رو گفتم که بدونی من به مجید ایمان دارم! ولی اینا هیچ کدوم دلیل نمیشه که تو یه سِری از مسائل رو نادیده بگیری!» و در برابر نگاه پرسشگرم، با حالتی منطقی آغاز کرد: «الهه! منم قبول دارم که اونم مثل ما مسلمونه! منم میدونم خیلی از مصیبتهایی که الان داره کشورهای اسلامی رو تضعیف میکنه، از تفرقه ریشه میگیره! منم میدونم که رمز عزت امت اسلامی، اتحاده! اما دلم میخواد تو هم یه چیزایی رو خوب بدونی! تو باید بدونی که اون مثل تو نماز نمیخونه! مثل تو وضو نمیگیره! شاید یه روز به یه مناسبتی لباس مشکی بپوشه و بخواد عزاداری کنه، یه روز هم جشن بگیره! شاید یه روز بخواد کلی هزینه کنه تا بره زیارت و بخواد تو هم باهاش بری و هزار تا مسئله ریز و درشت دیگه که اگه از قبل خودتو آماده نکرده باشی، خیلی اذیت میشی!»
همچنانکه با نوک پایم ماسههای لطیف ساحل را به بازی گرفته بودم، گوشم به حرفهای عبدالله بود که مثل طعم تلخ و گسی در مذاق جانم نقش میبست که سکوت غمگینم، دلش را به درد آورد و گفت: «الهه جان! من اینا رو نگفتم که دلِ تو رو از مجید سرد کنم! گفتم که بدونی داری چه مسیر سختی رو شروع میکنی! من اطمینان دارم که اگه بتونی با این مسائل کنار بیای، دیگه هیچ مشکلی بین شما وجود نداره و کنار هم خوشبخت میشید! این حرفا رو به تو میزنم، چون خیالم از مجید راحته! چون اون روز وقتی به بابا قول داد که هیچ وقت بخاطر اختلافات مذهبی تو رو ناراحت نکنه، حرفش رو باور کردم. چون معلوم بود که نه شعار میده، نه میخواد ما رو گول بزنه! ولی میخوام تو هم حداقل به خودت قول بدی که هیچ وقت اجازه ندی تفاوتهای مذهبی، اختلافِ زندگی تون بشه!»
نگاهم را از زمین ماسهای ساحل برداشتم و به چشمان نگران و مهربانش دوختم: «عبدالله! اما حرف دل من یه چیز دیگهاس!» از جواب غیر منتظرهام جا خورد و من در مقابل نگاه کنجکاوش با صدایی که از عمق اعتقادم بر میآمد، ادامه دادم: «عبدالله! من همون شبی که اجازه دادم تا بیاد خواستگاری، به خودم قول دادم که اجازه ندم این تفاوتِ مذهبی باعث ذرهای دلخوری تو زندگی مون بشه. چون میدونم اگه این اتفاق بیفته، قبل از خودم یا اون، خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) رو ناراحت کردم. چون خوب میدونم هر چیزی که مایه اختلاف دو تا مسلمون بشه، وسوسه شیطونه و در عوض اون چیزی که دلِ خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) رو شاد میکنه، اتحاد بین مسلمون هاس! اما من از خدا خواستم کمک کنه تا اونم به سمت مذهب اهل تسنن هدایت بشه!»
سپس در برابر چشمان حیرت زدهاش، نگاهم را به افق شناور روی دریا دوختم و مثل اینکه آینده را در آیینه آب ببینم، با لحنی لبریز ایمان و یقین پیشبینی کردم: «عبدالله! من مطمئنم که این اتفاق میافته! میدونم که خدا به هردومون کمک میکنه تا بتونیم راه سعادت رو طی کنیم!» با صدایی که حالا بیشتر رنگ شک و تردید گرفته بود تا نصیحت و خیرخواهی، پرسید: «الهه! تو میخوای چی کار کنی؟» لبخندی زدم و با آرامشی که در قلبم موج میزد، پاسخ دادم :«من فقط دعا میکنم! دعا میکنم تا دلش به سمت سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هدایت شه و مذهب اهل سنت رو قبول کنه! دعا میکنم که به خدا نزدیکتر شه! میدونم که الان هم یه مسلمون معتقده، ولی دعا میکنم که بهتر از این شه!» و پاسخم برایش اگرچه غافلگیرکننده، اما آنقدر پُر صلابت بود که دیگر هیچ نگفت.
#نویسنده_فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍ شیخ رجبعلے خیاط(ره):
در بازار بودم؛ ناگهان اندیشہیِ
مڪروهے در ذهنم گذشت...
سریع استغفار ڪردم
و بہ راهم ادامه دادم...!
قدرۍجلوتر شترهایے قطاروار
از ڪنارم میگذشتند...
نـاگـاه یڪے از شترهـا لگدی انداخـت
ڪہ اگر خود را ڪنـٰار نمےڪشیدم،
خطرناكبود؛
بہ مسجد رفتم و فڪر مےڪردم
همـہ چیز حساب دارد...
این لگد شتر چہ بود؟!
در عـٰالـم معنـٰا گفتند:
شیخرجبعلے! آن لگد نتیجهیِ
آنفڪرۍ بود ڪہ ڪردی!
گفتم: اما من ڪـہ خطـٰایے انجامندادم
گفتند: لگد شتر هم ڪہ بـہ تو نخورد!
اثر ڪـٰارهاۍ مـٰا در عوالم جریان دارد؛
حتے یڪ تفڪر منفے میتواند
تاثیرۍمنفے ایجادکند...✋
#درس_اخلاق_مجازی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔰#موسوی_خویینی_ها در آینه قرآن
🍃"وإذا قیل لهم لا تفسدوافی الارض قالوا
إنما نحن مصلحون، ألا إنهم هم المفسدون و
لکن لایشعرون، وإذا قیل لهم آمنوا کما آمن
الناس قالوا أنؤمن کما آمن السفهاء ألا إنهم
هم السفهاء و لکن لایعلمون:
☝️و چون به آنان گفته شود در زمین فسادمکنید، گویند: ما همین اصلاح کنندهایم آگاه باشید که آنان همین مفسدند و لیکن نمیفهمند.و چون به آنان گفته شود ایمان آورید چنانکهمردم ایمان آوردهاند گویند: آیا ایمان آوریمچنانکه نابخردان ایمان آوردهاند، آگاه باشیدآنان خود نابخردند و لیکن نمیفهمند.
🔰✅امام خامنه ای تفسیر آیات ۱۱ تا ۱۳سوره بقره 1370/08/29
🔹مسألهی اصلی در این آیات، ترسیم چهرهیمنافقین است. و عرض کردیم که مقصود عمدهاز منافقین، عبارتست از آن جریان نفاق درجامعهی اسلامی؛ یعنی سخن بر سر این نیستکه کسی ظاهر و باطنش با هم یکی نیست. این البته یک بیماری است، اما این آن چیزی نیست که این آیات با این همه توجه و شدت به مقابله با آن برخاسته باشد، بلکه مقصود اینست که درجامعه یک جریان خصومت و دستگاه توطئهایزیر پوشش دین و زیر ظاهر ادعای ایمان وجوددارد، که این آیات، با آن جریان مقابله میکند واو را میخواهد افشاء کند، در حقیقت یک گروه دشمنی را میخواهد ترسیم و چهرهنگاری کند.
و لذا آیات سیزده گانهای که اینجا هست،هر کدام از یک بعد بر شخصیت این مجموعهی زیانبخش خطرناک یک پرتوی از افشاگری میاندازد و میافشاند تا مؤمنین اشتباه نکنندو دشمن را بشناسد.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
سرنوشت رد صلاحیت شدههای مجلس دهم چه شد؟
فارس نوشت: مجلس دهم در حالی تمام شد که 75 عضو آن رد صلاحیت شدند و آنچنان که دبیر شورای نگهبان اعلام کرده بود عمدتا به دلیل مسائل مالی از ورود به رقابت های مجلس یازدهم باز ماندند اما حالا همین بازمانده های مجلس به کرسی هایی در دولت میرسند؛ آن هم در حالی که دولت مدعی است تصمیمی محرمانه برای عدم به کارگیری نمایندگان سابق در دولت داشته است.
حالا تا آنجا که در خبرها آمده الیاس حضرتی، بهروز نعمتی، محسن بیگلری، جلیل مختار، کعبی، غلاممحمد زارعی، بهرامنیا و علی ساری از جمله نمایندگان مجلس دهم بودند که اسامی آنها در لیست استخدامی وزارت نفت قرار داشته است و در میان آنها حضرتی حتی بازنشسته وزارت نفت بود و رابطه سازمانی اش با این وزارتخانه قطع شده بود. این رویه البته در ادوار گذشته هم بوده تا آنجا که فهرست 24 نفره ای از مدیران نفتی که از مجلس رهسپار این وزارتخانه شده اند در ماههای اخیر منتشر شد...
سید محسن دهنوی عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در صفحه شخصی خود در توئیتر با اشاره به خبر احتمال انتصاب محمدرضا تابش نماینده سابق مجلس به سمت مدیر عاملی «شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات» خاطرنشان کرد که سرپرست وزارت صمت قصدی برای تسلیم شدن در مقابل فشارها بهمنظور این انتصاب ندارد.
یکی از این موارد محمدجواد کولیوند، نماینده مجلس دهم است که حالا با حکم رحمانی فضلی، قائم مقام وزیر کشور در امور مجلس شده است.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⁉️آیا این مرد خاکستری را می شناسید؟!
⭕️در تاریخ ایران فقط به یک سیاستمدار «مرد خاکستری» لقب دادهاند، زیرا نه میخواهد در منطقه سیاه بازی کند و به اپوزیسیون نظام بدل شود- و به خاطر همین به اندازه سالهای انقلاب مسئولیتهای دولتی و انقلابی داشته است- و نه میخواهد طرفدار اصیل انقلاب باشد و از عملکرد خود و یارانش که در این ۴۲ سال گذاشته در کشور داشتهاند، دفاع کند. او در همین منطقه هم نیروهای بسیاری در دامنش پرورش داده است که هم در رسانههای ضدانقلاب قلم میزنند و هم در درون حاکمیت حضور دارند. این تصویری کوتاه از موسویخوئینیهاست که هم در بین دوستان و منتقدانش معروف به مرد خاکستری است....
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید 👇
https://basirat.ir/fa/news/323259/
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⁉️⁉️این مرد خاکستری را تا چه اندازه می شناسید؟!
💯هم بر سر سفره انقلاب است و هم ضد انقلاب از او راضی است؟
💯هم خودش را انقلابی می داند و هم ولایت فقیه را قبول ندارد!
💯در همه اغتشاش ها نقش پدر معنوی دارد اما هیچگاه بازداشت نشده است!
از رازهای این مرد بیشتر بدانید👇
https://basirat.ir/fa/news/323259/
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
❌ 12 سوال عضو خبرگان رهبری از موسوی خوئینی ها ❌
⭕️ حجت الاسلام والمسلمین عباس کعبی در واکنش به نامه حجت الاسلام موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب، ۱۲ سؤال مطرح کرد که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی فی محکم کتابه:
و إذا قیل لهم لا تفسدوا فی الأرض قالوا إنما نحن مصلحون / ألا إنهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون (سوره بقره ایه ۱۱_ ۱۲ )
پرسش های روشن از آقای موسوی خوئینی ها درباره نامه ۷/ ۴/ ۱۳۹۹ ایشان خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی.
بدون مقدمه و در محضر ملت بزرگ ایران آقای موسوی خوئینیها به عنوان یکی از سران داعیه دار اصلاح طلبی به پرسش های زیر پاسخ دهد.
۱. نقش مدعیان اصلاحات در این ۴۱ سال مدیریت کشور چه بوده است؟
۲. فرایند رای مردم به چه میزان در پیشرفت یا پسرفت اوضاع کشور موثر بوده است؟
۳. عبور از خط امام توسط مدعیان خط امام و عقب نشینی از آرمانهای امام را چگونه باید تحلیل کرد؟
۴. راه حل جریان مدعی اصلاح طلبی برای مشکلات مردم و اقتصاد چیست؟ تا کنون چه کرده اند؟
۵. چرا جریانی که باید پاسخگوی معضلات کشور باشد با فرار رو به جلو امروز پرسش گر شده است؟
۶. چرا در این نامه مشروعیت ومقبولیت نظام زیر سوال رفته است؟ چرا اقتدار، پیشرفت و رشد و تعالی نیروهای مومن و انقلابی و این نسل پویا و حرکت آفرین بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی و افقهای تحولات بر پایه نقشه راه و سیاستهای کلان راهبردی نظام نادیده گرفته شده است؟
۷. آیا در این تحلیل نباید جنگ سختِ امنیتی، جنگ نرم، تروریست دولتی و اقتصادی، جنگ روانی و فرهنگی و هالیوودی و طراحیهای اتاقهای مکر و فریب دشمن به ویژه آمریکا ورژیم صهیونیستی را دید؟
۸. فتنه ۷۸ و ۸۸ و ۹۸ نشان می دهد هر ده سال فتنهای توسط دشمنان شکل گرفته است. چرا در فتنهها به جای رعایت امنیت و اقتدار و وحدت وانسجام ملی و موضع گیری بر علیه دشمنان، بدون مرزبندی روشن و در همسویی با آنان در جهت تزلزل مشروعیت و مقبولیت نظام موضع گرفتهاید؟ آیا قصد شورش بر علیه ملت و کشور و جمهوری اسلامی با بهانههای واهی دارید؟
۹. آیا امام راحل قدس سره گستاخی برعلیه نظام و تزریق یاس و ناامیدی به مردم مومن و انقلابی و صبور و مقاوم را تحمل می کرد؟
۱۰. چرا کارنامه درخشان ۴۱ سال اقتدار و عزت و پیشرفت و بزرگی و عظمت ملت ایران و حرکت رو به جلو و رشد فزاینده را نمی بینید؟
۱۱. آیا یادتان رفته امام راحل به مدعیان خردورزی در حکمرانی موسوم به عقلای قوم! چه نهیبی زدند؟ وچگونه آنان را بر حذر کرد تا به دامن آمریکا نیفتند؟
۱۲. آیا با پشتوانههای معرفتی التقاطی و تند و افراطی دهه شصت خود و دوستان فرسوده و پشیمان نسبت به گذشته میخواهید در باره ۴۱ سال انقلاب و آینده مسیر نورانی ملت و کشور و انقلاب قضاوت کنید؟ این تذهبون؟
از پاسخ منصفانه به این سوالات روشن میگردد چگونه ایشان و طیف فکری وابستهشان به کشور و ملت و انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران لطمات جبران ناپذیری زدهاند و نیز روشن میگردد که در این ۴۱ سال هرجا که پیشرفت حاصل شده است در سایه مکتب انسان ساز اسلام و هدایتهای ولی فقیه بوده است؛ و هر جا پسرفت وارتجاع و مشکلات مزمن اقتصادی و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی دیدهایم حاصل بیتدبیری جریان مدعی اصلاحات و القای تردید و بیاعتمادی و نگاه لیبرالی آنان بوده است.
مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین.
والسلام علی من اتبع الهدی
عباس کعبی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
روایت سردار حاجیزاده از کمک به خودروسازان/ بنای تصدیگری نداریم، برای رفع وابستگی کمک میکنیم
🔹فرمانده نیروی هوافضای سپاه در حاشیه بازدید از پژوهشکده خودرو دانشگاه علم و صنعت: کار ساخت با خودروسازان است، ما به رفع کاستیهایی که عزیزانمان در صنعت خودرو دارند کمک میکنیم. بنای تصدیگری نداریم، برای رفع وابستگی کمک میکنیم.
🔹تمام کشورهای دنیا قائل به این هستند که ماهواره و ماهوارهبر لبه تکنولوژی است، این فناوری را ما به کمک آمریکا و اروپا به دست نیاوردیم، بلکه به کمک طرفیتهای داخلی به این فناوری رسیدیم. حرکت خوبی آغاز شده و این ریلگذاری که برای بحث خودرو شده آینده بسیار خوبی دارد.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110