اِلَهی وَ ألهِمنِی وَلَهاً بِذِکرِکَ اِلَی ذِکرِکَ یاد تو سُکرآور است شیدایم کن با یادت برای ماندن در یادت دائم المدهوش تو بودن کرشمه خیال است که طلوع میکند از مشرقِ من و چراغ اندیشه را که سوسو میزند به نسیمِ ملایمِ خویش خاموش میکند.... من یاد تو را بی هیچ اندیشه برای یاد تو میخواهم و بس...! @bavareparvanegi

وقتی خون ثارالله مردمان خواب زده را بیدار نکرده باشد سلاح اشک و دعا را چه کسی جز تو میتواند مسلح کند یا سید الساجدین! آن سجده های میانه میدانم آرزوست.... @bavareparvanegi

صحیفه ات را بگشاو مرا سیرابِ کلامت کن زندگی بی دعاهای تو مرگ است و مردن بی شناختن خورشید وجودت جهالت پس مرگ و زندگی بی تو جهل است #ای_زینت_عابدان @bavareparvanegi

خوابهای من طلایی رنگند درست مثل چشمانت و رؤیای ناتمام من عمق چشمهای توست وقتی که آسمان میچکاند بر قنوت دستانت... @bavareparvanegi

تا آدینه از بام مشرق طلوع میکند ندبه های بی قراری شبنم صبحگاهی می شوند به روی گلبرگهای انتظار تا بلوغ اندیشه ها چیزی نمانده و صبح نزدیک است.... @bavareparvanegi

گلِ یادت یک شاخه نیست ؛ یک دسته است مجموعه ایی از تمام خوبها عطرت هنوز در مشامم میپیچد و جامم لبریز میشود از جانم تو را با چشمهای بسته باید بویید وگرنه آن همه چشم نواز هستی که نتوان خیره نگاهت کرد و نَمُرد.... @bavareparvanegi

باید برای فهمیدن تو چند واحد مترجمی پاس کنم تازگیها چشمانت با زبان بیگانه سخنرانی میکنند و من گُنگَم هنوز.... @bavareparvanegi

دارم با معادله چند وجهیِ تو دست و پنجه نرم میکنم چقدر ریاضیِ درونت شیرین است و من ((اویلرِ)) تازه به دوران رسیده ام که در کشف ((توپولوژیِ ساختار زیستیِ)) تو پیر میشوم...!!!!..... @bavareparvanegi

اینبار بهشت زیر پای پدر است ...

ناگهان شمر با چهارهزار نفر به سمت خیمه ها حمله کردند و میخواستند جنگ را آغاز کنند امام حسین به علی اکبر فرمود: سَکناهُنَّ برو به خیمه ها و آرامش ببخش! علی اکبر چهار مرتبه در طول سفر توانسته بود آرامش را به خیمه ها برگرداند موقع رفتنش اما از خیمه ها امدند و به دور اسبش حلقه زدند یکی گردنبدش را به گردن اسب می انداخت آن دیگری مرکب را به گوشوار هایش آذین میبست به قدری علی اکبر را معطل کردند که سیدالشهداء فرمودند علی جان شتاب کن که فرصت جنگیدن را این اهل خیام از تو خواهند گرفت و علی اکبر به میدان رفت پاره پاره هایش نیز آرامبخش اهل حرم بود وگرنه ابی عبدالله زحمت جمع کردنش را به دوش جوانان بنی هاشم نمیسپرد @bavareparvanegi

روزی خدا آینه ایی ساخت محبوب خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله در آن نگریست و علی اکبر حسین علیهما السلام به دنیا آمد حالا به عشق تو یا حسین صد تکه است این آینه تمام نمای خدای ما! زیباترین آینه کار جهان شده است مولود ارشد تو در حرم حسین(ع)😭 #اربا_اربا #مهلا_مهلا #صد_پاره_تن #زینت_حرم_از_آیینه_وجود_علی_اکبر_است @bavareparvanegi

این بار بهشت زیر پای پدر است به شش گوشه قلبت که بنگری خواهی دید سیمای نورانی پسر را که زیر پای پدر اگرچه ارباً ارباً ؛ سعیداً سعیداً،کثیراً کثیراً گشته.... @bavareparvanegi

 یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.

روستای نوجان روستای کوچکی در حاشیه جاده چالوس به واسطه شهدایش چون نگینی درخشان در دل رشته کوههای البرز میدرخشد این کلیپ رو تقدیم خانواده های معزز این شهیدان خدایی میکنیم از زحمات کاربر عزیزی که این کلیپ رو آماده کردند ممنونیم اجرتان با شهدا @bavareparvanegi

روزتان مبارک جوانان آسمانی.....

مرد مسیحی سراسیمه وارد مسجد شد و یکسره سراغ حسین علیه السلام را گرفت چون علت را از وی جویا شدند گفت دیشب در خواب دیده ام عیسی مسیح دستم را گرفت و گفت ایا وقت ان فرا نرسیده که به پیامبر ختمی مرتبت ایمان بیاوری؟ و مرا نزد پیامبر اخرالزمان آورد اینک آمده ام تا فرزند پیامبر که نامش حسین است مرا مسلمان کند هنوز به زیارت امام نایل نشده به دست و پای نوجوانی شانزده ساله افتاد و گفت به خدا سوگند آن عیسی که در خواب مرا نزد پیامبر آخر برد هموست و آن محمد که من به دینش ایمان آوردم نیز همین نوجوان است علی اکبر در شانزده سالگی چنان سرزبانها بود که همه به دیدارش مشتاق میشدند و حالا شهرتش را بنگر که چگونه آیینه علی اکبر بیست و هفت ساله هزار تکه شده و هر تکه اش به تنهایی آیینه بندان هزاران حرم @bavareparvanegi

سراسیمه دلم آشوب میشود ناگهان .....

بهار را ؛ غنچه های شکفته بر شاخسارِ خلقت اعتبار می بخشند و فروردین را رُخداد ولادت تو #ره_برم #ولادت #ولایت @bavareparvanegi