🌿 سید سعید لواسانی امام جمعه لواسان:
برخی مدیران لواسان از فضای پیش آمده گله دارند که #سلامت ما زیر سوال رفت. گفتم: #فساد در لواسان قابل انکار نیست و اگر ما ساکت باشیم، ما هم متهم هستیم.
بنده دلسوزانه تذکر می دادم. اما مواجه شدم با #توجیه، #ناراحتی، #قهر، #عصبانیت یا #مسخره_کردن و بالاخره #بی_اعتنایی.
خصوصیات #خودی_های_انقلابی
خصوصیات #خودی_های_فاسد
🇮🇷 @bavarnews
⭕️ تردید نکن؛ بشناس!!!
🔹 ضرورت شناخت غرب، تابع برداشت ما از #مهدویت است. جریان غرب که از دوره رنسانس دین را مخالف فطرت خود دیده بود، حیات بشر را بر مبنای نفسانیت و خود محوری بنا نهاد و استعمار کردن را حق خود برشمرد.
🔸 از طرفی مهدویت به دنبال جهانی سازی معنویت، عدالت و از بین بردن ظلم از سراسر عالم است؛ که از دل آن انقلاب هایی چون انقلاب اسلامی ایران سر برمیاورد.
🔹 بنابراین طبیعی است که غرب، مهدویت را با منافع خود در تضاد ببیند، با آن دشمنی کند و با تبلیغات گسترده از ترویج آن بکاهد.
🔸 اگر ما بپذیریم چنین حرکتی در مقابل مهدویت وجود دارد، بدون تردید شناخت غرب برای ما یک ضرورت خواهد بود.
📚 غرب و مبانی فکری آن در اندیشه امام خمینی
🇮🇷 @bavarnews
دکتر حسن روحانی رییس جمهور :
بعضی ها فکر می کنند از آسمان یک اختیاراتی دارند که می توانند بر زمینیان فرمان صادر کنند! حتی پیغمبر هم چنین اختیاری نداشت! اینطور نیست، اینطور نکنید!
#حجاریان و #سروش و #اکبر_گنجی باید برای این فرزند حوزه لنگ بیندازند
#عرفی_گرایی
دکتر عبدالله گنجی
🇮🇷 @bavarnews
#پوستر | مرکب فتنه
⚪️ جبهه دومی که با امیرالمومنین(ع) جنگیدند، جبهه ناکثین بود. ناکث یعنی پیمانشکنندگان. اینها اول با امیرالمومنین(ع) بیعت کردند، ولی بعد بیعت را شکستند. اینها مسلمان بودند و خودی بودند، منتها خودیهایی که حکومت را تا آنجا قبول داشتند که برای آنها یک سهم قابل قبولی در آن حکومت وجود داشتهباشد، منتها دیدند این حکومت، ملاحظهای در اجرای احکام الهی ندارد. لذا جدا شدند و رفتند و جنگ جمل را به راه انداختند که واقعا فتنهای بود. البته امیرالمومنین(ع) پیروز شد و قضایا را صاف کرد.
مقاممعظمرهبری
۱۵جمادیالاول سالروز جنگ جمل
🇮🇷 @bavarnews
مالیات پزشکان ۷۲۰۰ میلیارد تومان است
عضو کمیسیون تلفیق مجلس:
🔹مجموع درآمد پزشکان متخصص در سال ۱۷ هزار و ۲۸۰ میلیارد تومان، پزشک عمومی ۳ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان و دندانپزشکان ۸ هزار و ۸۸۰ میلیارد تومان است.
🔹جمع مالیات پزشکان ۷ هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان است.
انتقاد آیت الله مکارم شیرازی از سخنان رئیس جمهور درباره حجاب و فضای مجازی
آیت الله مکارم شیرازی:
🔹رئیس جمهور اخیرا درباره مسئله حجاب و فضای مجازی دو جمله گفته اند که هر دو جمله زننده بود.
🔹البته در زمان مناسب در این باره سخن خواهم گفت ولی امروز اشاره ای به این مسئله خواهم داشت.
🔹رئیس جمهور قسم خورده است که نسبت به حفظ ارزش های اسلامی اهتمام داشته باشد و باید به قسم خود پایبند باشد.
🔹شما رئیس جمهور کشوری اسلامی هستید نه رئیس جمهور یک کشور دموکراتیک سکولار.
🔹کسی منکر استفاده درست از این فضا نیست ولی باید جلوی مفاسد موجود در فضای مجازی گرفته شده و این فضا اصلاح شود.
🔹از برخی قضات دادگستری شنیدهام عامل بسیاری از طلاقها به دلیل وسوسههای فضای مجازی است.
🔹رئیس جمهور گفته است «وقتی مردم همه چیز را خواستند، نباید جلوی خواست آنان را گرفت»، اگر اینگونه است باید درب دادگستری و تعزیرات و... هم بسته شود. قطعا در بین مردم عده ای خطاکار وجود دارند که باید جلوی آنها گرفته شود.
🔹رئیس جمهور باید اشتباهات خود را اصلاح کند، یکی از اصول سیاست این است که وقتی مسئله مهمی وجود دارد به سراغ مسائل حاشیهای نباید رفت.
🔹در شرایطی که مشکلات اقتصادی بسیاری در کشور وجود دارد مسؤولان به سراغ مسائل حاشیهای می روند هرچند که سرگرم کردن مردم با این مسائل شایسته نیست.
احمد بابایی از شاعران جوان کشورمان تازهترین سروده بنام «خط قرمز»
«خط قرمز»
بغض، فریاد میشود گاهی
داد، بیداد میشود گاهی!
بنِگر بغض و بسته بالی را
سفره ی خالی اهالی را
سفره، خالیّ و دل، پر از ماتم
من که از این سکوت کج، ماتم!
*
هر سکوتی، گواه سیری نیست!
هر فغانی ز دلپذیری نیست
بی تفاوت نباش، ای شاعر!
همسفر! وقت گوشه گیری نیست...
جنگ فقر و غنا مبَر از یاد
مزد احسان ما فقیری نیست!
تا به کی صبر!؟ لبگزه، تاکی!؟
کار طوفان که سر به زیری نیست
کارد بر استخوان ما گل کرد
مُلک عدل، اینقدَر کویری نیست
دل «بعضی» ، سقیفه ای ست هنوز،
دل طاغوت ها غدیری نیست...
*
دل «بعضی» ، جهنم است انگار...
آخر قصه، مبهم است انگار!
*
خصم، موج فریب میخواهد
شهر را نانجیب میخواهد
گرچه از اعتدال، محرومند
مردم ما شکوه مظلومند
بت بدون تبر نخواهد ماند
گِلهها در جگر نخواهد ماند
دیده بس که تحکّم، از «بعضی»...
گلهمندند، مردم از «بعضی»...
بوی تبعیض، شامه آزار است
خواب تا کی!؟ خدا که بیدار است...
مپسندید غم، اضافه شود!
شهر از دستتان کلافه شود
طعمههای یزیدشان مکنید
از خدا نا امیدشان مکنید
ظلم، شوم است... بی کسی، شوم است...
«شورشی» نیست هرکه محروم است
این قبیله، ز فتنه، آزادند
در دفاع از حرم، جوان دادند
کارد مهمان استخوان شده است
اشعری هم حقوقدان شده است
اول قصه، «میشود!» میگفت
پشت تکلیف و عشق، بد میگفت
دل «بعضی» ، جهنم است انگار...
آخر قصه، مبهم است انگار!
اینچنین نا خلف نباید شد
بی خیال از شرف نباید شد
دلخوریم از غرور، ما مردم!
ذلّه از حرف زور، ما مردم!
*
سرِ باران، به شانهی ابر است
«پرچم» ما تموّج صبر است
پشت پا بر غم و حیا زدهاند
شعله بر پرچم خدا زدهاند
آسمان سوخت، چشم باران سوخت
«پرچم» ما، نه! قلب ایران سوخت
پایمال سفیه کال مباد
این سه رنگ زلال، لال مباد
این سه رنگ غرور ، نورانی ست
افتخار تبار ایرانی ست
دل به نور امید باید داد
پای پرچم، شهید باید داد
*
آی بیگانه! اشک، شبنم ماست
خون ما رنگ سرخِ پرچم ماست
خوار و ارزان مبین غم ایران
کفن ماست پرچم ایران
راز تشنه لبی، نخواهم گفت
گِله با اجنبی نخواهم گفت
نیست پرچم به غیر «سنگ صبور»
غیرت ماست این سه رنگ صبور
تار پرچم به پود جان زدهاند
پایه اش را به آسمان زدهاند
تا ابد شور محشرش باقیست
بانگ الله اکبرش باقیست
تا ابد، مهر بی غروبیهاست
پرچم ما به دوش خوبیهاست
غمزه شهر راز... پرچم ما
تا ابد، سرفراز... پرچم ما
پرچم ما غرور مردانهست
خار چشمان دزد بیگانهست
غیرت ماست مرز کشور ما
سایه پرچم است بر سر ما
دل به نور امید باید داد
پای پرچم، شهید باید داد
*
آنکه جان، هدیهی حرم میکرد
دست بیگانه را قلم میکرد
کربلا از صدا نمیافتد
عَلَم از دست ما نمیافتد
مرز «صهیون» اگر به هم زدهایم
پرچم فتح بر حرم زدهایم
کار «صهیون» اگرچه حق سوزی ست
پرچم ما نماد پیروزی ست
شک ندام فتد به زودیها
شعله بر خرمن سعودیها...
*
صبر حق، بارش ملامت اوست!
غرّش رعد، از سلامت اوست...
پای دین، پای عشق، بی سر شد
وطن ما شهید پرور شد!
گره شب مباد، وا نشود
گرگ، چوپان گلّهها نشود
خانه ی ظلم، رو به ویرانی ست
انقلاب، آبروی ایرانی ست
وای از کار و بار سر در گم!
باز هم غیرت همین مردم!
*
مردم ما به عشق، «جان دادند»
جنگ، تحمیل شد، جوان دادند
مردم ما سپاه عاطفهاند
هر کجا امر بود نان دادند
خاک پای غرور عباسند
دست خود به آسمان دادند
روزهی خلق ما سیاسی بود
کوه تحریم را تکان دادند
-لال بودند غزّه و لبنان-
هر چه مظلوم را زبان دادند
مردم ما به فتنهها، نُهِ دی،
غیرت خویش را نشان دادند
اشهدُ انَّ که همین مردم
به سر نیزهها اذان دادند
گله مندند...! ورنه میدانیم
همه جا خوب، امتحان دادند
-خودمانیم!- گاه گاهی هم،
کار بر غیر کاردان دادند!
*
دل «بعضی» ، جهنم است انگار...
آخر قصه، مبهم است انگار!
بغض، فریاد میشود گاهی
داد، بیداد میشود گاهی!
بنِگر بغض و بسته بالی را
سفره ی خالی اهالی را
سفره، خالیّ و دل، پر از ماتم
من که از این سکوت کج، ماتم!
زخم اشرافیت، علاج نداشت
پیر امت که برج عاج نداشت
رفته دوزخ ز یاد «بعضی» ها
دلخوریم از فساد «بعضی» ها
*
ای بت عافیت! – به هرعلت! –
از تو ناراضیاند این ملت...
مردم از دست بسته دلگیرند
سفرهها حفرههای تدبیرند
رهگذر، بغض بی صدا شده است
کوچه های نفوذ، وا شده است
خوار و پا در هواست بیت المال
زیر دست شماست بیت المال
از وکیل و رئیس، دلگیریم
از بت کاسه لیس دلگیریم
شط خون شد، زبان به مزدی تان
زخم بستر گرفت دزدی تان!!
میزها طبلهای بی دردی
یا نه، استبلهای نا مردی
شرم کن غصهی اهالی را
قصه ی سفرههای خالی را
نا امیدی، عذابمان نشود
گره انقلابمان نشود
وای از کار و بار سر در