بعد رسید به مهدی فرزند منصور
انقدر سفاک و پلید بود وزیر خودشو که یعقوب بن داود نام داشت رو در یک زندان زیر زمینی به بند کشید و بر فرازش بارگاهی ساخت و او چندان در اون موند تا چشمانش کور و موهای بدنش مانند بدن جانوران بلند شد
و بعد رسید خلافت عباسی به هادی
هادی هم مثل بقیه پلید و خبیث
صدها سر از زن و کودک علوی جدا کرد و حتی اسرای زن و کودک را کشت
و اما رشید خبیث ترین خبیثان عباسی
خوارزمی درباره اش گفته
او کسی بود که درخت نبوت را از شاخ و برگ برهنه کرد و نهال امامت را از بن در اورد
او هرگز از خدا ترسی نداشت و این خبیث سوگند خورده بود که خاندان اهل بیت علیهم السلام را از ریشه بر افکند ،
خدا بر عذابش بیفزاید .
رشید خبیث علویان رو قدم به قدم تعقیب می کرد و ذریه و شیعیان فاطمه سلام الله علیها را پیوسته به قتل می رساند
رشید ملعون همون کسی بود که مرقد امام حسین علیه السلام رو خراب کرد و زمین کربلا رو به زیر شخم برد
و درخت سدری که در کنار آن بقعه ی شریف ، زائران را سایبان بود، برید
خدا بر عذابش بیفزاید
و از همه فجیع تر دست به خون رهبر و پیشوای علویان ، یعنی امام موسی کاظم سلام الله علیه بیالود
میدونید که این رشید ملعون در کنار مزار مطهر امام رضا علیه السلام دفن شده و یه شاعر هم یه شعری گفته در اینباره
در طوس دو گور است که در یکی هدایت آرمیده
و در دیگری گمراهی که خاکش، خاکستر آتش است
مامون که با پرونده جنایتکارانه ی عباسیان علیه علویان محبوبیتی در بین مردم نداشت
به فکر افتاد امام رضا علیه السلام رو ولی عهد خودش اعلام کنه
امام رضا علیه السلام که مایل به اینکار نبود
بنابراین وقتی مجبور به اینکار شد
شروطی را طی کرد که
هرگز کسی را بر مقامی ننگارد و نه کسی را عزل و نه رسم و نه سنتی را نقض کند و نه چیزی از وضع موجود را دگرگون کند و از دور مشاور حکومت باشد
یبار مامون از امام رضا علیه السلام درخواست کرد با مردم نماز عید بگذارد تا مردم با پی بردن به فضائل امام به حکومت مامون عباسی اطمینان کنند
امام رضا سلام الله علیه هم گفت مگه شرطمون این نبود که من دخالتی در امر حکومت نداشته باشم مرا از نماز معاف بدار
وقتی مامون اصرار کرد برای بار دوم امام رد کرد
امام شرط کرد که من به نماز آنچنان خواهم رفت که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمومنین علیه السلام با مردم به نماز میرفت
خب امام آفتاب که سر زد خود را شستشو داد و عمامه ای سفید بر سر گذاشت( همه جانها بفدایش) و خود را معطر کرد و با گامهایی استوار براه افتاد
و کارکنان حضرت هم همینگونه حلقه وار امام رو در بر گرفته بودن و او را همراهی میکردن
از منزل که خارج شدن امام رضا سلام الله علیه با صدایی چنان نافذ چهار بار تکبیر گفتن، گویی هوا و دیوارها تکبیرش را پاسخ میگفتن
امام پا برهنه با اطرافیانش از منزل خارج شدن و این کلمات رو بر زبان جاری کردن
الله اکبر ، الله اکبرُ علی ما هدانا ، الله اکبرُ علی ما رزقنا من بهیمه الانعام ، و الحمدلله علی ما ابلانا
جانها بفدایت یا علی موسی الرضا♥️
امام اینها را با صدای بلند میخواند و مردم نیز همصدا با او تکبیر میگفتن
شهر مرو یکپارچه تکبیر شده بود و مردم تحت تاثیر آن شرایط به گریه افتاده و شهر را زیر پای خود به لرزه انداخته بودند
چون فرماندهان ارتش و نظامیان با آن صحنه مواجه شدند همه بی اختیار از مرکبها به زیر آمده ، کفشهای خویش را هم از پایشان در آوردند:)
امام رضا جان سلام الله علیه به سوی نماز حرکت کرد ولی هر ده قدمی که به پیش میرفت می ایستاد و چهار تکبیر می گفت و گویی تمام در و دیوار شهر و آسمان همه پاسخش می گفتند
گزارش این صحنه ی مهیج به گوش مامون رسید و فضل بن سهل که وزیرش بود به او پند داد که اگر امام به همین شیوه راه خود را تا جایگاه نماز ادامه دهد ، مردم چنان شیفته اش شوند که دیگر ما تامین جانی نخواهیم داشت
و مامون هم امام رو از رسیدن به جایگاه نماز بازداشت و شخص دیگری را گذاشت
اون روز مردم بسیار آشفته شدن و صفوفشان در نماز دیگر به نظم نپیوست
خلاصه مامون برای که شخصیت و مقام امام رو به خیال باطلش پایین بیاره یه جلسه ی مباحثه ای با تمام علماء و دانشمندان برقرار کرد
و همونطور که میدونید چقدرها شیعه شدن و تمام نقشه ی مامون نقش بر آب شد
و همه ی دانشمندان و علماء در تمام ادیان وقتی پاسخهای شگفت امام رضا سلام الله علیه رو شنیدن به مقام امامت ایشون پی بردند