فال دلتنگیهای مرا هیچ فنجان قهوه ایی قادر نیست برملا کند؛ فال دلتنگیهای مرا شاخه گلی میتواند رسوا کند که گلبرگهایش یکی یکی پژمرده میشوند اما.... @bavareparvanegi

تو در حد اعتدال موزونی شعر درونت قافیه های تو را فریاد میزند و طبع بلندت غزل می سراید همیشه! و من نیمایی های تو را در کرشمه های نگاهت بارها خوانده ام. تنها مانده بود ایهام شکستگی هایت در نازِ مژه بر هم زدن هایت... که برملا کردی. @bavareparvanegi

وقتی که شب به خواب ناز میبرد همه را؛ بنفشه های یادت خیالاتم را کبود میکنند پیچک خاطرات با تو بودن میپیچد و بارها مرا دور میزند و قامت شبانه ام را مرور میکند. یک من می مانم و یک چراغ خیالی که نفتِ مرا تمام میکند و دست بردار نیست شعله اش دود میکند و حباب شیشه ایی دلم سیاه می شود درست مثل با سوادها آغشته می شوم از سیاهی ها و شعورها @bavarelarvanegi

این که میبینید رد خون نیست این مسیر آشنای تا کربلاست این ندبه های هر جمعه است که اگرچه با ضجه همراه است اما اثربخش نیست گفته اند امر ظهور با دو علامت رخ خواهد داد اول آنکه مردم خواسته باشند و جان امام در امان باشد و دوم جور شدن سیصد و سیزده تن خاص برای آقا بگذریم از سیصد و سیزده تن یکی بگوید این رد خون چیست؟! آیا اگر ظهور کند برایش دسیسه نخواهند چید؟! او امنیت جانی بین ما شیعیان دارد؟! این رد خون نیست این اثبات حقیقت تلخی است که می گوید برای تحقق امر ظهور هنوز باید فدا شد باید بر کف خیابان برای فهم مردم شَتَک خون به پا کرد باید جان داد #طلبه_همدانی #شهید_شیخ_مصطفی_قاسمی #بأی_ذنب_قتلت @bavareparvanegi

وَاسمَع دُعائی اِذَا دَعَوتُکَ وَاسمَع نِدائی اِذا نَادَیتُکَ وقتی برایت نغمه می خوانم تو گوش کن نگاه کن چگونه ام! حتی برای گریختن نیز ؛ فقط سوی تو را برمی گزینم که از تو فقط میتوان سوی تو گریخت از غضبت سوی رحمتت @bavareparvanegi

روی پیشخوان تمام داروخانه ها اطلاعیه زده اند ((از روی ماه تو)) را تمام کرده ایم. لطفا سؤال نفرمایید! یک نسخه بیش نبودی و تکرارت نمیکنند ای درمان دردها از روی ماه تو! یک روی ماه تو میدهی دردهای مرا؟! @bavareparvanegi

از تو یاد گرفته ام .... روزت مبارک معلمم🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @bavareparvanegi

تو طراوت بهاری و هر که محروم باشد از تو ؛ زندگی اش یک فصل بیشتر ندارد یک زمستان همیشگی .... @bavareparvanegi

بعضیها بهانه اند انگیزه اند شور و حرارتِ بودنند حتی در نبودنشان هم نور امید و انتظار هست بعضیها اصلا چسب دارند تحت هر شرایطی به دل آدم میچسبند @bavareparvanegi

خوشا به حال آنان که تو را به خوابِ ناز میبرند سبکبالند و مملو از اندیشه های تو.... @bavareparvanegi

بی فروغ رویت بی سلسله مویت بی کمان ابرویت بی نفوذ چشمانت و بی تو نه فقط آدینه ها که تمام روزها و تمام لحظه ها ندبه می خواهد... ضجه می طلبد.... @bavareparvanegi

ما یتیمان امت آخرالزمان؛ خود، یوسفِ تو را در چاه افکندیم و چون برادران یوسف بر پیراهن خونین او مویه ها کرده ایم یوسفِ تو را گرگ ندریده است، غفلت ما یتیمان او را بیابان گرد و متواری ساخته اینک یوسفِ تو میرود تا عزیز مصر وجود گردد و تا توبه ما یتیمان برنخواهد گشت... @bavareparvanegi

صبح از عسل چشمانِ تو روشن است و افق از گوشه چشمانت خیره مانده تو آنقدر شیرینی که یادت چایی صبحانه ام را خود به خود شیرین میکند و عطر خیالت بوی نان تازه را به یغما میبرد و نمکِ نیم رُخت طعم دلنشین نیمروها را دو چندان.... @bavareparvanegi

آن یک تار موی سپیدت شاید طلوع فجر باشد که از فهم پاک تو عیان شده و سیاهی ها را درنوردیده تا طلوع آرزویت را نزدیکتر کند @bavareparvanegi

اِلَهِی اُنظُر اِلَیَّ نَظَرَ مَن نَادَیتَهُ فَاَجَابَکَ کاش روی از من برمگیری وقتی نگاهم نمیکنی من تصور میکنم از چشم تو سقوط کرده ام اصلا خودت یک بار امتحان کن وقتی کسی را صدا میزنی چگونه ایی؟! منتظر میمانی تا اجابتت کند یا روی برمیگردانی و نگاهش نمیکنی؟! چه کند بیچاره ایی که محتاج یک نگاه توست جوری مرا ببین که انگار خودت صدایم کرده ایی و من مشتاقانه در جواب میگویم جانم! ...... @bavareparvanegi

اَللَّهُمَّ اِن لَم تَکُن غَفَرتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِن شَعبَانَ فِاغفِر لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنهُ ناگهان چقدر زود دیر میشود.... @bavareparvanegi

📹 سفارش ویژه برای شب اول ماه رمضان 👈🏻 برای درک شب قدر این فرصت را از دست ندهیم ... #تصویری @Panahian_ir

از آن روزی که تو را شناختم سفال باورهایم دارند یکی یکی ترک میخورند؛ تو ایمان مرا محک زده ایی و من در پی حادثه رویت ؛ هرگز نتوانستم به ایمان خویش مؤمن باشم... @bavareparvanegi

همیشه به وقت استهلال ماه؛ استیصالم را به یاد میاورم ! ((دیدار روی ماه)) ستاد استهلال می خواهد و من به تنهایی تمام زحمت یک ستاد را به دوش میکشم لحظه دیدارت... @bavareparvanegi

بدون شرح!

مثل کشیده شدن ناخن بر روی تخته سیاه یا مثل قژقژ چرخهای یک گاری کهنه و فرسوده است چیزی شبیه به دندان قروچه است ورود چون منی بر سر سفره ضیافت تو! به همان اندازه دلخراش! به همان میزان ناهنجار! @bavareparvanegi

اما تو پذیرفته ایی که من هم بیایم..... چیزی شبیه به معجزه است! یا زنده شدن کالبد پرنده ایی گِلی در دستان مسیح با یک نَفَس قدسی اش! @bavareparvanegi

مانند کودک خطاکاری که پنهان میشود.... چگونه بیایم؟!.... @bavareparvanegi