eitaa logo
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
2.2هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
25.1هزار ویدیو
631 فایل
﷽ 🇮🇷☫﷽☫🇮🇷 @basirshou اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟ سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم حواسمون به میدان نبرد وخاکریز درجنگ نرم باشه 🆑️eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc 🆔️ @shabeabi 👈راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی به عیادت بیماری میری حتماً براش سیب یا پرتقال یا یک عطر و یه چیزی بیار که وقتی دید به آرامش برسه و خوشحال بشه... ❤️ امام صادق علیه السلام❤️
مومن شوخ و شنگه و منافق اخمو و عصبانی .. خدا از کسی که تو یه جمعی شوخی می‌کنه رو دوست داره .... مومن شوخی می‌کنه ...چون شوخی باعث خوشرویی میشه. ❤️ امام صادق علیه السلام❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇳 رودخانه داوکی، مگالایا، هند این رودخانه شفاف و کریستالی واقعاً دیدنی و آرامش بخش به نظر می رسد زیبایی آفرینش خداوند🌊
اگه اهل صلوات و استغفار و دعا نیستیم به خدا وصل نیستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آلاسکا و خدایی که نهایت شکوه و زیباییست لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ إِلا إِیَّاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ. معبودی جز خدا نیست، و نپرستیم جز او را درحالی که عبادت را برای او خالص می کنیم، گرچه مشرکان را خوش نیاید. در ماه شعبان اگر هزار مرتبه گفته شود یعنی روزی ۳۴ بار ۱۰۰۰ سال عبادت نوشته می شود
📚| 📝| نقطه هدف ساعت هشت شب از دانشگاه می‌آمد و سریع لباسش را عوض می‌کرد تا خودش را به باشگاه برساند و ساعت دوازده شب به خانه باز می‌گشت.آن قدر خسته بود که کوله پشتی‌اش را روی زمین می‌کشاند و همان جا روی زمین دراز می‌کشید و می‌خوابید،تا برای فردا آمادگی داشته باشد که به باشگاه برود.برای کارهایش برنامه ریزی داشت ک هدفش را تعریف کرده بود.دو سال سختی های دوره آموزشی و باشگاه رفتن را به جان خریده بود تا خودش را برای سربازی امام زمان(عج)آماده کند،می‌گفت سرباز آقا باید سالم باشد و بدنی قوی داشته باشد. وقتی آقا ظهور کند برای سپاهش بهترین ها را انتخاب می‌کند.من هم باید به آن درجه برسم‌،اعتقادش این بود...🌷☘ 📝|نقل شده از مادر بزرگوار شهید 🌿|@shahid_dehghan
حاج حسین یکتا: فرمانده‌ی گردانی به خودم گفت:«خواب امام زمانو دیدم. آقا بهم گفت لیست گردانو بهم بده؛ لیست رو بهشون دادم، ایشون با خودکار قرمز زیر بعضی اسم‌ها رو خط کشیدن. حاج حسین! هر اسمی رو که اون شب توی خواب امام زمان زیرشون خط کشیدن شهید شدن». بچه‌ها الان امام زمان دارن برای ظهور یارگیری میکنن... پ.ن: بی گمان نام تو را ای برادر شهیدم آقا محرم سال ۹۴ انتخاب کرد برای جاودانگی .... 🍃🌼| @shahid_dehghan
کنترل نگاه هیچ‌گاه مستقیم به نامحرم نگاه نمی‌کرد و به شدت و بود. اوقاتی که در مهمانی‌های خانوادگی بود، اگر بانوان حضور داشتند را رعایت می‌کرد. اگر جمع بابت موضوعی می‌خندیدند، سرش را پایین می‌انداخت و می‌خندید. راوی: مادر بزرگوار شهید @shahid_dehghan
💙|برمی گردم، وقتی بیایی... عنایت امام زمان (عج) به شهید سید حسن ایزدهی وقتی سید حسن شهید شد، گریه های مادرم قطع نمی شد. بعد از مدتی یکی از همسایه ها خوابی دیده بود. می گفت: امام زمان (عج) را در خواب دیدم. فرمودند: به فلانی بگویید چرا این قدر گریه و زاری می کند، حسن آقا پیش ماست و حالش هم خوب است. از آن به بعد قلب مادرم آرام گرفت و از گریه هایش کم شد. 📚کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی 🦋|@shahid_dehghan
⸢✍🏻| ⸥ +دیشب خواب حاج قاسم سلیمانی را دیدم. همدیگر را بغل کردیم و بوسیدیم. گفتم: حاج قاسم، چخبر؟! گفت: نگران دخترم فاطمه ام؛ غذا نمی‌خورد. اصلا نمی‌دانست حاج قاسم دختری به نام فاطمه دارد! گفتم: همینطور است فاطمه خانوم، دختر حاج قاسم است. بعد از صحبت حاج آقای عسگری، به خانه‌ی سردار سلیمانی زنگ زدم. خانمش گوشی را برداشت. گفتم: چنین خوابی دیده اند. درست است؟! گفت: بله غذا نمی‌خورد. گوشی را می‌دهم، بگو بابایش چه گفته است. گوشی را داد فاطمه خانم. گفتم: بابایت دارد می‌بیند نمیخواهی او را از نگرانی در بیاوری؟! ____💚 کتاب حاج قاسمی که من میشناسم روایت رفاقت چهل ساله آقای علی شیرازی نوشته جناب آقای سعید علامیان ˹🪴| @shahid_dehghan˼
『🎥 | 』 🖌حضرت‌آیت‌الله‌بهجت(ره): صبح که از خواب بیدار می‌شوی، مودب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان،دستم به دامنت ،خودت یار‌ی‌ام کن، شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو: "السلام علیک یا صاحب الزمان" بعد بخواب. شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد، شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمی‌توانی گناه کنی دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی... 🌱| @shahid_dehghan
بسم الله الرحمن الرحیم ✨💛 ⸢✍🏻| خواب دیدم محمد بالا سر مزار شهید جهان آرا نشسته و با گل های پرپر در حال درست کردن بیضی مانندی به دور اسم شهید جهان آراست.. وقتی از خواب بیدار شدم از دخترم سراغ فیلم های محمدرضا رو گرفتم، که بالاخره یه فیلمی دقیقا به همون شکل خوابم، محمدرضا بالا سر شهید جهان آرا نشسته داره دور اسم شهید جهان آرا رو با گل درست میکنه... و جالب تر این که در فیلم مکالمه ای به این مضمون بین محمدرضا و دخترم رد و بدل میشه: محمدرضا: دعا کن شهید بشم دخترم: چه خودشم تحویل میگیره حالا کجا شهید میشی!؟ محمدرضا: دمشق دخترم: اونوقت دمشق کجا میره؟ محمدرضا: حلب... [این مکالمه برای دوسال قبل از شهادته...] ✒️《 @Shahid_dehghan 》🖋
💚 🌹|قبل از اذان صبح بود. باحالتی عجیب از خواب پرید. گفت: - حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین (ع) بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به‌زودی به دیدارت خواهم آمد. یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می‌خوانی؟ - همین‌جور که داشت حرف می‌زد گریه می‌کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگر تو حال خودش نبود. [شهید محمدباقر مؤمنی راد] 🌺 •🌺| @shahid_dehghan
•| | ✍🏻از عارف بزرگ، مرحوم آیت الله میرزا سید علی آقای قاضی (ره) (استاد آیت الله بهجت و علامه طباطبایی) نقل شده، که بعد از رحلت‌شان، کسی ایشان را در خواب دید و سوال کرد: «چه عملی در آنجا مهم‌تر است؟»، فرمود: «زیارت عاشورا، و من پشیمانم که چرا روزی یک بار زیارت عاشورا را قرائت کردم و دوبار نخواندم!». مرحوم قاضی(ره) می‌گفتند: «هر چه دارم از سید الشهداء(ع) و قرآن دارم». 💛| ☘| •🌱| @shahid_dehghan
💚 حدود ساعات دو تا سه نصف شب خواب عجیبی دیدم. خانه‌مان نورانی شده بود و من دنبال منبع نور بودم. دیدم پنجره آشپزخانه تبدیل به در شده و شهدا یکی یکی وارد خانه‌ام شده اند. همه جا را پر کردند و با لباس نظامی و سربند، دست در گردن یکدیگر به هم لبخند می‌زنند. مات نگا‌‌هشان کردم و متوجه شده‌ام منبع نور از دو قاب عکس برادران شهیدم است. آن شب برادر شهیدم محمدعلی به خوابم آمد و در حالتی روحانی سه بار به من گفت که نگران نباش، محمدرضا پیش ماست. آن شب تا صبح اشک ریختم و دعا خواندم. بعدها گفتند که همان ساعت سه هواپیمای حامل پیکر محمد رضا و بقیه شهدا روی زمین نشست. [۱روزمانده‌تا‌شهادت🌹🍃] 🆔‌‌@shahid_dehghan
#شهیدانه🌹 اوایلی که شهید شد با عکسش صحبت می کردم و می گفتم لحظه شهادت بر بالینت چه کسی بود؟! .. یک روز همسرش به من گفت خواب آقا مصطفی را دیدم که گفته است زمانی که زخمی شدم امام حسین (ع) به کنارم آمد.🙂♥️ {نقل از مادر شهید} شهید مصطفی زال نژاد در 26 بهمن ماه سال 95 در منطقه درعای سوریه به شهادت رسید. #شهیدمصطفی‌زال‌نژاد 🕊 •🍃| @shahid_dehghan
🌷 با یه عده طلبه آمدندقم؛ همه شهید شدند الامحسن! خواب امام حسین"ع" رودیده بود. آقابهش گفته بود: کارهات رو بکن این باردیگه بارآخرته!✨ یه سربندداده بودبه یکے از رفقاش، گفته بود شهید شدم ببندیدبه سینه ام. آخه از آقا خواسته ام بے سرشهیدشم.🥀 باچند تا ازفرماندهان رفته بود توی دیدگاه. گلوله۱۲۰خورده بودوسطشون، جنازه اش که اومد،سرنداشت.💔 سربند رو بستیم به سینه اش ... روی سربندنوشته بود؛ [أنا زائرالحسین علیه اسلام]🍃 🕊 راوی: همرزم شهید @shahid_dehghan
‏این راه را، ‎حسین با سر رفته، تو چگونه می خواهی با ‎غرور و بی اعتنایی و با خور و ‎خواب و ولنگاری به انجام برسانی ؟ 🌿 @shahid_dehghan
💌| مرحوم شهید دستغیب(ره) حکایتی درباره برکت  خواندن زیارت عاشورا را این‌گـونه نقل مۍنماید: «یکۍ از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب، حضرت عـزراییل را مۍبیند، پس از سلام میپرسد:«از کجا می‌آیی؟»،ملک‌الموت‌می‌فرماید: «از شیراز!، روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم.»،شیخ میپرسد:«روح او در چه حالی است؟»، عرزاییل می‌فرماید:«در بهترین حالات و بهترین باغ‌های‌عالم‌برزخ،خداوند هزار ملک را برای انجـام دستـورات شیخ قرار داده است.»، آن عالِـم پـرسید: «آیا براے مقام علمۍ و تـدریس و تـربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟»فرمود: «نه!»،گفتم:«آیا برای نماز جماعت و بیان احکام!» فرمود: «نه!»، گفتم پس براے چه؟ فرمود: «براے خواندن زیارت عاشورا». •|🌱 @shahid_dehghan
🌷 نزدیک شروع عملیات، سید محسن حسنی قصد رفتن به رودخانه را کرد تا غسل شهادت کند؛ مانع او شدم ... در حالی که چشمانش از شادی می‌درخشید، گفت: «خواب امام حسین را دیدم که سوار بر مرکب از دور به طرف مهران می‌آمدند، وقتی به مقرمان رسیدند پیاده شده و بازوی تک‌تک بچه‌های گردان را بوسیدند و بعد به طرف من آمد. مرا در آغوش کشیده و بازوی من را هم بوسیدند و دست مبارکشان را به طرف من آورده و مهری در دستم قرار داده و فرمودند: محسن جان! به پاداش شرکت در آزادسازی مهران این تربت را به تو می‌دهم.»😍💚 در حین عملیات ذکر اباعبدالله(ع) را بر لب داشت و اشک می‌ریخت که ناگهان با انفجار یک خمپاره ترکشی بوسه بر جای بوسه مولایش حسین(ع)زد.😭💔 ʝסíꪀ➘ @shahid_dehghan