5.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک پیام قاطع
سید یاسر جبرئیلی؛ اسپانیا در قلب اروپاست. شهروندانش تحریم که نیستند هیچ، بلکه میتوانند واحد پول ملیشان را دست بگیرند، بدون ویزا به سراسر اتحادیه اروپا سفر کنند و مایحتاجشان را تهیه کنند. اما با شیوع یک ویروس، این صحنهها را میآفرینند تا یک پیام قاطع به ما بدهند: انتظار اینکه کلید حل مشکلات کشور از اروپا و آمریکا برایمان ارسال شود، اگر توهم نباشد حتما خطای محاسباتی است.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بنیاد فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامیهرچه بلا شدیدتر، لطف خدا بیشتر.mp3
زمان:
حجم:
3.06M
🔉بشنویم
🔻حد نهایی ابتلاء انسان کجاست؟؟
💠هرچه از خداوند متعال می رسد، از باب لطف و رحمت است!
📌حجت الاسلام والمسلمین دکتر وزیری فرد، استاد حوزه و دانشگاه
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
#داعش...
سوغات دنیای غرب و آمریکا👆
به یا شهدای مدافع حرم و
سردار دل ها
#حاج_قاسم_سلیمانی
صلوات🌺🌺🌺🌺🌺
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
دعای فرج آقا امام زمان (عج)
فراموش نشود.
التماس دعا
🔃لطفا منتشر کنید.
🔻@khameneei_ir
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بعد از بی آبرو شدن جامعه غربزده ایران به دلیل غارت فروشگاهها در غرب،آن هم توسط بشر نایس و متمدن اروپایی
جریان نفوذ و بردگان عقیدتی غرب برای به حاشیه بردن این رسوایی دست به کار شده
سخنان سلبریتی نادان و برنامه زنده
و شکستن درهای حرم توسط شیعه انگلیسی پاتک های این جریان خائن بود.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🆔 @basirat_enghelabi110
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این کلیپ صرفا برای اینکه یکم از خودتحقیری که بعضی از ما ایراینا داریم کم بشه!!
مردم کشوری که دیگران رو تحریم میکنه، ببین چه صفی وایسادن
✍حسین_دارابی
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
.
⭕️ کپشن بسیار مهم 👇👇
.
- روزى زنى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و گفت:
پسرم به مسافرت رفته و غيبت او طولانى شده و اشتياقم به ديدنش شدت يافته. برايم دعا كنید.
حضرت فرمود: بردبار باش.
این ماجرا سه بار تکرار شد. دفعه آخر، آن زن عرض کرد: تا کی صبر كنم؟ به خدا سوگند، صبرم تمام شده.
حضرت فرمود: به منزل خود بازگرد. خواهى ديد فرزندت از سفر برگشته است.
زن رفت و با كمال تعجّب، دید كه فرزندش از سفر برگشته است.
نزد حضرت بازگشت و گفت: آیا بعد از پيامبر خدا، وحى [بر شما] نازل شده است؟
حضرت فرمود:
نه، ولى [پيامبر صلى الله عليه و آله] فرموده است:
« عِندَ فَناءِ الصَّبرِ يَأتِي الفَرَجُ. هنگام تمام شدن صبر، فرج مىآيد». وقتى گفتى: صبرم تمام شده، دانستم كه خداوند با آمدن فرزندت، فرج تو را رسانده است.
.
📚وسائل الشيعة، ج 15، ص 264.
.
.
.
.
.
🔘 همه حرف همین است:
آن روزی که بشر با همه وجودش، بر تئوری «سوختن و ساختن با وضع موجود» خطّ بطلان بکشد و این صبر مذموم به پایان برسد و از خدا تنها منجی را طلب کند؛ فرج خواهد رسید!
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️دیروز در حرم را میلیسیدند، امروز در حرم را میشکنند؛ از قدیم گفتهاند: جاهل را نمیبینی مگر در حال افراط و تفریط!
#شیعه_انگلیسی
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110