🌷علامه طــباطـــبایی (ره):
برگی که از درخت بر زمـــین می
افتد در عالم تاثـــیرگذار است
چطور فکر می کنید گناه کردن
در عالَم بی اثــر باشد؟
🌸
آيت الله كشميري ميفرمودند:
« شب وفات علامه طباطبائي در خواب ديدم كه حضرت امام رضا عليه السلام در گذشته اند و ايشان را تشييع جنازه ميكنند. صبح، خواب خود را چنين تعبير كردم كه يكي از بزرگان [ و عالمان] از دنيا خواهد رفت؛ و در پي آن، خبر آوردند كه آيت الله طباطبائي درگذشت.
📚 [زندگینامه علامه طباطبایی - رحلت - صفحه۸]
24 آبانماه سالروز وفات #علامه_طباطبایی تسلیت باد...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
#پیام_صبحگاهی
🔸جوانها! بدانید، بدون هیچگونه تردیدی آیندهی روشن و امیدبخش این كشور و این نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهید توانست كشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانید؛ شما به توفیق الهی خواهید توانست الگو و نمونهی كاملِ #تمدّن_نوین_اسلامی را در این آب و خاك تشكیل بدهید؛ برای اینكه بتوانید این وظائف بزرگ را انجام بدهید، بایستی دین را، تقوا را، عفّت را، پاكیزگیِ روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج كنید و تقویت كنید. جوانِ امروز احتیاج دارد به دین، به تقوا، به علم، به نشاطِ كار، به امانت، به عفّت، به [انجام] خدمات اجتماعی و به ورزش؛ اینها خصوصیّاتی است كه جوانِ امروز به آن احتیاج دارد.
۹۲/۰۸/۲۹
مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
کسی که با کتاب ها تسلی و آرامش یابد، هرگز آرامش خود را از دست نخواهد داد.
(امام علی علیه السلام)
بزرگی نیز گفت
#مطالعه یکی از شیرین ترین کار های روی زمین است، لیکن خیلی ها دوست ندارند که این طعم را امتحان کنند ، چه بسا زمانی که امتحان کنند ، مجذوب آن خواهند شد .
#هفته_کتاب_و_کتاب_خوانی_گرامی_باد
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
❌ امروز جوانهای ما بایستی:
➖ هم سلامت جسمی،
➖ و هم سلامت معنوی،
➖ و هم سلامت فکری
را با هم داشته باشند و برای خودشان نگه دارند. سلامت جسمی را با ورزش و با تغذیهی مناسب؛ سلامت معنوی و قلبی را هم با توجّه به خدا، با نماز، با دعا، با توسّل، با یاد شهدا؛ سلامت فکری را هم با کتابخوانی تأمین کنید
۱۳۹۵/۰۹/۲۳(بیانات در مراسم جشن تکلیف دانشآموزان)
#مطالعه
#کتاب
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
سلام 🌸
شبتون بخیر 🌛🌌
امشب در خدمت شما هستیم با قسمت های:
✅ سیصد و دوم
✅ سیصد و سوم
از مستند داستانی جان شیعه اهل سنت
با ما همراه باشید...✌️
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت سیصد و دوم
👁 چشمانم را به زیر انداختم و نمیتوانستم بپذیرم امشب به مسجد نروم که از اینهمه کم سعادتی خودم به گریه افتادم. خودم هم میدانستم حال خوشی ندارم که از شدت چرک خوابیده در گلویم، به سختی نفس میکشیدم و مدام عطسه میکردم، ولی شب قدر فقط همین یک شب بود!
🛏 مجید بشقابش را روی سفره گذاشت، خودش را روی تخت بیشتر به سمتم کشید، دستم را گرفت و با لحن گرم و گیرایش صدایم کرد:
❓الهه! داری گریه میکنی؟
🏻 شاید باورش نمیشد دختر اهل سنتی که تا همین چند شب پیش، پایش برای شرکت در مراسم احیاء پیش نمیرفت، حالا برای جا ماندن از قافله عشاق الهی، اینچنین مظلومانه گریه میکند که با صدای مهربانش به پای دلِ شکستهام افتاد:
- الهه جان! قربون اشکهات بشم! غصه نخور عزیزم! تو خونه با هم احیاء میگیریم!
🏻ولی دل من پیِ شور و حال مسجد و مجلس آسید احمد بود که میان گریه بیصدایم شکایت کردم:
🏻نه! من میخوام برم مسجد...
👌ولی حقیقتاً توانی برای رفتن نداشتم که سرانجام تسلیم مجید شده و به ماندن در خانه رضایت دادم و چقدر جگرم آتش گرفته بود که مدام گریه میکردم.
🕰 ده دقیقهای به ساعت ده مانده بود که مامان خدیجه آمد تا حالی از من بپرسد.
👤او هم میدانست نمیتوانم به مسجد بروم که با لحنی جدی رو به مجید کرد:
✋🏻 پسرم! شما برو مسجد، من پیش الهه میمونم!
🏻ولی مجید کسی نبود که مرا با این حالم تنها بگذارد، حتی اگر پرستار مهربان و دلسوزی مثل مامان خدیجه بالای سرم باشد که سر به زیر انداخت و با مهربانی نجیبانهای پاسخ داد:
- نه حاج خانم! شما بفرمایید! من خودم پیش الهه میمونم!
👌و هر چه مامان خدیجه اصرار کرد، نپذیرفت و با دنیایی تشکر و التماس دعا، راهیاش کرد تا با خیال راحت به مسجد برود و من چقدر دلم سوخت که از مراسم احیاء جا ماندم.
💊 به گمانم از اثر آمپول و کپسول و شیر برنج گرم مامان خدیجه بود که پس از خواندن نماز، همانجا روی تخت به خواب سبکی فرو رفته و همچنان در حالت بدی بین تب و لرز، دست و پا میزدم که صدای زمزمه زیبایی به گوشم رسید.
🛌 چشمان خوابآلودم را به سختی از هم گشودم و دیدم مجید کنار تختم روی زمین نشسته و با صدایی آهسته دعا میخواند.
📖 حالا پس از چند بار شرکت در مراسم شب قدر شیعیان، کلمات این دعای عارفانه برایم آشنا بود و فهمیدم دعای جوشن کبیر میخواند.
🛌 کمی روی تخت جابجا شدم و آهسته صدایش کردم:
- مجید...
🏻سرش را بالا آورد و همین که دید بیدار شدهام، با سرانگشتانش اشکش را پاک کرد و پرسید:
❓بیدار شدی الهه جان؟ بهتری عزیزم؟
🛌 کف دستم را روی تشک عصا کردم، به سختی روی تخت نیمخیز شدم و همزمان پاسخ دادم:
🏻بهترم... و من همچنان بیتاب شب بیداری امشب بودم که با دل شکستگی اعتراض کردم:
❓چرا بیدارم نکردی با هم احیاء بگیریم؟
🏻 هنوز هم باورش نمیشد یک دختر سُنی برای احیای امشب اینهمه بیقراری کند که برای لحظاتی تنها نگاهم کرد و بعد با مهربانی پاسخ داد:
- دیدم حالت خوب نیس، گفتم یه کم استراحت کنی!
🛏 و من امشب پیِ استراحت نبودم که رواندازم را کنار زدم و با لحنی درمانده التماسش کردم:
🏻مجید! کمکم میکنی وضو بگیرم؟
👌و تنها خدا میداند به چه سختی خودم را از روی تخت بلند کردم و با هر آبی که به دست و صورتم میزدم، چقدر لرز میکردم و همه را به عشق مناجات با پرودگارم به جان میخریدم.
🌀 هنوز سرم منگ بود و نمیدانستم باید چه کنم که مجید با دنیایی شور و حال شیعیانه به یاریام آمد.
📿 سجادهام را گشود تا رو به قبله بنشینم و با لحن لبریز محبتش دلداریام داد:
🏻الهه جان! من فقط جوشن کبیر خوندم. اونم به نیت هر دومون خوندم.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت سیصد و سوم
🚪نمیدانستم چه کنم که من دو شب گذشته با نوای گرم و پُر شور آسید احمد وارد حلقه عشقبازی مراسم شب قدر شده و حالا امشب در کنج تنهایی این خانه نشسته و تمام بدنم از درد ناله میزد.
📿 مجید کنار سجادهام نشست و شاید میخواست پای دلم را در ساحل دریای امشب به آب بزند که با آهنگ دلنشین صدایش آغاز کرد:
🏻الهه جان! ما اعتقاد داریم تو این شب سرنوشت همه معلوم میشه! نه فقط سرنوشت انسانها، بلکه مقدرات همه موجودات عالم امشب مشخص میشه!
🏻 سپس به عشق امام زمان (علیهالسلام) صورتش میان لبخندی آسمانی درخشید و زمزمه کرد:
✋🏻ما اعتقاد داریم امشب نامه سرنوشت هر کسی به امضای امام زمان (علیهالسلام) میرسه. به قول یه آقایی که میگفت امشب امام زمان (علیهالسلام) با خدا کلی چونه میزنه تا خدا بدیهای ما رو ندید بگیره و به خاطر گل روی امام زمان (علیهالسلام) هم که شده، ما رو ببخشه! که اگه امشب کسی بخشیده بشه، خدا بهترین مقدرات رو براش مینویسه و امام زمان (علیهالسلام) هم براش امضا میکنه...
👌🏻الهه! امشب بیشتر از هر شب دیگهای، میتونی حضور امام زمان (علیهالسلام) رو حس کنی!
🏻و حالا باید باور میکردم آنچه مرا در مجلس احیاء مست میکند، نه از پیمانه پُر شور و حال آسید احمد که از عطر نفسهای امام زمان (علیه السلام) است که امشب هم در کنج خلوت این خانه، دلم را هوایی خودش کرده و عطش قلبم را از باران بیدریغ حضورش سیراب میکرد که بیآنکه کسی برایم روضه بخواند، در میان دریای اشک، عاشقانه صدایش میزدم که باور کرده بودم او هم اکنون در این عالم حضور دارد و در پسِ پرده غیبت، نغمه نالههای مرا میشنود و در نهایت لطف، پاسخم را میدهد که اگر عنایت او نبود، دل من اینچنین عاشقانه برایش نمیتپید!
💧من هنوز هم در حقیقت مناجات با اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شک داشتم و همچنان نمیتوانستم با کسی که هزاران سال پیش از این دنیا رفته و من هرگز او را ندیدهام، دردِ دل کنم، اما ارتباط با موعودی که هم اینک در این دنیا حضور دارد، حدیث دیگری بود و نمی توانستم از لذت هم صحبتی اش بگذرم که امشب میخواست در پیشگاه پروردگارم برای خوشبختی من وساطت کند!
⁉ اما چرا سال گذشته این امام مهربان به فریادم نرسید و با رفتن مادرم، این طوفان مصیبت بر سر من و زندگیام خراب شد که با چشمانی که پشت پرده اشک به چله نشسته بود، به صورت خیس از اشک مجیدم نگاه کردم و پرسیدم:
🏻خُب چرا پارسال که شب ٢٣ من و تو رفتیم امامزاده و برای شفای مامان اونهمه دعا کردیم، خدا جوابمون رو نداد؟
چرا امام زمان (علیهالسلام) نخواست که مامان خوب شه؟
چرا مقدر شد که من و تو اینهمه عذاب بکشیم؟
🏻 که مجید میان گریه، عاشقانه خندید و در اوج پاکبازی پاسخ گلایههای مظلومانهام را داد:
- نمیدونم الهه جان! ما یه چیزی خواستیم، ولی خواست خدا یه چیز دیگه بود! ولی شاید اگه این یه سال من و تو اینهمه عذاب نمیکشیدیم، الان تو این خونه کنار هم نبودیم تا با هم احیاء بگیریم!
📖 و حالا که به بهای یکسال رنج و محنت به چنین بهشت دلانگیزی رسیده بودیم، دریغم میآمد به بهانه ضعف بیماری و دلخوری گذشته، از کنارش بگذرم که با بدنی که از حرارت تب آتش گرفته بود، قرآن به سر گرفته و گوش به زمزمههای خالصانه مجید، خدا را به اولیای نازنینش قسم میدادم.
🏻مجید میدید دستانم میلرزد و نمیتوانم قرآن را روی سرم نگه دارم که با دست چپش قرآن را روی سر خودش گرفته بود و با دست راستش که خیلی هم خم نمیشد، قرآن را روی سر من نگه داشته و با چه شور و حالی نجوا میکرد:
- بِکَ یا اَلله...
🌌 تا امشب پرودگارمان برایمان چه تقدیری رقم بزند، تا سحر به درگاهش ناله زدیم و چشم به امضای زیبای امام زمان (علیهالسلام)، یک نفس صدایش میزدیم که به پیروی از همه فقهای شیعه و بخشی از علمای اهل سنت، به حضورش معتقد شده و به امامتش معترف بودم و او هم برایمان سنگ تمام گذاشت که بیهیچ روضه و مجلس و منبری، چشمهایمان تا سحر بارید و دست در حلقه وصالش، چه شب قدری شد آن شب قدر!!!
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🌹 ۲۴ آبان ۱۳۹۹ بیستمین سالگرد شهادت مظلومانه دکتر "ادواردو آنیلی" به دست شبکه ترور صهیونیسم جهانی کسی که مالکیت کارخانجات بزرگ لامبورگینی، فراری، فیات و مالکیت باشگاه یوونتوس را با محبت اهل بیت عوض کرد
#شهید_ادواردو_آنیلی
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشگویی عجیب!! اوباما در سال ۲۰۱۴ از شیوع یک ویروس در جهان و لزوم مستحکم کردن حوزه سلامت آمریکا!
با توجه به قرائن موجود ویروس #کرونا دستساز بشر بوده!
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
❌ مراقب این خطری که حرم امام رضا(علیه السلام) را تهدید میکند باشیم ❌
⭕️ دكتر محمدحسن قديري ابيانه، سفير اسبق ايران در مكزيك نوشت: ادواردو آنيلي فرزند صاحب كارخانجات اتومبيلسازي لامبورگيني، فراري، لانچا، فيات، آلفارومئو كه از مادر يهودي و از پدر مسيحي بود و به تشيع گرويد، در اولين سفر خود به مشهد مطلبي را بيان كرد كه ذكر آن خالي از لطف نيست.
🔺او را بردند به شهربازي مشهد، تا شهربازي را كه بنياد شهيد ساخته بود، به او نشان دهند. او آنجا گفت: يك شهر در اروپا معروف بود به شهر مذهبي. لائيكها كه از شهرت مذهبي آن شهر ناراحت بودند، آنقدر مراكز تفريحي ايجاد كردند كه آن مركز مذهبي را تحت الشعاع مراكز تفريحي قرار دادند و ديگر آن شهر را به عنوان مركز مذهبي نميشناختند بلكه به واسطه مراكز تفريحياش ياد ميكردند. او تأكيد كرد: مراقب باشيد كه هميشه مشهد را به حرم امام رضا (علیه السلام) بشناسند و نه به مراكز تفريحي.
🌹ادواردو(مهدی) آنیلی كه به تشيع گرويده بود در چنین روزی به دست صهيونيستهای ایتالیایی به شهادت رسيد.
#شهید_ادواردو_انیلی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
◾️ حقّالناس
🔸 شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا میتوانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند.
🔸 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّالناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند.
🔸 و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّالناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.»
📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⚘⚘نامه شهیدمدافع حرم محسن حججی به امام رضا (ع) ⚘⚘
☀️بسم الله النور، النور...
به: انیس النفوس، شمس الشموس، مولا علی ابن موسی الرضا(ع)
از :غلام رو سیاه، گنهکار
⚘سلام آقای خوبم
از آخرین باری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی می گذرد؛ و حال که در صحن و سرایت هستم سرتاپا شوق و شعف دارم.
⚘یادم هست دفعه قبل خواسته های زیادی از شما داشتم؛ الان که خوب فکر میکنم به همه ی خواسته هایم رسیده ام. شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... منمونم آقای خوبم، ممنون...
⚘دو روز پیش كه با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر لذت بردم؛ باورم نمیشود؛ همه اینها را از کرم و بزرگی شما میدانم.
⚘مولای من، با ورود به سپاه دریچه ای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذت های دنیوی هرآنچه که باید می چشیدم را چشیدم...
⚘حال، بی صبرانه مشتاق چشیدنی لذتی اخروی هستم؛ لذتی که نهایتش رضای خداست...
⚘یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه قسم، تو را به خواهر گرامی ات فاطمه معصومه قسم، ضامن من شوید...
⚘آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین #شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم
⚘فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و #جواز_شهادتم را امضاء کن.
⚘امشب شام دوشنبه است؛ می گویند دوشنبه ها و پنج شنبه ها پرونده اعمال ما می رود دست صاحبمان ولی عصر(ع)...
⚘آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، شهادت نامه ام را با امضای خودت مزین کن.
آرزو دارم امشب پرونده ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر(ع) هم امضاء می کند.
⚘گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم
ضامنم باش ای رضا
مانند آهو دِه پناهم...
آقای من...
مرا از درگاهت ناامید نکن
الهی رضاً به رضاک
لامعبود سواک
دوشنبه/ سه شنبه 94/5/6
حرم امام رضا(ع)/ رواق دار الاجابه
01:34 بامداد
⚘محسن حججی⚘
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110