eitaa logo
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
2.3هزار دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
27.5هزار ویدیو
672 فایل
﷽ 🇮🇷☫﷽☫🇮🇷 @basirshou اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟ سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم حواسمون به میدان نبرد وخاکریز درجنگ نرم باشه 🆑️eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc 🆔️ @shabeabi 👈راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
مستند صوتی شنود.mp3
16.69M
🔉 🔰 نیروی امنیتی که را درک کرد 📣 جلسه نهم 🔷 شیطان چگونه یک نیروی امنیتی را سرگرم کرد اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمدوَعَجِّل فَرَجَهُم ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را از به جهت آگاهی جامعه با دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود به اشتراک بگذارید.
مستند صوتی شنود.mp3
17.41M
🔉 🔰 نیروی امنیتی که زندگی پس از زندگی را درک کرد. 📣 جلسه سیزدهم 🔷 روزی که به بدنم برگشتم 🔷 وضعیت جنگ اسرائیل درغزه. التماس والتهابی که به درگاه خدا داشتم. گردابی از نور که من را به دشت بسیار نورانی برد 🔷 ابر سیاهی که نصف آسمان را گرفت. فرشته هایی که مسلح بودند. فرشته هایی که امر الهی به دست آنهاست⁦ 🔷 ما ثابت بودیم زمین گرد ما میرخید. با یک اشاره اش، اسرائیل نابود می شد. نقش نیت واراده شیعیان در پیشبرد اهداف 🔷 سران جنگی که با اسرائیل بسته بودند. با یک چرخش زمین، یمن را می دیدم 🔷 حجاب هایی که با اراده او کنار می رفت. تفرقه ای که در عراق بود. جنگ عراق، جنگ قدرت بود. 🔷 کسی به دنبال رضایت خدا نبود. به ایران هم سر زدم. 🔷 سکینه ای که بعد از دیدن تمثال امام، به من دست داد. همه عالم هستی در اختیار ماست وما غافلیم 🔷 مقام حضرت آقا 🔷 جنگ اطلاعاتی که درگیر آن هستیم. ⏰ مدت زمان: 42:53 «چهل و دو دقیقه و پنجاه و سه ثانیه» اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمدوَعَجِّل فَرَجَهُم ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👥💬🗣 رسانه باشید و این را از به جهت آگاهی جامعه با دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود به اشتراک بگذارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✄🌺✄🌺✄┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉ ✍️ عطرِ فکرِ خوب! ▫️فکر به عاقبت گناه، توبه میاره ▫️فکر به فنای دنیا، زهد میاره ▫️فکر به نعمت‌ها، عشق خدا میاره ▫️فکر به مرگ، کنترل رفتار میاره ▫️فکر به احوال بزرگان، رشد میاره ▫️تفکر به عذاب خدا، پارسایی میاره ▫️فکر به تاریخ، عبرت میاره ▫️تفکر به عاقبت کار، جلوی گناه رو میگیره 💢 خوب فکر کنیم در روایت داریم "ما زل من احسن الفکر" کسی که خوب فکر کنه، به خطا نمی‌افته ✍️ دودِ فکرِ بد! 🔻 فکر و خیال در مورد گناه، خودش آسیب‌زا هستش 🚨 در روایت داریم کسی که به گناه فکر می‌کنه، همین فکر اونو به سمت گناه میکِشونه 🔸 حضرت عیسی به حواریونش فرمود به زنا فکر هم نکنید چون کسی که به زنا فکر می‌کنه مثل کسی هست که توی یه اتاقه خوش نقش و نگار آتش روشن کنه. ممکنه اتاق آتش نگیره ولی دودش روی نقش و نگار اتاق می‌شینه ‌‌‌‌✄🌺✄🌺✄┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
🌱 5️⃣ مهربانی پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله إنَّ مِن أكمَلِ المُؤمِنينَ إيمانا، أحسَنَهُم خُلُقا و ألطَفَهُم بِأَهلِهِ. از مؤمنان، آن كسى ايمانش كامل‌تر است كه خوش‌اخلاق‌تر، و با خانواده‌اش مهربان‌تر باشد. ✨ 📚 کنز العمّال: ج٣، ص۶، ح۵١۵۵
📌توصیه آیت الله قاضی برای رهایی از مشغولیت فکری 🔰ذهن آدمی خیلی زود مسائل را به خود جذب می کند و زود هم به آن مشغول می شود؛ لذا بهترین چیز برای انسان این است که مشغولیت فکری نداشته باشد باشد. 🔰برای رهایی از مشغولیت فکری، بهترین کار، زیاد ذکر گفتن وز یاد صلوات فرستادن است.
💥وقتی خداوند از بنده عذرخواهی می‌کند.. ♻️بر اساس روايت اگر انسان حاجت‌مند، براي رفع گرفتاري خود دعا کند و استجابت دعاي او به مصلحت نباشد،خداوند در قيامت از او عذرخواهى میکند و میفرمايد: اگر دعاى تو مستجاب نشد، مصلحت نبود و علّت آن را براى او روشن میكند و به گونه‏ اى براى او جبران مینمايد كه آن بنده میگويد: اى كاش هيچ يك از دعاهايم در دنيا مستجاب نشده بود. 📚اصول کافى، ج 2، ص 491 - 490
‍ ﷽ 🔸جناب جعفر طیار، برادر نازنین امیرالمومنین علیه السلام بود. روزی پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود: به عنوان هدیه نمازی به تو یاد می‌دهم که اگر توانستی هر روز بخوان، اگر نتوانستی هر دو روز، یا هرجمعه، یا ماهی یکبار، یا سالی یکبار بخوان، زیرا هربار که این نماز خوانده شود، خدا گناهانی را که بین این نماز و دفعه قبل بوده می‌آمرزد. 📚 وسائل الشیعه، ج8، ص52. 🔸طریقه نماز جعفر نماز جعفر طیار چهار رکعت است. (دو تا دو رکعتی ، به نیت نماز جعفر) طبق روایات، بعد از حمد، هر سوره‌ای را که بخواهیم می‌توانیم بخوانیم؛ اما بهتر است که این سوره‌ها خوانده شود: 🔹در رکعت اول پس از حمد، سوره زلزال 🔹در رکعت دوم پس از حمد، سوره عادیات 🔹در رکعت سوم پس از حمد، سوره نصر 🔹 در رکعت چهارم پس از حمد سوره توحید در این نماز باید سیصد مرتبه ذکر تسبیحات اربعه یعنی «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکبَرُ‌» گفته شود. (یعنی در هر رکعت 75 مرتبه) به این نحو که : 🔻بعد از حمد و سوره، ۱۵ مرتبه 🔻در رکوع 10مرتبه 🔻پس از سر برداشتن از رکوع، 10 مرتبه 🔻در سجده اول 10مرتبه 🔻پس از سر برداشتن از سجده اول 10مرتبه 🔻در سجده دوم 10مرتبه 🔻پس از سر برداشتن از سجده دوم 10مرتبه 👈 سه نکته: 🍀اگر کسی فرصت ندارد می‌تواند چهار رکعت نماز را بدون این سیصد ذکر تسبیحات بخواند و سیصد مرتبه را بعد از نماز در حال انجام کارهای خود بخواند. 🍀اگر کسی در جایی از نماز، تسبیحات را فراموش کند هرجا یادش آمد می‌تواند آن را جبران کند. 🍀 این نماز را همیشه می‌توان خواند اما بهترین وقت آن، «صدر روز جمعه» است. یعنی اندکی بعد از طلوع آفتاب روز جمعه. 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
Namaz Jafar Tayyar.pdf
4.25M
🔘 امام زمان علیه‌السلام فرمودند: " چرا از این نماز غافلی؟! " فضیلت و آداب نماز جناب جعفر طیّار 🔹فایل PDF 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹نماز مهم جعفر طیار علیه السلام 🎙استاد حبیب الله فرحزاد ╼ •• ╾ ╼ •• ╾ ╼ •• ╾ ╼ •• ╾
بعضی خونواده‌ها درسته اعمالشون خیلی داغونه اما چون کنار هم هستن و همو یاری میکنن و با هم قهر نیستن و دور همدیگه جمع هستن همیشه... خدا هم روزیشونو می‌رسونه.... ولی اگه خونواده‌ای آدمای خوبی باشن و اعمال خوبی انجام بدن ولی قطع رحم کرده باشن و با هم قهر باشن... خدا هم تو روزی رسونی براشون کم می‌ذاره.... ❤️ امام علی علیه السلام❤️
مدام قلب خودت رو سرگرم فکر کردن به موضوعات گذشته نکن ... چون اینجوری باعث میشی فکر کردن به آینده رو فراموش کنی.... ❤️ امام صادق علیه السلام❤️
هر کسی آخرت خودشو درست کنه خدا دنیاشو درست می‌کنه... ❤️ امام صادق علیه السلام❤️
هر کسی فقط به خاطر خدا به دیدن کسی بره ...دیدن اون شخص عین دیدار با خداست و خدا پاداش خیلی خوبی به این شخص میده...چون این شخص زائر خدا محسوب میشه... ❤️ امام صادق علیه السلام❤️
کامل براتون معرفی کنم تا بیشتر با هم اشنا بشیم.من رضا هستم و اهل شمالم و متولد ۱۳۷۱ هستم.(اردیبهشتی ام)من تو یه خونواده ای به دنیا اومدم که وضع مالیمون بد نبود . اما متاسفانه به شدت از همون بچگی تنها بودم و زیاد بهم توجه نمیشد.همین تنهایی باعث شد من از همون کودکی با خلا عاطفی بزرگ بشم … هیشکی دوستم نداشت و متاسفانه به همین دلیل تو دوران نوجوونیم همه کار میکردم که دیده بشم و کلی هم دوستای منفی و هفت خط داشتم. وقتی ۱۶سالم شد به سمت دوستی با جنس مخالف کشیده شدم و تو کلاس همیشه سرم با گوشی گرم بود … بعدها عادت داشتم بعد مدرسه برم دنبال دوست دخترم و کلا مسیر زندگیم از ۱۶ سالگی رسما کج شد… من روند کج رفتنم آهسته آهسته بود و یهویی نبود ولی دیگه از ۱۶ سالگی افتاده بودم رو غلتک… از فیلم پورن و خودارضایی و شماره دادن بگیر تا شب نشینی و … اوج این کارهام ۲۰ سالگیم بود. وقتی ۲۰ سالم شد همش لب دریا بودم وکلی هم دختر دورم بود که مدام بیرون میرفتیم و همه چی برام عادی بود. کلا غرق شده بودم… عقلم کار نمیکرد اصلا… ! تا اینکه یه بلا سرم اومد و نتیجه تموم کارهای بدمو دیدم.تموم گناه هام و تموم اشتباهاتم عقوبتش تو همین دنیا برام پدیدار شد و شبو روزم شده بود گریه و کما…به پوچی کامل رسیده بودم . شبا تا صبح استرس داشتم و میرفتم تو سجده و میگفتم خدایا نجاتم بده . غلط کردم اشتباه کردم خدایاجانم در خطره…کمکم کن. اصلا پیشینه مذهبی نداشتم اما چون محرم بود میرفتم هیئت و کلی گریه میکرد.ولی واقعا نمیدونستم امام حسین کیه … ولی من واسه خاطر دل خودم میرفتم هیئت و کلی گریه میکردم. واقعا از خدا میخواستم کمکم کنه … به هیچکس غیر خدا امید نداشتم … واقعا نمیدونستم چرا به خدا حرفامو میگفتم اصلا چرا من خدارو صدا میزنم! من که این همه گناهکار بودم! ولی چاره ای نداشتم…جز خدا کسی نمیتونست کمکم کنه.عین کسی بودم که داره تو دریا غرق میشه و با اینکه بی دینه اما هی یه حس پنهانی رو صدا میزنه و میگه کمکم کن… به خدا گفتم : خدایا چرا جوابمو نمیدی ؟ بعد یه حسی بهم گفت : هی رضا ؟ تو برای خدا چکار کردی که حالا خدا برات کاری کنه؟ منطقی بود… بخاطر همین تصمیم گرفتم رضایت خدارو جلب کنم… تصمیم گرفتم پوست بندازم و خودمو از صفر تغییر بدم. نمازمو شروع کردم.این تصمیم رو تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۹ گرفتم و از اون تاریخ به بعد بود که از دیدن ماه و خورشید و ستاره گریم میگرفت و میگفتم : اینارو کی درست کرده ؟ انگاری از خواب بیدار شده بودم و تازه میدیدم یه سری از چیزارو… تصمیم گرفتم قران رو جدی بخونم نکته اون روزا یه حسی همش بهم میگفت: رضا ؟ تو به زودی پاک میشی و خیلی هارو به پاکی دعوت میکنی… اون روزا به شدت احساس گناه داشتم…به خودم سیلی میزدم و سرمو میزدم به دیوار و خودزنی میکردم.همش میگفتم رضا تو گند زدی… رضای اشغال عوضی تو نباید این کارو میکردی و باز شروع میکردم به زدن خودم . یه بار انقدر خودمو مشت زدم که بعدش از هوش رفتم. تهوعی باید تحولی شاید انگاری تازه عقلم کار میکرد… همش کارای اشتباهم برام مرور میشد و بهم استرس میداد. رفتم دفتر خریدم و خاطرات هر روز خودمو مینوشتم…کارم شده بود گریه کردن و شب تا صبح استرس داشتن. اما ته دلم یه صدایی مدام بهم میگفت : رضا یه روز تموم میشه…ادامه بده..کم نیار…گریه کن اما گام بردار این صدا همیشه باهام بود…یه صدایی که خیلی ضعیف بود اما من نجواهاشو میشنیدم… دیگه تصمیمم جدی شد ! انگاری دوباره متولد شدم ! شدم یه رضای متفاوت و جنگجو! کلی در خودم خلا به وجود آوردم…زدم به سیم آخر ! دوستامو گذاشتم کنار و با تموم دوست دخترهام کات کردم و سیم کارت هامو شکوندم… فیلم پورن رو ترک کردم و قول دادم دیگه با ماشین نرم بیرون.نماز اول وقتمو شروع کردم و تلاشمو میکردم که خودارضایی و فیلم پورن رو ترک کنم. هدف ریزی میکردم و به خودم پاداش میدادم.چون تو شوک عصبی بودم برای خدا نامه مینوشتم و میذاشتم رودخونه… من بابام جانباز اعصاب و روانه و دو سال عراق اسیر بوده. از همون بچگی تا همین الان مدام داد میزنه و اعصاب درست سرمون نداره…تو اون روزا بابام خیلی با کاراش بهم استرس میداد ولی من کم نمیاوردم. بابام خیلی بی اعصابه.از بچگی منو با کمربند میزد و یه بار هم سمتم آجر پرت کرد و اگه جا خالی نمیدادم میخورد به سرم و درجا کشته میشدم . بیشتر بخاطر اعتیادشه که اینجوریه . اصلا هم منطق و استدلال نداره. اون موقع ها همیشه با استدلال های سطحیش باعث آزارم میشد. همیشه میگفتم خدایا تو کمکم کن به خدا یه روزی تمومشو جبران میکنم.حاجت هامو از خدا میخواستم از ته عمق وجودم میخواستم تغییر کنم و از خدا هدایت میخواستم. میگفتم خدایا من بخاطر کمبود محبت تو لجن رفتم. خدایا غلط کردم خداااااااااااااااا خدایا کمکم کن و دستمو بگیر میخوام هدایتم کنی … چون واقعا پشیمون بودم و خدا از اسرار دل بنده هاش آگاهه استارت هدایتم زده شد و از ت
اریخ ۱ مهر سال ۹۳ تا همین الان رگباری و پی در پی داره هدایتم میکنه و من قشنگ دارم خدارو تو زندگی حسش میکنم. دلیل اصلی هدایت شدن منم این بود : واقعا میخواستم تغییر کنم و حرفم کشکی نبود. میرفتم کلی کتاب میخوندم و مطالعه میکردم و زندگی نامه تموم آدمای موفق رو میخوندم تا الگو بگیرم و خدا هم همیشه کمکم میکرد و همیشه آدم هایی وارد زندگیم میشدن که انگاری رسالت زندگیشون این بود که دست منو بگیرن ! تموم تلاشمو کردم که حق الناس هامو جبران کنم و تموم فیلم های پورن رو از تو سیستم و گوشی پاک کردم و هر چی عکس و خاطره از کسی نداشتم . در طول این مسیر خیلی شکست میخوردم اما پا میشدم و ادامه میدادم. میدونی چرا ؟ چون من از اون رضا بدم میومد و حال منو بهم میزد ! حاضر بودم بمیرم اما دیگه مثل اون رضا نباشم. بالای ۱۰۰۰ بار شکست خوردم…بالای ۵۰۰ بار گریه کردم…۱۰۰ بار کم آوردم و ۱۰ بار با خدا بحثم شد ولی کم کم همه چی برام تغییر کرد… این چیزی که الان میخوام بگم مربوط به تابستون سال ۹۴ میشه. یه اتفاقات عجیب در من افتاد… همه متوجه یه تغییر بزرگ در من شدن و اون نفوذ کلامم بود. اصلا حرف که میزدم همه میگفتن حرفام خیلی پخته شده . تیپم فشن بود و هنوزم تو خیابون تو چشم بودم اما کلامم نفوذ داشت. حرف که میزدم همه میگفتن : تو چرا اینجوری حرف میزنی؟ خیلی عجیب شده رفتارت… چقدر حرفات عمیقه ! حرفات به قیافت نمیخوره… حرف که میزدم توش اسم خدا بود… خدارو یه جور دیگه حس میکردم. درسته هنوزم پدر سوخته بازی داشتم اما عامل به حرفام بودم… به دانسته هام عمل میکردم. وقتی سخنرانی گوش میکردم و کتاب میخوندم هر چی یاد میگرفتم رو عمل میکردم… کم کم خدا اون خلاء هایی که بخاطرش به وجود آوردم رو با چیزای خوب پر کرد و رسما لذت های زود گذر من تبدیل به لذت های عمیق شده بود و عاشق خدا شده بودم. مدل مو و تیپمو درست کردم و دور تموم لذت های آنی و سطحی رو خط کشیدم… بابام هم بهم احترام میذاشت و دیگه تحقیرم نمیکرد. وقتی دل خدارو به دست آوردم خدا مهر منو تو دل همه گذاشت. اما این کل ماجرا نبود. قلمم نفوذ داشت. وقتی مینوشتم و میدادم کسی بخونه میگفت اصلا بهت نمیاد این چیزا… مثلا کتاب راز کنترل شهوت که جزو اولین کتابهامه انقدر دلی بود که هر کی میخوند میگفت این همون چیزیه که من دنبالشم! خیلی راحت میتونستم مطالب ناب روانشناسی رو با معارف دینی تلفیق کنم و یه راهکار خوب و کاربردی براش پیدا کنم.کسایی که کتاب های راز کنترل شهوت و بهترین نسخه خودت باش رو خوندن تایید میکنن چی میگم. در تموم این چند سال اتفاقات نبود که منو هدایت میکرد بلکه الله بود. من خیلی تو گناه بودم و کج روی هام انقدر زیاد بود که کسی جز خدا نمیتونست کمکم کنه.وقتی اون شب با اشک و گریه از ته عمق وجودم ازش خواستم دستمو بگیره خدا بهم بد و بیراه نگفت و فحشم نداد.خدا منو دعوا نکرد و نگفت برو باهات قهرم. خدا گفت بیا من خیلی وقته منتظرت بودم. میگفتم خدایا از هر کی کمک میخوام حرف از جهنم و عذاب میزنه ولی کار من از این چیزا گذشتست.کمکم کن .خدا گفت تو حرکت کن من به قدم هات برکت میدم و کمکت میکنم. منم مثل یه مرد پا شدم و شروع کردم به خودسازی . برای تک تک کار ها و عادت های بدم وقت گذاشتم و یک به یک رفتم دنبال راه درمونشون و چیزی که خیلی به من تو این مسیر کمک میکرد ایده های جدید و تاپی بود که خدا بهم الهام میکرد… خیلی خوب میتونم مشکلاتمو حل کنم. شهریور سال ۹۳ تصمیم گرفتم تموم تجربیات خودمو در مسیر خودسازی با بقیه به اشتراک بذارم و سایت چهل توبه زدم که بعد هاش داداش رضا … در کمال تعجب دیدم بازدید سایت همش داره روز به روز بیشتر میشه و از اونجایی که پست هامو با دل و صادقانه مینوشتم خیلی ها منو داداش خودشون میدونستن و بعد ها اصلا معروف شدم به داداش رضا. در طول این ۴ سال سه بار تصمیم گرفتم سایت و کانال تلگراممو پاک کنم و آخرین باری که این کارو کردم برمیگرده به آبان سال ۱۳۹۵ که یهو سایت و کانال رو کاملا پاک کردم و تصمیم نداشتم برگردم. رفتم پی کسب و کارم و برا رشد کسب و کارم کلی برنامه ریختم. اما… اتفاقی که افتاد این بود که کلی ایمیل برام میومد و از دستم همه ناراحت بودن…میگفتن چرا رفتی مارو دلسرد کردی با این کارت داداش … با اینکه واقعا قصد برگشت نداشتم اما رفتم استخاره کردم و فهمیدم انگاری یه رسالتی دارم و باید در این مسیر به خیلی ها کمک کنم… چون تجربه دارم و این تجربم به جوونای همسن خودم خیلی کمک میکنه… وقتی بعد از یه هفته برگشتم و پست تولدی دوباره گذاشتم با اینکه سایت قطع بود اما کلی نظر اومد و مشخص بود که بچه ها تو این یه هفته که سایت قطع بود اما بازم سر میزدن. بعد ها برای خودم رسالت تعریف کردم و گفتم : دلیل اصلی اومدن من به این دنیا اینه که اولا پاک باشم و دوما خیلی هارو به پاکی دعوت کنم. از اون روز به بعد موفقیت هام شروع شد. مثلا یکیش این بود که تونست
م در کمال تعجب همه تو سال ۹۶ کار افرین برتر استانمون بشم و بعدشم تونستم یه خونه و ماشین خوب بگیرم و کلا زندگیم دگرگون شد و پیش مادرم سر افراز شدم.دست به سنگ میزدم طلا میشد… همشم بخاطر این بود که تونسته بودم خدارو از خودم راضی کنم.واقعا تلاش میکردم…واقعا… تواین ۴ سال پای حرف و گریه بیش از ۱۰۰ هزار نفر نشستم … همه مدل آدم تو این چهار سال دیدم و میشه گفت کاملا پخته شدم و تونستم از تک تک تجربیاتشون در مسیر خودسازی استفاده کنم. بعد ها از شبکه دو و سه از من دعوت شد. (برنامه ماه عسل و لاک جیغ تا خدا ) که تو برنامه لاک جیغ حضور پیدا کردم و خیلی ها از صداقت و راست گوییم خوششون اومد بود میتونید ببینید داداش رضا در برنامه از لاک جیغ تا خدا Media error: Format(s) not supported or source(s) not foundدریافت پرونده: https://dl.dadashreza.com/amadesazi/lakejigh.mp4  00:00 | 00:00 برای دانلود فیلم داداش رضا تو برنامه لاک جیغ کلیک کنید همین… حرفام تموم شد … اگه از من بخوای یه چیزی بشنوی اینو میگم : اولا با خودت صادق باش.هیچی بهتر از صداقت نیست…به خودت دروغ نگو. دوما کتاب بخون و کسایی که این مسیرو طی کردن حرفاشونو بخون تا تجربه رو تجربه نکنی و هیچ وقت تو این مسیر کم نیار.چون شهامت به معنی نترسیدن نیست! شهامت یعنی : بترسی ولی گام برداری … دوستان خوبم ؟ یه سوال ازتون دارم. واقعا به نظرت شرط اصلی اینکه آدم تغییر کنه چیه ؟ به این سوالم فکر کن و پاسخ بده. مرسی خوندیداداش رضا  اشتراک این مطلب
این داستان واقعی تحول داداش رضاست از سفیر شیطان تا سفیر پاکی👆 اینم سایتش http://Dadashreza.com
بعداز خوندن داستان داداش رضا ادامه ی مطالب بعد از نماز مغرب و عشاء