حدیث روز جمعه ۹۷/۱۲/۳
💠 قسمتی از آیه 11 سوره رعد
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
ترجمه: خداوند سرنوشت هیچ قوم( و ملّتی ) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید حاج محمد کیهانی 🌷
🍁 شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
دعاء الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
* غسل مگس تو لیوان چای
رضا دادپور، رزمنده گردان بهداری لشکر 25 کربلا بیان میکند: بذلهگویی و شوخیهای علیرضا کوهستانی نظیر نداشت، طوری که آن شوخیها هیچوقت از ذهن آدم پاک نمیشود، یک روز ما در فاو نشسته بودیم، در همان اورژانس خط اول، با علیرضا چای میخوردیم، یک لحظه هر دویمان متوجه شدیم که یک مگس روی لبه لیوان چای علیرضا نشست، همین طور خیره به مگس بودیم، مگس روی لبه لیوان راه رفت و راه رفت تا این که یکدفعه مثل این که سُر خورده باشد، افتاد توی لیوان علیرضا، علیرضا هم برگشت و گفت: «ببین نگاه کن! میرود روی جنازه عراقیها مینشیند و غسلش را میآید توی لیوان چای ما میکند.»
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
دیدم که جانم میرود
شهید مصطفی کاظم زاده در ۹ شهریورماه ۱۳۴۴ در محله شاهپور دیده به جهان گشود. این کتاب به زندگینامه، آشنایی، آشنایی با امام، عضویت در حزب الله شرق تهران، حضور در جبهه و آشنایی با رزمندگان دفاع مقدس، عملیات رمضان، وصیت نامه خوانی، تشییع و شهادت و ... به همراه آلبوم تصاویر و اسناد منتشر شده در مطبوعات کشور در هنگام شهادت وی میپردازد.
این کتاب اثر حمید داود آبادی و توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است.
بخشی از کتاب:
چه کار باید میکردم، اصلا چه کار میتوانستم بکنم؟ مصطفی داشت میرفت: تنهای تنها. اما من نمیخواستم بروم اصلا من اهل رفتن نبودم. نه میخواستم خودم بروم نه مصطفی. تازه او را کشف کرده بودم برنامهها داشتم برای فرداهای دوستی مان حالا او داشت میرفت. او داشت میشد رفیق نیمه راه، من که ماندم. من که اصلا اهل رفتن نبودم ماندن مصطفی، برای من خیلی مهم و با ارزشتر بود تا رفتنش. ...
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_خداحافظی کرد گفت برمیگرده ،برنگشت
#فرزند_حادثه_تروریستی_سیستان_وبلوچستان
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تغییر سرود «ای ایران» توسط معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
#سالروز آغاز عمليات بزرگ خيبر در منطقه هورالهويزه و شمال بصره سال ١٣٦٢
عَمَلیات خِیبَر یکی از عملیاتهای تهاجمی نیروهای مسلح ایران در جریان جنگ ایران و عراق بود. این نبرد در ۳اسفند۱۳۶۲ آغاز شد و تا ۲۲اسفند همان سال ادامه یافت. عملیات خیبر بخشی از تهاجم نیروهای ایران در جریان نبرد نیزارها محسوب میشود.
عملیات در ساعت 21:30 روز 3/12/1362 با رمز یا رسول الله آغاز شد. در مرحله اول نیروهای قرارگاه نجف با تهاجم سراسری در مناطقی همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره – العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون استقرار یافتند. در این میان، قرارگاه کربلا که در محور زید وارد عمل شده بود، با به دست آوردن کمترین موفقیت موجب بازگشت یگان های ارتش به مواضع قبلی خود شد.
در مرحله دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر مجنون و طلاییه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شد؛ بنا به عللی پیشروی انجام نشد. در مقابل، دشمن به تدریج خود را بازیافته و پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی حوالی جاده بصره – العماره گذارد و سپس روی طلاییه متمرکز شد.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز شنبه ۹۷/۱۲/۴
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
ملايمت، با هيچ چيز همراه نشد، جز اين كه آن را آراست و از هيچ چيز برداشته نشد، مگر اين كه آن را زشت كرد
إنّ الرِّفقَ لَم يُوضَعْ على شيءٍ إلّا زانَهُ ، ولا نُزِعَ مِن شَيءٍ إلّا شانَهُ
الكافی ج 2 ص 119
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید حسین جمالی 🌷
🍁 شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
* گربههای عرب
وی در خاطرهای دیگر میگوید: در فاو گربه زیاد بود، یک روز یکی از این گربهها به پایین خاکریز آمده بود، ما به خاطر این که گربه ترکش نخورد و بلایی سرش نیاید، میگفتیم: «پیشته، پیشته»
در همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم آمد، تا دید دارم گربه را پیشت میکنم، و گربه هم به حرف من توجهی نمیکند، گفت: «رضا جان! مثل این که فراموش کردی توی عراق هستیم و این گربه هم عراقی هست، ببین تکان نمیخورد، حرفت را نمیفهمد، تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگویی: «الپیشت ـ الپیشت!»
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi