eitaa logo
باور پروانگی ـ انا علی العهد🇮🇷
154 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
695 ویدیو
23 فایل
🌷وقتی از باور پروانه شدن سرشاریم 🌷دل به تاریکی این پیله چرا بسپاریم 🍃🌸او که به جای فوروارد؛ کپی میکند ، لیلای دل ما را مجنون نیست او فقط به دنبال راه جنون است از بیراهه @Tabyinebavarha ⬅️کانال دوم ما🔴 @Fahim_55
مشاهده در ایتا
دانلود
تب میسوخت و غم؛ زین العابدین را خیمه نیم سوخته بوی دود میداد و دلها بوی خونِ دل حالا او سکاندارِ زمین و آسمان بود تب کرده بود تا همه عوالم وجود بی تاب نبودش نشود @bavareparvanegi
اولین روز صفر عید اعلام شد بر فراز بام‌های خانه‌ها بیرق‌های رنگارنگ برافراشتند و در هرمعبری بساط شراب پهن شد. همه مردم به یکدیگر تبریک می‌گفتند. مردم شهر لباس‌های رنگارنگ پوشیدند و خود را آراستند. آواز شادی آوازخوانان بلند بود و مردم گروه گروه، شادی کنان به سوی دروازه شهرکوفه ‌رفتند و عده‌ای از شهر خارج شده بودند. @bavareparvanegi
زین العابدین علیه السلام فرمود: فَيالَيْتَ لَمْ أَنْظُرْ دِمَشْقاً وَلَمْ أَكُنْ *** يَراني يَزيدُ فِى الْبِلادِ أَسِيرُهُ» اى كاش چشمم به دمشق نيفتاده بود و يزيد مرا با اين وضع در اسارت نمى ديد 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 @bavareparvanegi
از دروازه ساعات تا کاخ یزید راهی نبود برای رسیدن از صبح تا غروب وقت لازم نبود اما خیلی چیزها بود مثلا قلوه سنگ بود هلهله بود دف و پایکوبی بود صدقه دادن بود نگاه های ناپاک بود غل و زنجیر بود تازیانه بود کبودی بود تاول بود شادمانی کودکان و زنان شامی بود بی حیایی بود سرهای بریده بود دستهای بسته بود و صبر بود و صبر @bavareparvanegi
بابا را دلش خواسته بود صدایش به گریه بلند شد برایش بابا آوردند بر روی طَبَق! @bavareparvanegi
بابا با سر آمده بود رقیه باید با جانش به استقبال می رفت... @bavareparvanegi
این روزها از هر چه ((بام)) است بیزارم @bavareparvanegi
حالا دیگر صحبت یک اتفاق پیچیده و صرفا سیاسی نبود صحبت سه سال زندگی بود تمام عمر یک دختر کوچک که بیش از نیمی از عمر خود را روی دوش عمو سپری کرده بود حالا صحبت رسالت این دختر بود... @bavareparvanegi
5d417232341483b36f462c18_7353128026569535793.mp3
زمان: حجم: 1.25M
سفر عشق یا عقل؟! الهی که پرچم عاقلیِ همه عاشقان بالا باشه 🏴🏴🏴🏴🏴 #مُحَرمانه #بشنو🎧 #عقل_یا_❤️ @bavareparvanegi
نام دیگرِ ((باران)) ؛ ((رقیه)) است میتوان در کنارش وسعتِ رحمت خدا را درک کرد میتوان در کنارش زیر لب تمام آرزوهای عالم را زمزمه کرد و به اجابت رسید میتوان زندگی را در کنارش تجربه کرد میتوان طراوت بهار را و فرصت خزان را با بارش رحمت وجودش لمس کرد میتوان در کنارش جوانه زد میتوان شکوفه کرد میتوان دست از کویر شست و چشمه ی بودن را لبریز کرد سرچشمه تمام پاکیها ((رقیه)) است و ((باران )) میتواند قطره ایی از این پاکی باشد @bavareparvanegi
شاید همین روزها بود دیگر اسارتی در کار نبود فاتح میدان نبرد ؛ سوی دشت نینوا رهسپار تمام مصیبتهای عالم رخ داده بود و فقط مانده بود نهضت اشک دیگر راهی تا کربلا نمانده بود بر سر راهشان هیچ موکبی نبود اما تو گویی میشد دید پس از چهارده قرن شورِ این شیدایی چگونه خلایق را مجذوب خواهد کرد قیام اربعین آخرین تیر در کمان بود و حالا می رود تا به هدف اصابت کند و دودمانِ باطل را در هم بپیچد... @bavareparvanegi