eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیرت انقلابی
❌❌ 💠 چنان بر آمریکا و استکبار سیلی زنید که برق آن چشمان استکبار را کور کند. امروز ایران کربلاست حس
👁اگر میخواهید واقعیت را بدانید👁 ❌اینها همگی فرمایشات حضرت امام راحل رضوان الله تعالی علیه به مجلس شورای اسلامی در اواخر جنگ می باشد.❌ ✋ زدن سیلی سخت را توصیه می کند که برق آن، چشمان مستکبرین عالم را خیره کند. 👌حالا که امروز دشمن به کشورمان تجاوز کرده است و در داخل کشور امنیت ماو دانشمندان ما را به مخاطره انداخته است، آقایان دعوت به خویشتن داری می کنند!! اقدام بزدلانه وجنایت کارانه در ترور ... 🙈 پناه بر خدا از سیاست یأسِ از اقدام انقلابی و ترسِ از دشمن و بی تدبیری در تمام امور از مدیران وامانده و درمانده و مرعوب از قدرت پوشالی و توخالی دشمن!! 🔴 دشمنان، چنان انفعال و بی حالی و واماندگی و درماندگی از شما دیدند که جرات و جسارت به منافع ما کردند. باز هم دعوت به صبر و متانت و خویشتنداری می کنید؟!!! ❌ این صبر نیست، بلکه ترس و حقارت است شما را به ذلت می کشاند و حساب شما را با ملت جدا می کند، ما نمی‌خواهیم که شما حسابتان از ملت جدا شود نمی‌خواهیم به اسم ملت، ذلت بخرید و در پیشگاه ملت خوار و ذلیل شوید.! 👈 لذا توصیه می کنیم که به عزتِ ملت و حکمتِ رهبر نگاه کنید و موضع بگیرید و اقدام کنید. ⭕️ نه اینکه فقط در لاک دفاعی و انفعالی، مواضع سست و بی اساس گرفته و هم خود ذلیل شده و هم موجبات سرافکندگی و شرمساری را برای ملت به ارمغان آورید. ❌ ملتِ سربلند و عزیز ایران را حقیر نبینید و تحقیر نکنید که بدجوری ذلیل می‌شوید ان موقع دیگر پشیمانی سودی ندارد. 👌 ولی می‌توانید با این روش و رویه عاقبت به خیر شوید. ✍ هادی قاسم 🆔 @basirat_enghelabi110
📌 هر روز یک فضیلت از اقیانوس بیکران 💖 📚 در کتاب شریف بحارالانوار از شخصی نقل شده که میگفت: 🕌 در حضور رسول خدا در مسجد آن حضرت بودیم نماز را به جماعت برپا داشت، سپس به محراب تکیه زد درحالی که صورتش مانند ماه در نهایت درخشندگی و کمال بود ⚜ اصحاب در اطراف آن حضرت جمع شده بودند، ناگهان نگاهی به آسمان نمود و سپس نگاهی به زمین کرد و بعد به کوه و دشت نظری افکند و فرمود: 💢 "ای گروه مسلمانان ساکت باشید خداوند شما را رحمت کند، بدانید در دوزخ دره ایست که دره *ضیاع* نامیده می‌شود در آن دره چاهی هست و در آن چاه ماری🐍هست که جهنم از آن دره و دره از آن چاه و چاه از آمار هر روز هفتاد مرتبه به خدا شکایت میکند" 🔥 عرض کردند: ای رسول خدا این عذاب دوچندانی که قسمتی از آن از قسمت دیگر شکایت می‌کند برای چه کسی است؟؟؟ 🔉 فرمود: "هو لمن یاتی یوم القیامت وهو غیر ملتزم بولایت علی بن ابیطالب" 🌋این عذاب برای کسانیست که به صحنه قیامت می آیند در حالی که به ولایت علی پایبند نبوده‌اند. 📚بحار الانوار ج39 ص250 حدیث14 🆔 @basirat_enghelabi110
2⃣دو توصیه برای سلامتی2⃣ ✔️توصیه آیت الله جاودان: تا می توانید برای سلامتی حاج آقا (آیت الله مصباح) کنید. ✔️توصیه استاد اخلاق شیخ جعفر ناصری: برای سلامتی حاج آقای مصباح، سوره را تلاوت کنید. بصیرت انقلابی @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 روحانی گفته بخاطر نیومدم لایحه بودجه رو تقدیم مجلس کنم ! ✍حالا شما بهش بگو فردا میخوایم بریم تو راکتورها بتن بریزیم تا آمریکاییا خوششون بیاد، ۷صبح با دوتا کیسه سیمان اونجاست ! @basirat_enghelabi110
💠 رئیس جمهور با طرح مجلس برای اقدام متقابل در برابر تحریم و مخالفت کرد! 👤حسن روحانی: مصوبه هسته‌ای مجلس را مضر می‌دانم! 🔹رئیس جمهور ایران که ماه هاست از ترس برای رفع مشکلات مردم در مجلس حاضر نشده است درباره تصویب کلیات مصوبه "اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران در مجلس" گفت این مصوبه را برای روند فعالیت های دیپلماتیک [ جناحی] مضر می‌دانم. پ.ن👇 اگر غیر از این بود تعجب می کردیم. از شما غیر از انتظار نیست!! بعد از این همه سال مخصوصا ۷سال و اندی، از شما کاری،خدمتی ، حرکت مثبتی ندیده که منتظر دوّمش باشیم. ✍ ابومفلس @basirat_enghelabi110
12.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هایی که گران تمام شد ⭕️ رحیم پور ازغدی چرا بایکوت شده است؟ 🔻نمونه‌ای از افشاگری‌ها و روشنگری‌های استاد رحیم پورازغدی که باعث شد این دانشمند برجسته توسط نفوذی‌های درون جبهه انقلابی بایکوت بشود! بصیرت انقلابی @basirat_enghelabi110
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴واکنش نماینده مردم بندر عباس به حضور نیافتن روحانی در مجلس 👌آقای رئیس جمهور شما با نمی‌میرید!!! پ.ن.حالا شما به آقای رئیس‌جمهور اعلام کنید که فردا می‌خواهیم فلان نیروگاه را بتن بریزیم... با سه تا کیسه سیمان ساعت ۵ صبح رسیده اونجا آماده شده...😂 حالا این شما و مجلس انقلابی چند ماه آخر با رئیس‌جمهور ببینیم چه کار می کنید؟! ❌ آیا می توانید موتور خسته و وامانده دولت را در این ماه های آخر روشن کنید؟ دیدید که در قضیه و شهادت دانشمند هسته ای مان نه اعلام موضع محکم و نه حرکتی قاطع و انقلابی از دولت ندیدیم!! 👈حتی آقایان دانشمند هسته‌ای بودن ایشان را هم می خواستند انکار بکنند!! 🌑این گوی و این میدان و این هم شما یا علی ✍ حاجی گرینوف @basirat_enghelabi110
♨️پیام استاد رحیم پور ازغدی به فرمانده ی سپاه قدس سردار قاآنی 🔻استاد رحیم‌پور ازغدی نوشت:   شهادت فخری‌زاده، برای او «خیر» و برای ما «شر» بود، برای او  قصۀ « پیله و پروانه » و برای ما غصۀ «ماندن میان درودیوار» است، و محرومیت از مردی که ندانستیم چه حقی بر امنیت و پیشرفت ایران دارد و اینک چون شهید تهرانی‌مقدم، شهدای هسته‌ای  و شهیدانی که پس از این خواهیم داد، دیگر از تاریخ ایران تفکیک نخواهد شد؛ چه خورشیدهای درخشان به تاریخ ما سنجاق نشده‌اند بلکه خود تاریخ ما هستند.  ضمن آنکه اهل تعارف نیستم و اگر برادر قاآنی فرمانده من در سالهای جنگ، ما را به عضویت سپاه قدس بپذیرد در هر عملیات انتقامی در هر جای عالم که باشد شرکت میکنم بویژه اینک که  گرفتار کوتوله هایی هستیم که هوسی جز مذاکره باشیطان ندارند و نمیدانیم به کدام خدا نماز میبرند. بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
سلام خدمت اعضای محترم🌸 شبتون بخیر ☺️ امشب در خدمت شما هستیم با قسمت های: ✅ سیصد و سی و دوم ✅ سیصد و سی و سوم و پایانی از مستند داستانی جان شیعه اهل سنت با ما همراه باشید...✌️
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت سیصد و سی و دوم 🕌 زیر سقف یکی از کفشداری‌های زنانه حرم حضرت عباس (علیه‌ السلام) پناه گرفته بودم تا کمتر خیس شوم، ولی آنجا هم جای نشستن نبود که دو ردیف پله و راهروی کفشداری هم مملو از زنان و کودکانی بود که شب را همینجا سحر کرده و حالا از خستگی به خوابی سبک فرو رفته بودند. 👁 به چهره‌های پاک و معصومشان نگاه می‌کردم و دیگر می‌فهمیدم چرا اینهمه به خودشان زحمت می‌دهند تا برای امام حسین (علیه‌ السلام) عزاداری کنند که پسر فاطمه (علیهما‌السلام) عزیزتر از این حرف‌هاست! 🏻حالا من هم هوای پیراهن سیاه و رخت عزایش را کرده و دلم می‌خواست نه فقط در و دیوار خانه‌ام که همه حریم دلم را به مصیبت شهادت سید الشهدا (علیه‌السلام) پرچم عزا زده و تا نفس دارم به عشقش عزاداری کنم! 🌌 حالا ایمان آورده بودم که این شب رؤیایی در این سرزمین بهشتی، اجر کریمانه‌ای بود که پروردگارم در عوض شفای مادرم، به پاس گریه‌های شب قدر امامزاده به من عنایت کرده و امام زمان (علیه‌ السلام) به دستان مبارکش امضاء نموده بود تا در چنین شبی بر پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) وارد شده و میهمان کربلایش باشم و حالا چه خستگی شیرینی بر تنم مانده بود که سرم را به دیوار حرم حضرت اباالفضل (علیه‌ السلام) نهادم و همچون کودکی که در دامان مادرش به آرامشی عمیق رسیده باشد، چشم در چشم گنبد حرم امام حسین (علیه‌السلام) به خوابی خوش فرو رفتم. 👁 از لحن لرزانی که اسمم را آهسته تکرار می‌کرد، چشمانم را گشودم و هنوز رو به حرم امام حسین (علیه‌السلام) بودم که از میان مژگان نیمه بازم، خورشید عشقش درخشید و دلم را غرق محبتش کرد که باز کسی صدایم زد: 🏻 «الهه...» همانطور که سرم به دیوار حرم بود، صورتم را چرخاندم و مجیدم را دیدم که پایین پله‌های کفشداری با پای برهنه، روی زمین خیس ایستاده و چشمان آشفته و بی‌قرارش به انتظار پاسخی از من، پلکی هم نمی‌زد. 🌧 همچنان باران می‌بارید که صورت و لباسش غرق آب و گِل شده بود، موهای خیسش به سرش چسبیده و هنوز باقی مانده اثر گِل عزای امام حسین (علیه‌السلام) روی فرق سرش خودنمایی می‌کرد. 🌄 در تاریکی دیشب او را گم کرده و حالا در روشنی طلوع خورشید، برابرم ایستاده و می‌دیدم با اینکه الهه‌اش را پیدا کرده، هنوز همه تن و بدنش می‌لرزد و نمی‌دانم چقدر نگاهش به دنبالم پَر پَر زده بود که چشمانش گود افتاده و بر اثر گریه و بی‌خوابی به خون نشسته بود. 🏻کمی خودم را جابجا کردم و نمی‌خواستم بانوانی که کنارم به خواب رفته بودند، بیدار شوند که زیر لب زمزمه کردم: - «جانم...» و مجید هم به خاطر حضور زنان و کودکانی که روی پله‌ها خوابیده بودند، نمی‌توانست بالا بیاید که از همانجا سر به شکایتی عاشقانه نهاد: 🏻تو کجا رفتی الهه؟ به خدا هزار بار مُردم و زنده شدم! به خدا تا صبح کل کربلا رو دنبالت گشتم! هزار بار این حرم‌ها رو دور زدم و پیدات نکردم... 👌🏻و حالا از شوق دیدار دوباره‌ام، چشمان کشیده‌اش در اشک دست و پا می‌زد که با نگاهش به سمت حرم امام حسین (علیه‌السلام) پَر کشید تا آتش مانده بر جانش را با جانانش در میان بگذارد و من با نگاهم به خاک قدم‌هایش افتادم و جگرم آتش گرفت که با این پای برهنه تا صبح در خیابان‌ها می‌دویده و حالا می‌دیدم انگشتان پای او هم مجروح شده که با لحنی معصومانه پاسخ دادم: 🏻من همون ورودی شهر شماها رو گم کردم! خیلی دنبالتون گشتم، ولی پیداتون نکردم. تا اینجا هم با جمعیت اومدم... و دلم می‌خواست با محرم اسرار دلم بگویم دیشب بین من و معشوقم چه گذشته که چشمانم از عشقش درخشید و با لحنی لبریز از لذت حضور سید الشهداء مژده دادم: ✋🏻مجید! دیشب خیلی با امام حسین (علیه‌السلام) حرف زدم، تو همیشه می‌گفتی باهاش دردِ دل می‌کنی، ولی من باور نمی‌کردم... ولی دیشب باهاش کلی دردِ دل کردم... 🏻 و مجید مثل اینکه تلخی و پریشانی این شب سخت و طولانیِ دوری از من را به حلاوت حضور امام حسین (علیه‌السلام) بخشیده باشد، صورتش به خنده‌ای شیرین گشوده شد و دستش را از همان پایین پله‌ها به سمتم دراز کرد تا یاری‌ام کند از جا بلند شوم. 🏻🏻انگشتانش از بارش باران خیس بود و شاید هنوز از ترس از دست دادنم، می‌لرزید که به قدرت مردانه‌اش بلند شدم و شنیدم تا می‌خواست مرا بلند کند، زیر لب زمزمه می‌کرد: - «یا علی!» که من هم زبان به ذکر «یا علی!» گشودم و عاشقانه قد کشیدم. با احتیاط از میان ردیف زنان و کودکانی که روی پله‌ها استراحت می‌کردند، عبور کردم و همچنانکه دستم میان دست مجید بود، قدم به زمین خیس کربلا نهادم و دیگر نگران گذشتن از میان خیل نامحرمان نبودم که شوهر شیعه‌ام برایم راه باز می‌کرد تا همسر اهل سنتش را به زیارت حرم امام حسین (علیه‌السلام) ببرد. 🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت سیصد و سی و سوم و پایانی 🛌 از ترنم ترانه‌ای لطیف چشمانم را می‌گشایم و دختر نازنیم را می‌بینم که کنارم روی تخت به ناز خوابیده و به نرمی دست و پا می‌زند و لابد هوای آغوش مادرش را کرده که با صدای زیبایش، زمزمه می‌کند تا بیدار شوم. 🏻 با ذکر «یا علی!» نیم خیز شده و همانجا روی تخت می‌نشینم، هر دو دستم را به سمتش گشوده و بدن سبک و کوچکش را در آغوش می‌کشم. 👣 حالا یک ماهی می‌شود که خدا به برکت زیارت اربعین سال گذشته، به من و مجید حوریه‌ای دیگر عطا کرده و ما نام این فرشته بهشتی را به حرمت حوریه خیمه گاه حسین (علیه‌السلام)، رقیه نهاده و وجودش را نذر نازدانه سید الشهدا (علیه‌السلام) کرده‌ایم. 🚪رقیه را همچنان در آغوشم نوازش می‌کنم و روی ماهش را می‌بوسم و می‌بویم که مجید وارد اتاق می‌شود و با صورتی که همچون گل به رویم می‌خندد، سلام می‌کند. 🏻باز ایام اربعینی دیگر از راه رسیده که شوهر شیعه‌ام لباس سیاه به تن کرده و امسال نه تنها مجید که منِ اهل سنت هم از شب اول محرم به عشق امام حسین (علیه‌السلام) لباس عزا پوشیده و پا به پای آسید احمد و مامان خدیجه، خانه‌ام را پرچم عزا زده‌ام که حالا پس از هزاران سال و از پسِ صدها کیلومتر فاصله، او را ندیده و عاشقش شده‌ام! 💓 که حالا می‌دانم عشق حسین (علیه‌السلام) و عطش عاشورا با قلب سُنی همان می‌کند که با جان شیعه کرده و ایمان دارم این شور به پا خاسته در جان عشاق، جز به شعار عاشقی عیان نشده و ارمغانی جز تقرب به خدا و تبعیت از دین خدا ندارد! 🛌 هر چند به هوای رقیه نمی‌توانیم در مراسم اربعینِ امسال، رهسپار کربلا شویم و از قافله عشاق جا مانده‌ایم، اما قرار است امروز به بهانه بدرقه آسید احمد و خانواده‌اش تا خروجی بندر برویم و رایحه حرم امام حسین (علیه‌السلام) را از همین مسیری که به کربلا می‌رود، استشمام کنیم. 🏻مجید رقیه را از آغوشم می‌گیرد تا آماده بدرقه عشاق اربعین شوم و با چه شیرین زبانی پدرانه‌ای با دخترش بازی می‌کند و چه عاشقانه به فدایش می‌رود که رقیه هم برکت کربلاست... 🔚 پایان. 🆔 @basirat_enghelabi110