مثلا
به اون لحظه فکر کن که آتش با زبانه های سوزاننده اش سرد شد بر ابراهیم
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
مثلا به اون لحظه فکر کن که آتش با زبانه های سوزاننده اش سرد شد بر ابراهیم
یا
اون لحظه که با یه اشاره ؛ نیل شکاف برداشت برای نجات موسی و یارانش
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
یا اون لحظه که با یه اشاره ؛ نیل شکاف برداشت برای نجات موسی و یارانش
یا همین الان
به لحظه ایی فکر کن که اولین قطره بارانش را برای نجاتِ آسمان ما نازل کرد
نجات آسمان ما از هواهای (جمع هوی) ما
چون تو نیستی، سرانگشتانم غریبانه می نویسند قطره های دلم را
#قصار
@bavareparvanegi
تو در عالم رؤیا زیباتری
حتی وقتی که کابوس میبینی
دلم به تماشا نشسته است خوابهای پریشانِ تو را و جز زیبایی درنیافته است تا کنون!
#قصار
@bavareparvanegi
کاش میتوانستم به کابوس شبانه ات بیایم و هر گاه خواستی از بلندی پرت شوی تو را محکم در آغوش خود بفشارم
@bavareparvanegi
بیداری ات را به رُخ مکش!
در دل شب لحظه ی به خوابِ ناز رفتنت را از یاد نمیبرم هرگز
وقتی که مشتت ناگهان باز می شود و گوهرِ عشق که از لابه لای انگشتانت می درخشد سوی چشمانم چشمک میزند؛ آن دم هزاران بار خوابیدن هایت را می بوسم
#قصار
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
بیداری ات را به رُخ مکش! در دل شب لحظه ی به خوابِ ناز رفتنت را از یاد نمیبرم هرگز وقتی که مشتت ناگها
و آن یک قطره که از کندوی چشمت می چکد؛ زیباترت کرده است!
زیبای خفته ام !آرام به خوابِ ناز برو قول می دهم تا پگاه فردا؛ مراقبت باشم پشت سرِ خوابِ نازت سفالِ دلم را جاری می کنم تا به سلامت برگردی و طلوع چشمانت را دوباره به من ببخشی...
#قصار
@bavareparvanegi