تب میسوخت و غم؛ زین العابدین را
خیمه نیم سوخته بوی دود میداد و دلها بوی خونِ دل
حالا او سکاندارِ زمین و آسمان بود
تب کرده بود تا همه عوالم وجود بی تاب نبودش نشود
#قصار
#مُحَرمانه
#امام_سجاد
@bavareparvanegi
اولین روز صفر عید اعلام شد
بر فراز بامهای خانهها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هرمعبری بساط شراب پهن شد. همه مردم به یکدیگر تبریک میگفتند. مردم شهر لباسهای رنگارنگ پوشیدند و خود را آراستند.
آواز شادی آوازخوانان بلند بود و مردم گروه گروه، شادی کنان به سوی دروازه شهرکوفه رفتند و عدهای از شهر خارج شده بودند.
#قصار
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi
زین العابدین علیه السلام فرمود:
فَيالَيْتَ لَمْ أَنْظُرْ دِمَشْقاً وَلَمْ أَكُنْ *** يَراني يَزيدُ فِى الْبِلادِ أَسِيرُهُ»
اى كاش چشمم به دمشق نيفتاده بود و يزيد مرا با اين وضع در اسارت نمى ديد
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi
از دروازه ساعات تا کاخ یزید راهی نبود برای رسیدن از صبح تا غروب وقت لازم نبود
اما خیلی چیزها بود
مثلا قلوه سنگ بود
هلهله بود
دف و پایکوبی بود
صدقه دادن بود
نگاه های ناپاک بود
غل و زنجیر بود
تازیانه بود
کبودی بود
تاول بود
شادمانی کودکان و زنان شامی بود
بی حیایی بود
سرهای بریده بود
دستهای بسته بود
و
صبر بود و صبر
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi
بابا را دلش خواسته بود
صدایش به گریه بلند شد
برایش بابا آوردند بر روی طَبَق!
#مُحَرمانه
#یا_سیدتی_یا_رقیه
@bavareparvanegi
بابا با سر آمده بود
رقیه باید با جانش به استقبال می رفت...
#مُحَرمانه
#یا_سیدتی_یا_رقیه
@bavareparvanegi
این روزها از هر چه ((بام)) است
بیزارم
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi
حالا دیگر صحبت یک اتفاق پیچیده و صرفا سیاسی نبود
صحبت سه سال زندگی بود
تمام عمر یک دختر کوچک که بیش از نیمی از عمر خود را روی دوش عمو سپری کرده بود
حالا صحبت رسالت این دختر بود...
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi
5d417232341483b36f462c18_7353128026569535793.mp3
زمان:
حجم:
1.25M
سفر عشق یا عقل؟!
الهی که پرچم عاقلیِ همه عاشقان بالا باشه
🏴🏴🏴🏴🏴
#مُحَرمانه
#بشنو🎧
#عقل_یا_❤️
@bavareparvanegi
هدایت شده از باور پروانگی ـ انا علی العهد🇮🇷
نام دیگرِ ((باران)) ؛ ((رقیه)) است
میتوان در کنارش وسعتِ رحمت خدا را درک کرد
میتوان در کنارش زیر لب تمام آرزوهای عالم را زمزمه کرد و به اجابت رسید
میتوان زندگی را در کنارش تجربه کرد
میتوان طراوت بهار را و فرصت خزان را با بارش رحمت وجودش لمس کرد
میتوان در کنارش جوانه زد
میتوان شکوفه کرد
میتوان دست از کویر شست و چشمه ی بودن را لبریز کرد
سرچشمه تمام پاکیها ((رقیه)) است و ((باران )) میتواند قطره ایی از این پاکی باشد
#مُحَرمانه
#قصار
@bavareparvanegi
شاید همین روزها بود
دیگر اسارتی در کار نبود
فاتح میدان نبرد ؛ سوی دشت نینوا رهسپار
تمام مصیبتهای عالم رخ داده بود و فقط مانده بود
نهضت اشک
دیگر راهی تا کربلا نمانده بود
بر سر راهشان هیچ موکبی نبود اما تو گویی میشد دید پس از چهارده قرن شورِ این شیدایی چگونه خلایق را مجذوب خواهد کرد
قیام اربعین آخرین تیر در کمان بود و حالا می رود تا به هدف اصابت کند و دودمانِ باطل را در هم بپیچد...
#قصار
#اشتیاق
#محرمانه
@bavareparvanegi