میخواستن با #برجام ثابت کنند امام خمینی اشتباه کرده! میشه با آمریکا هم کنار اومد! اما همون برجام سند درستی اندیشه و راه امام شد😂 پ ن : اندیشه های امام خمینی بعد از سی سال هنوز داره دیس میده و حریف میطلبه!

آقای قالیباف فقط کاری نکن که مردم با دیدن عملکرد شما بگن: صد رحمت به لاریجانی با تصویب برجامش در بیست دقیقه!!! #بصیرت_محور 📍 http://Eitaa.com/basirat_mehvar

من ندید میگم همین الان رسانه های غربزده داخلی واژه پفیوز این بنده خدارو بولد کردن و باهاش جبهه انقلاب میکوبن و نامعقول و بدون عقلانیت معرفی میکنند. در کنارش قالیباف و یک آدم منطقی که میخواد برای مردم کار کنه و جلوی این افراطی ها ایستاده ،بتصویر کشیده میشه! از اون طرف هم دولت میشه ناجی مردم! این فیلم ها و این واکنش ها برای جبهه انقلاب خوبه اما جریان مقابل دقیقا برای اعتبار بخشی به تفکر خودش نیاز به این واکنش ها داره و از همه شون نهایت استفاده رو میبره.

دو سه روز مونده به انتخابات دور دوم بفکرم زد یک پستی درست کنم در قالب طنز... تو اون پست میخواستم بگم یادتونه ازتون دعوت میکردیم برای شرکت در انتخابات مجلس و شما شرکت نکردید؟ الان میخواید پزشکیان رو رئیس جمهور کنید تا هرکاری دلتون میخواد انجام بدید؟ نه دیگه نشد:) ما حاج باقرو تو مجلس داریم که پزشکیان و مهار میکنه. محتوای پست قرار بود این باشه که خداروشکر مشکل برام پیش اومد و درست نکردم ، اگر درست میشد الان ضایع میشدیم ،چون الان یکیو میخوایم خود حاج باقرو مهار کنه😂😂😂

سلام ، راهش اینه با مدیر یا رئیس دانشگاه در میون میذاشتید یا از خودتون فیلم میگرفتید و منتشر میکردید. البته ممکنه با خواسته شما همراهی نشه چون دانشجوهای ما معمولا تو این وادی ها نیستن .

•|رمز گشایی از آیات قرآن|• براستی این علی کیست؟ #بصیرت_محور 📍 http://Eitaa.com/basirat_mehvar

ولادت مولامون مبارکمون باشه🌹 جوراب تهیه کردید دیگه برای پدراتون؟

من خیلی تو قید و بند هدیه گرون و ارزون نیستم، بنظرم هدیه باید ارزش معنوی داشته باشه☝️😁

جا داره روز مرد و به سعیدیسمی تبریک بگیم که جانانه پای اعتقادش وایساد و باج نداد. تو روزگاری که پروژه بگیری افتخاره تو روزگاری که زد و بند جای حقُ گرفته تو روزگاری که مداح و منبریش چشم بر وضعیت جامعه بستن و سکوت کردن سعیدیسم فریاد میزد و مطالبه میکرد. اگر همون موقع که امثال سعیدها فریاد میزدن وضعیت حجاب رو دریابید همه همصدا میشدند این وضع امروز جامعه مون نبود. از برداشتن روسری رسیده به جفتگیری تو خیابون؛ چه ارتجاع نرم و قشنگی صورت گرفت ، انگاری به جامعه بی حسی زدن به بزرگان دز تزریقی بیشتر بوده ، چون نه صدایی از بعضی از علما در اومد! نه مداح و منبری !!! چرا در نیومد ؟ اگر تو زمان روحانی وضعیت فرهنگی اینجوری میشد ، آقای پناهیان هوار نمیکشید؟ هوار که هیچ ، فرمودن که: ما (بعد از چهل و پنج سال) هنوز در مرحله دعوتیم برای حجاب😂 (ولله) به مولود امشب، ما کینه و عداوتی با کسی نداریم ، اما رفتارهای اینا انقدر ضد و نقیض که برای خودمون هم قابل پذیرش نیستن. عنوان انقلابی رو یدک میکشن اما به عملکردشون نگاه میکنی تعجب میکنی که اینا چکار دارند میکنند. اول بسم الله بعد از انتخابات برچسب متحجر و خوارج و ساختن برای سرکوب نیروهای انقلابی بعد با وفاق همه چی رو بین خودشون پخش کردند و این وضع الان ماست. خود وزارت ارشادی که متولی فرهنگ اسلامی رعایت نمیکنه و داره بی حجابی رو به رسمیت میبخشه بعد توقع داریم مردم رعایت کنن؟؟ تو این مملکت چه خبره؟

دل من بود پر از غصه عالم آقا چایی روضه ی تو خوردمو آرام شدم... پ ن : به سراغ من اگر آیی فلاکس چای فراموشت نشود😂

گفتم چای و فلاکس یاد یک خاطره ای افتادم، فکر میکنم یه بار گفتم🤔 البته تکرارش ضرری نداره شب عید هم هست شاید لبخندی به لب بیاره. شب هفتم محرم رفتیم مجلس روضه ، پدر بزرگم داشت روضه میخوند به من اشاره کرد که میخونی یا نه؟ منم یه سری تکون دادم که مثلا هرجور صلاح میدونی ... راجع به این مراسم باید بگم که مستمع خیلی سخت گریه میکرد یعنی جز پدر بزرگم هرکی میخوند کمتر همراهی میکردن. حاجی خوند و دو سه تا مداح دیگه هم بود اونشب من رفتم بهش گفتم بگو چراغارو کم کنن مستمع راحت باشه. ما اینو گفتیم ایشون هم اعلام کرد اون نانجیبی که قرار بود چراغو کم کنه زد از بیخ همه رو قطع کرد شد ظلمات! چشم چشمو نمیدید:) نگو تو همین حین یه بنده خدایی یه سینی چای و یه فلاکس آبجوش میاره میذاره جلوی پای ما :) از قضا فلاکس هم در نداشت:)))) شروع کردم به زمزمه و همراهی مردم و دیدم ، پیش خودم گفتم خوب بذار برم تو جمعیت الان وقت روضه س داشتم میخوندم با گام بالا احساس کردم پام به یه چیزی گیر کرد منتها حواسم به خوندن بود یدفه ناله ها زبونه کشید چه ناله های جانسوزی بود واقعا😂 پیش خودم گفتم ارباب چه عنایتی کرده این ناله ها ناله های عادی نیست به مجلس نظر کردن😂😂 نگو روشون آب جوش و چای ریخته داد و بیدادشون از اینه ؛ خلاصه که اون شب خدا بهمون رحم کرد🥹

یه بار تا روضه رو شروع کردم به خوندن یکی از بچه ها اومد در گوشم گفت: بانی پیدا شده کباب میخواد بده! همین الان اعلام کن ، گفتم چی بگم آخه گفت داداش بگو گفتم مطمئنی ××××؟ گفت : خیالت راحت طرف آشناس آقا ما اعلام کردیم چند نفر پاشدن رفتن آدم با خودشون آوردن😂 البته کبابشو من نگفتم خودشون دم در گفته بودن. تقریبا یک ربع ده بود من اشاره کردم چی شد؟ گفت ادامه بده تا غذا رو بیارن ساعت ده شد ، ده و نیم شد ده دیقه به یازده شد انقدر اینا سینه زده بودن داشتن وا میرفتن😂 اشاره کردم به اون نامرد پس چیشد؟ گفت حاجی فکر کنم سر کاری بوده🥹 اولین باری که حس کشتن یه آدم بهم دست داد همونجا بود میخواستم سیم میکروفون دور گردنش بپیچم همونجا دارش بزنم!! گفتم من الان چی بگم مرد حسابی؟ سه ساعته دارن سینه میزنن به پنجاه جا گریز زدم تا غذا برسه بعد میگی سرکاری بوده؟ موقعیت بدی بود گفتم یخورده دیگه ادامه میدیم اینا خسته شن پاشن برن فقط یدفه یه پیرمردی داد زد چیشد پس شام؟ گفتم حاج آقا شرمنده مشکلی پیش اومده سفره احسان کنسل شده!! پیرمرد نه گذاشت نه برداشت گفت: 🤬🤬🤬🤬🤬🤬 گفتم:محبت دارید😥 پاشد رفت ، نامرد با دمپایی اومده بود رفتنی به نشانه اعتراض کفش منو پوشیده بود رفته بود!!!! حتما الان میگید از کجا فهمیدی دقیقا اون برداشته؟ از دمپایی هاش فهمیدیم😂