باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
در دل من به معصومانه ترین طریق، شاهچراغی از نور رضا روشن است حالا من مهمان شده ام این بزمِ ذیقعده
تو بیا واسطه شو تا این دل دست از قتال خویش بردارد
هنوز در جنگی نابرابر با من؛ سوی من تیغ میکشد
آخر بیا و تو بگو که قتال در ذیقعده حرام است!!!!🍃🌸
#ذوالقعده🌸🍃
#امام_رضا❤️🍃🌸
@bavareparvanegi🌸🍃
تو تمام حواس مرا به هم ریخته ایی
چشمهایم گدایی میکنند تو را
دستهایم خیره مانده بر ضریحت
گوشهایم عطر نامت را میشنوند
مشامم لبریز صدای ((علی موسی الرضا))ست
با قدمهایم میچشم طعم حرمت را
آشفته ام
#امام_دلها🌸🍃
@bavareparvanegi🌸🍃
اشکهایم را به پنجره فولادت دخیل بسته ام....
#امام_دلها❤️🍃🌸
@bavareparvanegi🌸🍃
صحن گوهرشادِ تو دستورِ کشف حجابِ ظلمانی می دهد و من در حسرتِ روبندی هستم که کمینگاهِ نگاهم بود و میشد ساعتها بی آنکه بفهمی از کجا؛ به تیر نگاهی زخمِ شیرین می زدم دلت را
@bavareparvanegi
مقابل نگاه تو سجده گاهِ انسانهای به خدا رسیده است
مقابل نگاه تو گنبدی فیروزه ایی می درخشد به قامت بلند عشق که خشت خشت آن را یک عشق زمینی تا ثریا برده است
مقابل دیدگان تو مسجد گوهرشاد را دلربا بنا کرده اند تا از منظر نگاه تو انسانهای به خدا رسیده را طعم شیرین بهشت بچشانند
گوارای وجودِ زائر تو باد این بهشت...
#امام_دلها 🌸🍃
@bavareparvanegi🌸🍃
در صحن انقلاب؛ انقلابی به پا می شود هر صبح و هر غروب وقتی نقاره خانه ات سرود می خواند
پنجره فولادت شاهد است چقدر حاجتِ گره خورده مانده که در انتظار گشایشند
من اسیری دل شکسته ام! حیرانِ این بهشتی که ساخته ایی و هر گم کرده راهی را به جامعه کبیره باز میگردانی
من مملو از گره های پنجره فولادم و تو برای دردهای پیچیده در گره های کور ضماد محبت می گذاری
هر چه غمهای من افزونتر می شوند تو شکوفه های مِهرت را بیشتر برایم پرپر می کنی
من وقتی در جوار شما هستم در آغوش آرامشم
تو پیدا کن مرا ؛ گم کرده ام خودم را ....
#امام_دلها 🍃🌸
@bavareparvanegi🌸🍃
مشهد؛ شهر هجومِ آشوبهای دل و بی خود شدن از خویشتنِ خویش و
اقیانوسِ آرام شدن
مشهد؛ شهر آشوبهای به آرام رسیده ی بی قراران
#امام_دلها 🍃🌸
@bavareparvanegi🌸🍃
تو سقاخانه صحن انقلابی
سیرابها هم تمنای تو دارند چه رسد به تشنگانِ حقیقت...
@bavareparvanegj
از سقاخانه صحن انقلابِ تو بود که درونم انقلاب شد
دست شسته بودم از تشنگی و آمده بودم تا پیاله نیازم را لبریزِ اجابت کنی
همچون کاسه ایی که از دست زائری واژگون میشد ؛ دلم ریخت
دلم ریخت و مرواریدِ اشک، صحن انقلابِ تو را آذین بست.
گنبدِ طلای تو در همهمه اشکهایم گم میشد و پیدا میشد
کبوترم را پرانده بودم اما بال بال میزد که برگردد
آخر دلم ضریح تو شده بود و کبوترم به هوای تو مایلتر....🌸🍃
#امام_دلها 🍃🌸
@bavareparvanegi🌸🍃