eitaa logo
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
2.3هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
30.6هزار ویدیو
726 فایل
﷽ 🇮🇷☫﷽☫🇮🇷 @basirshou اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟ سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم حواسمون به میدان نبرد وخاکریز درجنگ نرم باشه 🆑️eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc 🆔️ @shabeabi 👈راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
💎حضرت امام صادق(علیه‌السلام): 🍃«پيش از قيام قائم (ارواحنا فداه) مردم به وسائلی از‌ گناه ترسانيده می‌شوند: 1- به وسيله ي آتشي که در آسمان ظاهر می‌شود. 2- به وسيله ي سرخي فراگيري که آسمان را فرا می‌گيرد. 3- به وسيله‌ی خسفی در بغداد. 4- به وسيله‌ی خسفي در شهر بصره. 5- به وسيله‌ی خون‌هايی که در بصره ريخته می‌شود. 6 به وسيله‌ی ترس و اضطرابی که همه‌ی عراق را فرا می‌گيرد و آرامش را از همه‌ی آنها سلب می‌کند». 📚اعلام الوری/ص 429 💠💠💠 ✅ کانال مسجد مقدس جمکران:👇 @jamkaran_ir اعلام الوري/ ص429
نیمه ی شعبان رسید ... و عطرت، تمام زمین را فرا گرفت! حالا ما می مانیم و خیابانهای چراغانی، و جشن تولدی که ... می دانی آقا؛ شمارش معکوس دلشوره ها، آغاز شده! کاش چاره ای کنی ... @jamkaran_ir
💎پیامبر اکرم (ص) : افضل اعمال امت من انتظار فرج و ظهور (امام زمان (عج) است 📚الشهاب فی الحکم والآداب صفحه ۱۶ کانال مسجد مقدس جمکران:👇 @jamkaran_ir
📌تاریخچه مسجد مقدس جمكران در 17 رمضان سال 393 هجری قمری به دستور حضرت صاحب الامر(عج) مسجد مقدس جمکران بنا شد، مرحوم میرزا حسین نورى در کتاب نجم الثاقب درباره تاریخچه تأسیس مسجد جمکران چنین مى‌نویسد: شیخ فاضل حسن بن حسن قمى، معاصر شیخ صدوق، در کتاب تاریخ قم از کتاب مونس الحزین فى معرفة الحق و الیقین (از تألیفات شیخ صدوق) بناى مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است: شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانى مى‌گوید: ✍من شب سه شنبه 17 ماه مبارک سال 393 هجری قمری در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و خواسته امام مهدى(عج) را اجابت کن که تو را مى‌خواند. آن ها مرا به محلى که اکنون مسجد (جمکران) است آوردند.حضرت مهدى مرا به نام خواندند و فرمودند: «برو به حسن بن مسلم بگو: اینجا زمین شریفى است و حق تعالى این زمین را از زمین‌هاى دیگر برگزیده و شریف کرده است تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کرده اى...».حسن بن مثله عرض کرد: سید و مولاى من! مرا در این باره نشانى لازم است، زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمى‌پذیرند. امام فرمودند: «تو برو رسالت خود را انجام بده، ما در اینجا، علامتى مى‌گذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سید ابوالحسن و بگو تا بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چندساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بناى مسجد بنهند و باقى وجوه را از رهق به ناحیه اردهال که ملک ماست، بیاورد و مسجد را تمام کند و نصف رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند. مردم را بگو تا به این (مکان روى بیاورند) و چهار رکعت نماز در اینجا بگذارند:دو رکعت تحیت مسجد در هر رکعتى یک بار سوره حمد و هفت بار سوره «توحید» بخوانند و تسبیح رکوع و سجود را هفت بار بگویند، و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، (به این ترتیب) که در هنگام خواندن سوره حمد چون به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند، تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامى که نماز تمام شد، تهلیل «لااله الاالله» بگویند و تسبیح فاطمه زهرا(س) را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش بفرستند.پس از آن، حضرت به من اشاره کردند که برو! چون مقدارى راه پیمودم، مرا صدا کردند و فرمودند: «در گله جعفر کاشانى(چوپان) بُزى است، باید آن بز را بخرى، اگر مردم پولش را دادند با پول آنان خریدارى کن وگرنه پولش را خودت بپرداز. فردا شب آن بز را بیاور و در این (محل) قربانى کن و گوشت آن را بر بیماران و کسانى که مرض صعب العلاج دارند انفاق کن که حق تعالى همه را شفا دهد. آن بز أبلق است، موهاى بسیار دارد، هفت نشان سفید و سیاه، هر یکى به اندازه یک درهم، در دو طرف آن، سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر است». آن گاه به راه افتادم.حسن بن مثله مى گوید: من به خانه رفتم و همه شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد، نماز صبح خواندم، به نزد على منذر رفتم و قضیه را با او در میان نهادم و همراه على منذر به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: به خدا سوگند که نشان و علامتى را که امام فرموده بود، این جا نهاده است و آن، (این حدود مسجد) با میخ‌ها و زنجیرها مشخص شده است. آن گاه به نزد سیدابوالحسن الرضا رفتیم. چون به سراى وى رسیدیم، غلامان ایشان گفتند: شما از جمکران هستید؟ گفتیم: آرى. پس گفتند: از اول (صبح) سیدابوالحسن در انتظار شماست ... . به حضورش رسیدیم. گفت: اى حسن بن مثله! من خوابیده بودم شخصى در عالم رویا به من گفت: شخصى به نام حسن بن مثله، بامدادان از جمکران پیش تو خواهد آمد، آنچه بگوید اعتماد کن و گفتارش را تصدیق کن. از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.حسن بن مثله داستان را مشروحاً براى او نقل کرد. سیدابوالحسن دستور داد بر اسب‌ها زین نهادند و به سوى ده جمکران رهسپار شدند. چون به نزدیک ده رسیدند، جعفر (چوپان) را دیدند که گله‌اش را در کنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله به میان گله رفت و آن بز که از پشت گله مى‌آمد به سویش دوید. حسن بن مثله آن بز را گرفت. سپس آن را به جایگاه آوردند و سر بریدند. سیدابوالحسن به محل آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را گرفت. آنگاه وجوه رهق را نیز از اهالى آنجا گرفتند و به بناى مسجد پرداختند. سیدابوالحسن الرضا، زنجیرها و میخ ها را به قم آورد و در خانه خود نگه دارى کرد و هر بیمار صعب العلاجى اگر خود را به زنجیرها مى مالید، شفا مى‌یافت.ابوالحسن محمد بن حیدر گفت: به طور مستفیض شنیدم، پس از آنکه سیدابوالحسن الرضا وفات کرد و در محله موسویان(خیابان آذر فعلى) مدفون شد، یکى از فرزندانش بیمار شد، داخل اطاق شد، سر صندوق را برداشت، ولى زنجیرها و میخ‌ها را نیافت.
18-Tasharof-Hasan ebne mosle.mp3
8.92M
🔸تشرف حسن بن مثله جمکرانی به محضر و دستور آن حضرت پیرامون ساخت مسجد مقدس جمکران ✨صاحب زمین و زمان فرمود: "به مردم بگویید به این مکان رغبت ورزند و در آن نماز بخوانند که هرکس در این مسجد نماز بخواند انگار در خانه کعبه نماز خوانده است." 👌بسیار شنیدنی 👈بشنوید و نشر دهید. 📚 🎵 🌤 ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
... 🌱می‌درخشد ... نور، فوقَ کل نور می‌شود قلبم پر از شوق حضور 🌱لیلةالعشق است و می خوانم دعا... رَبّــــنا عَـجــّلْ لـَنا يَومَ الظــهور تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙
آقایی که زیاد به مسجد جمکران می‌رود، می‌گفت: آقایی که زیاد به مسجد جمکران می‌رود، می‌گفت: آقا (حضرت غایب عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در مسجد جمکران دیدم، به من فرمود: «به دل‌سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند» و یک مرتبه از نظرم غایب شد، نه اینکه راه برود و کم‌کم از نظرم غایب شود! همین آقا هفته قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود. ولی افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می‌روند و نمی‌دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آن‌ها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند. چنانکه به آن آقا (شیخ ابراهیم حائری رحمه‌الله در حال اعتکاف در مسجد کوفه) فرموده بود: «این‌ها که به اینجا آمده‌اند، دوستان خوب ما هستند و هر کدام حاجتی دارند: خانه، زن، فرزند، مال، ادای دین؛ ولی هیچ‌کس در فکر من نیست!» آری، او هزار سال است که زندانی است. لذا هر کس که برای حاجتی به مکان مقدسی مانند مسجد جمکران می‌رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. در محضر آیت الله بهجت
رهبر انقلاب: مسجد جمکران مورد توجه رجال‌الغیب و عبادالله بوده است
یکی از تقیدات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رفتن به مسجد مقدس جمکران و توسل و دعا و نماز در آن مکان است، با توجه به مسئولیت شما به‌عنوان تولیت مسجد مقدس جمکران، از حضور ایشان در این مسجد چه خاطراتی دارید؟ یکی از دوستان دفتر نقل می‌کرد که حضرت آقا هر زمانی که مثلاً احساس خستگی و ملالت می‌کنند یکی از این سه کار را انجام می‌دهند -حالا این نقل ایشان است ولی مشاهدات ما هم تقریباً گویای همین است- به زیارت امام رضا علیه‌السّلام می‌روند، اما به‌خاطر اینکه شرایط آن خیلی آسان نیست، سالی دو بار بیشتر نمی‌روند، و دیگری مسجد جمکران و دیدار با خانواده‌های شهدا است. دیدار با خانواده‌های شهدا یک امر متمایز و فوق‌العاده‌ای برای ایشان است. من یک نمونه‌ی آن را عرض بکنم. در سفر بجنورد (که در سال ۹۱ طی سفر به خراسان شمالی انجام شد) بعد از کار روزانه‌ی مستمر ایشان، شب همراه با آقا به منزل چند خانواده شهید رفتیم که تا آخر شب طول کشید. در راه بر‌گشت، همراه ایشان تا استانداری آمدیم و آقا می‌خواست به محل اقامتشان بروند و ما هم داشتیم از ایشان جدا می‌شدیم. لحظه‌ی آخر آقا با یک حالت خاصی فرمودند: «امشب کیف کردید!» یعنی معلوم بود که خودشان این‌قدر از دیدار این چند خانواده شهید کیف کرده بودند که موقع خداحافظی این جمله را که حاکی از اوج سرحالی و شوق و اشتیاق ایشان نسبت به این نوع جلسات بود به ما ابراز کردند.
درباره حضور حضرت آقا در مسجد جمکران در این مدتی که بنده آنجا بودم، گاهی در فاصله‌های زمانی خیلی کم مثلاً در ظرف دو تا سه هفته و یا گاهی هم در فاصله‌های زمانی بیشتر ایشان به مسجد جمکران مشرف می‌شدند. معمولاً هم در یک فضای آرام و خلوتی می‌آیند. به‌گونه‌ای که در ایام تابستان چون روزها بلند است به نماز مغرب ختم می‌شود و در ایام زمستان چون روزها کوتاه است از نماز مغرب به مسجد می‌آیند. طبعاً اگر اول مغرب بیایند ابتدا نماز مغرب و عشاء را می‌خوانند و بعد نماز تحیّت و نماز امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را به‌جا می‌آورند و اگر زودتر بیایند ابتدا نماز تحیّت و نماز امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را می‌خوانند و طبعاً آخر برنامه‌شان به نماز مغرب و عشاء ختم می‌شود. رکوع و سجود و قنوت‌های طولانی دارند، مخصوصاً بعد از پایان نمازشان سجده‌های طولانی‌ دارند و گاهی من شاهد این بودم که چهره‌‌شان را با چند دستمال خشک می‌کردند، و سجده‌های طولانی و قنوت‌های طولانی‌شان توأم با اشک و گریه بود