باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
درد بی درمان....
خدا نکند برتری کسی؛ سیم خاردار نَفست باشد وگرنه این شبها باید دست بکار شوی باید خط شکن بشوی و در دل شب بزنی به خط
اول باید بروی شناسایی!
کارَت درآمده است دل!
نَفس بد ترکیب....
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
سلام بر خرمشهر....
سلام بر آزاد شده به دست خدا
جای زخمهایت را هر شب مهتاب بوسه باران میکند و خورشید روزها به پاس کُشته های صدپاره تنت؛ گیسوی طلایی پریشان میکند
نخلهایت اما نه دل به بوسه های نقره فام مهتاب داده است و نه بر گیسوی پریشان خورشید نظری افکنده
نخلهایت چشم بر قدس دوخته است اینک نوبت اوست که به دست خدا آزادش کند....
خوش آن روزی که خرمشهر دل ما نیز به دستت آزاد میشد ای خدا!....
و جای جای زخمهایم را مهتاب هرشب بوسه باران میکرد و خورشید روزها به پاس کُشته های صد پاره تنم گیسوی طلایی پریشان!
اما نخلهای رسته بر خاک وجودم همچون نخلهای بی سر خرمشهر چشم بر جهادی دیگر میدوخت و انتظار مرگی شیرین وجودش را مملو از رطب وصل یار میکرد
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
فرمانده سرافراز....
سرت سرفراز فرمانده نگاهت را مگیر از ما...
چشمانت را که زیر گرفته ایی اعتبار این شهرند...
ستاره های نگاهت چراغ راه است؛ اینگونه روزگارمان را بی فروغ چشمانت مخواه...
آخر خدا قدرتش را در وجود شما ؛ ((جهان آرا )) کرد که خرمشهر آزاد شد!
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
آقای غریبم....
بی قراری پرچمها در کورانِ آخرالزمان را به نسیم دل انگیز ظهورت آرامش بخش!
کار به جایی رسیده که دلتنگیهای غروب جمعه ها به ظهر سرایت کرده و حجم وسیع تاریخ وقایع تو را پرپر میزند...
عشاق طعم نگاهت را میشنوند اما نمیبینند برای حواس پنجگانه بشر فکری کن؛ صدای دل انگیز ((أناالمهدی)) را لمس میکنند اما نمیشنوند رایحه سُکرآور نرگس بر ما وزیده است گویا پیراهنت را به سمتِ کنعانِ غریب حرکت داده اند اینگونه رایحه ات حس میشود اما شنیده نمیشود
آقای غریب فکری به حالِ حال غریبمان کن....
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
السلام علیکِ یا أُمُ المُؤمنین....
دلش گرم بود به نانی که خدیجه بر سر سفره اسلام گذاشته بود
و اینک در فراقش انگار سفره شریعت یتیم شده بود
و چون رهایی از غم هجرانش نمیافت؛ بر درد فراق خویش ؛ مرهم ((أُم ابیها)) میگذاشت....
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
زنگار
زنگار که میگیرم قفل میشوم
مرا دست لطف و مهر تو گریبان چاک میکند و اگر نبود بازگشت تو به سویم کجا قفل زنگار گرفته میتوانست با چرخشی ریحانه وار گشوده شود و رایحه اشک تراوش کند؟!
میخواهم تو باشم وقتی مینگارم اراده دستانم شو مرا از خود برهان
به سویت میگریزم از خویشتن اینک در من دم نینوایی بِدَم
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
غروب جمعه ها....
مثل غروب جمعه ها دلگیرم....
صدای تق تق چاقوی استیصال؛ به استخوان روزگار به گوش میرسد گویا که کارد به استخوان رسیده است اما همین مرض بی خیالی مرا میکشد!
چگونه می توانم بی حضورِ حاضرت زنده بمانم؟!
حضور غایبت، بیمارم کرده است...
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
شب اگر سِتر و عفاف دارد تو بالاتر از شبی
در شب اگر آرامش و سکون مستولی میشود تو بالاتر از شبی
در شب اگر حجابها و رمز و رازها کنار میروند تو بالاتر از شبی
اگر نماز همین ((شب)) بر پیامبر واجب شد تو بالاتر از شبی
قران اگر در همین ((شب)) نازل شد تو بالاتر از شبی
اگر شب قدر از هزار شب بهتر باشد تو بالاتر از شبی
تو بالاتر از شب قدری
یا امُ أئمه
درک شبهای قدر بی حضور شما ممکن نیست
ای از هزار شب بهتر
خواهشت را برای من رقم بزن...
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
خُم...مِی....نی
زلف پریشان باد غوغا کرده بود؛ غبار غم به هوا خواست و عده ایی مشغول پنهان کردن گوهری در دل خاک بودند
روز عجیبی بود
شب نمیشد انگار
بر عکس همیشه اینبار خاک سرد نبود
به زمین گرم خورده بودیم همه
فقط خدا به ما رحم کرد دستش بالای سر ما بود
امام امت رفته بود
اما
امام امت به نیابت امام زمان سایه سار غمها شد
الحمدلله
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
خُم...مِی....نی
من خمینی دوست میدارم که او
هم خم است و هم نی است و هم می است
در عیادت از بیمار
دروغ جایز است
خانه علی که می روید
بگویید:الحمدالله
رو به بهبودیست
مراعات حال زینب(س) را بکنید
🍃 | @Mr_kaf | آقـــاے ڪـافـــ