eitaa logo
باولایت تا شهادت
131 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
57 فایل
طریقه ارتباط با ادمین 👇 https://eitaa.com/maghsody21 سلام بر دوستان ولایت مدار، با کانال با ولایت تا شهادت، در خدمتتان هستیم لطفا دیگران راهم دعوت کنید 👇👇👇👇 https://eitaa.com/bavelayat_ta_shahadat_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 السَّلام عليك يا عبرة كلّ مؤمن و مؤمنة ➖در زيارت حضرت أبا عبد الله الحسین (علیه السلام) می خوانیم: 😭سلام بر اشک چشم هر مومن و مومنه ای.(۱) 🔹این "عبرة" به چه شرافتی نائل شده است؟ این اشک به چه جایگاهی رسیده است؟ 📌 حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضَهٍ [الذُّبَابِ‏] غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ" .(۲) اگر کسی در گوشه چشمش به اندازه پر مگس، اشکی در مصيبت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) بريزد همان لحظه همه گناهانش آمرزيده است. 😭 این اشک، اشکی است که ظرف وجود را شسته و تميز می کند. 😭اشک بر اباعبد الله الحسين (علیه السلام) اكسير أعظم است، ماء معین است. 🔰حضرت اباصالح المهدی (علیه السلام) می فرمایند: "لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما " حضرت ابا صالح المهدی (علیه السلام) صبح تا به شام یعنی در تمام آنات و لحظات شبانه روز در حال" لأَندُبَنَّكَ" و در یاد کربلای ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) هستند. و همانا بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ی حضرت، چشمه جوشانی هست که هر لحظه در حال جوشیدن است. 👈 بنابراین هر مومن و مومنه ای در هر زمانی که به فیض اشک بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نائل می شود ، از جوشش همان چشمه ای است که با "لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" ، هر صبح و شام در عالم جاری می شود و اینگونه فیض این چشمه جوشان از جانب حضرت ابا صالح المهدی (علیه السلام)، بر هر مومن و مومنه ای و بر همه عوالم جاری و ساری می گردد. ▪️ادامه دارد 👇👇
ا🚩 از جوشش این چشمه هست که " عبرة كلّ مؤمن و مؤمنة " صاحب شرافتی می شود که در زيارت حضرت أبا عبد الله الحسین (علیه السلام) می خوانیم: "السَّلام عليك يا عبرة كلّ مؤمن و مؤمنة" و این همان حقیقتی است که" عبرة كلّ مؤمن و مؤمنة " را قیمتی می کند. تا بدان جا که موجب طهارت و به واسطه این طهارت، موجب سعادتِ" کل مؤمن و مؤمنة" می شود. ▪️زمانی که این اشک بر وجود" كلّ مؤمن و مؤمنة " جاری می شود وجود را طلا و قیمتی می کند. این واجد شرایط شدن" عبرة كلّ مؤمن و مؤمنة " ، از جوشش چشمه ای هست که هر صبح و شام اتفاق می افتد که اینگونه در این ، "أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا" و در این اکسیر اعظم، اقتدا صورت می گیرد. هر آنچه خیرات در این عالم که قرار است روزی هر کسی شود، همه از همان اکسیر اعظم عالم است. هر مؤمن و مؤمنه ای چیزی ندارد که بواسطه آن در مقابل خداوند عرض وجود نماید. اما به واسطه رحمت خودشان چیزی ارزشمند به هر مؤمن و مؤمنه ای هبه شده است، هبه ای که از جنس این دنیا نیست، هبه ای که از جنس نور است و آن اشک بر ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) است. که آن، صاحبی دارد، که وجود مقدس، حضرت صاحب العصر و الزمان (علیه السلام) هستند. 😭به واسطه این اشک که از جنس نور است ، به واسطه این اشک که به اقتدای ابا صالح المهدی (علیه السلام) است، می توان به تمام خیرات عالم وارد شد و با ورود به این خیرات، شهد این حلاوتِ لا یتناهی را چشید. 📚منبع: (۱) بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۰۸؛ كامل ‏الزيارات، ص۱۰۸؛ (۲) کامل الزیارات، ص۱۰۳. 🚩 ◼️ 🚩 ◼️ 🚩 ◼️ 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔳 مقتل حربن یزید ریاحی ➖اذن ورود ‌به محرم؛ از حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) 🔳 مقتل جناب حربن یزید ریاحی ➖اولین کسی که لشکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را در کربلا نگاه داشت حربن یزید ریاحی است. ▪️حر با هزار تن در مقابل حسین (علیه السلام) فرود آمد و به ابن زیاد (لعنه الله علیه) نامه نوشت که حسین (علیه السلام) در کربلا رحل انداخت و حر منتظر پاسخ نامه در کربلا ماند. ▪️پیک ابن زیاد (لعنه الله علیه) از راه رسید. ابن زیاد (لعنه الله علیه) نامه به سوی حسین (علیه السلام) فرستاد به این مضمون: «به من خبر رسید که در کربلا فرود آمدی و یزید (لعنه الله علیه) به من نوشته است که سر بر بالش ننهم و نان سیر نخورم تا تو را به خداوند لطیف و خبیر رسانم یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه (لعنه الله علیه ) باز آیی و السلام». امام حسین (علیه السلام) جوابی برای آورنده نامه نفرستادند. ▪️حر شاهد این وقایع بود و در نزد آن حضرت ایستاده، تا هنگام نماز ظهر شد، امام مؤذن را فرمود: ➖اقامه گوی؛ ➖او اقامه ی نماز گفت. ➖پس با حر فرمود: می‌خواهی با اصحاب خود نماز گزاری؟ ➖گفت: نه، بلکه تو نماز گزار و ما همه با تو نماز می‌گزاریم، پس حسین (علیه السلام) نماز گزارد و آنان اقتدا کردند. ▪️بعد از نماز ،آنگاه روی بدانها نمود و خدا را سپاس گفت و ستایش کرد پس از آن فرمود: اما بعد أيها الناس فانكم ان تتقوا وتعرفوا الحق لاهله يكن ارضي لله، ونحن اهل البيت اولي بولاية هذا الامر عليكم من هؤلاء المدعين ما ليس لهم والسائرين فيكم بالجور والعدوان. اما بعد؛ ای مردم! اگر از خدای بترسید و حق را برای اهلش بشناسید خدای تعالی بیشتر از شما راضی گردد، و ما اهل بیت محمد (صلی الله علیه و آله) اولی تریم به تصدی امر خلافت از این مدعیان مقامی که از آن آنها نیست و میان شما به ستم و زور رفتار می‌کنند. وان انتم كرهتمونا وجعلتم حقنا وكان رأيكم غيرما اتتني كتبكم وقدمت به علي رسلكم انصرفت عنكم. و اگر از حق ابا دارید و ما را نمی پسندید و حق ما را نمی شناسید و رأی شما اکنون غیر از آن است که در نامه‌ها فرستاده بودید و فرستادگان شما گفتند، از نزد شما برمی گردم. ➖حر گفت: سوگند به خدای که من از نامه‌ها و فرستادگان که می‌گویی چیزی نمی دانم. ➖حر گفت: ما از اینها که نامه نوشته اند نیستیم. ما را فرموده اند چون تو را دیدیم از تک جدا نشویم تا تو را نزد عبیدالله زیاد(لعنه الله علیه) به کوفه بریم. ➖حسین (علیه السلام) فرمود: مرگ به تو نزدیک تر است از این. ➖آنگاه اصحاب خود را فرمود: سوار شوید! سوار شدند و بایستاد تا زنان هم سوار گشتند. و اصحاب را گفت: بازگردید؛ چون خواستند بازگردند آن مردم بر او راه بگرفتند. ➖ حسین (علیه السلام) فرمود: ✔️ ثكلتك امك! ما الذي تريد ان تصنع؟ ای حر مادرت به عزای تو نشیند چه می‌خواهی؟ ➖حر گفت: 👈اگر دیگری از عرب این کلمه را با من گفته بود در مثل این حالت نام مادر او را می‌بردم هر که باشد و لکن نام مادر تو نتوان برد مگر به بهترین وجه.(چرا که مادر تو فاطمه(سلام الله علیها) سیده نساء عالمین است.) 🏴
▪️مدتی که گذشت لشکر عمر بن سعد (لعنه الله علیه) رسید وچون حر بن یزید آنان را دید که مصمم بر قتل امام (علیه السلام) شدند و فریاد آن حضرت بشنید که می‌فرمود: «اما من مغیث یغیثنا لوجه الله اما من ذاب یذب عن حرم رسول الله صلی الله علیه و آله» آیا فریاد رسی هست که در راه خدا به فریاد ما رسد؟ آیا مدافعی هست که شر این مردم را از حرم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بگرداند؟ ▪️حر چون این بدید، با عمر سعد (لعنه الله علیه) گفت: ای عمر راستی با این مرد کارزار خواهی کرد؟ ➖آن ملعون گفت: و الله جنگی کنم که افتادن سرها و بریدن دستها در آن آسانترین کارها باشد! ▪️حر گفت: این پیشنهاد که کرد (یعنی بگذارید بازگردد) قبول نمی کنید؟ ➖عمر (لعنه الله علیه) گفت: اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم و لکن امیر تو راضی نشد. ▪️پس حر بیامد و دور از مردم به کناری ایستاد و یک تن از عشیرت او با وی بود. ➖با قرة بن قیس گفت: امروز اسب خویش را آب دادی؟ قرة گفت: و الله به خاطرم گذشت و اندیشه کردم که می‌خواهد از جنگ کناره جوید و در کارزار حاضر نگردد و دوست ندارد من ببینم،گفتم آب نداده‌ام اکنون می‌روم و آن را آب می‌دهم. ▪️ پس از آنجای که بود دورتر شد و قسم به خدا که اگر مرا بر کار خود آگاه کرده بود من هم با او رفته بودم به امام (علیه السلام) می‌پیوستم، پس اندک اندک با حسین (علیه السلام) نزدیک شد. ▪️ مهاجر بن اوس گفت: چه اندیشه داری می‌خواهی بر وی حمله کنی؟ حر جواب نداد و اندام او را لرزه گرفته بود؛ مهاجر با او گفت در کار تو سخت حیرانم، به خدا سوگند که از تو چنین موقفی ندیدم و اگر مرا از دلیرترین اهل کوفه پرسیدندی از تو در نمی گذشتم. ➖حر گفت: "و الله خود را میان دوزخ و بهشت مخیر می‌بینم و بر بهشت چیزی نمی گزینم هر چند مرا پاره پاره کنند و بسوزانند." آنگاه اسب برانگیخت و آهنگ خدمت حسین (علیه السلام) کرد. ▪️ دست بر سر نهاد می‌گفت: «اللهم الیک انبت فتب علی فقد ارعبت قلوب اولیائک و اولاد بنت نبیک» بار خدایا! سوی تو بازگشتم توبه ی من بپذیر که هول و رعب در دل دوستان تو و فرزندان رسول تو افکندم . ▪️پس به حسین (علیه السلام) بپیوست و با او گفت: فدای تو شوم یابن رسول الله! منم که راه بازگشتن بر تو بستم و همراه تو شدم و در اینجای بر تو تنگ گرفتم و نمی پنداشتم این مردم پیشنهاد تو را نپذیرند و کار را به بدینجا کشانند و به خدا سوگند که اگر دانستمی چنین شود که اکنون می‌بینم، هرگز راه بر تو نگرفتمی! و اینک پشیمانم و به خدا از کار خویش توبه کنم، آیا تو برای من توبه ای بینی؟ ▪️حسین (علیه السلام) فرمود: ✨نعم يتوب اللّه عليك 🔅آری خدا توبه ی تو را بپذیرد! فرمود بیا! حرگفت: من از زینب کبری، از صدیقه صغری (سلام الله علیها )خجالت می کشم. اگر سوار باشم برای تو بهترم از پیاده و بر این اسب ساعتی پیکار کنم و آخر کار من به نزول کشد. و گفت: چون من نخست به جنگ تو آمدم خواهم پیش از همه نزد تو کشته شوم، شاید دست در دست جد تو زنم روز قیامت. ⚜️ این همان حری است که شب پیش فرمانده لشکر اعداء حسین (علیه السلام ) بود، اما بخاطر آن یک کلامی که به زبان آورد آقا او را خریدند. 🏴
▪️پس اولین شهید در رکاب امام حسین (علیه السلام ) در کربلا، جناب حر بود که با نام و ادب در برابر ناموس الهی، فاطمه زهرا (سلام الله علیها )نجات پیدا کرد. ⚜️همین عشق و محبت به دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حر را خرید و نزد حسین (علیه السلام ) شفاعت کرد. تا جاییکه حر، در زمره ی اصحاب الحسین (علیه السلام) و جزو کربلاییان جای گرفت. ✔️ پس ما هم به اقتدای جناب حر ، در خانه مادر عالم می رویم و اذن شفاعت میگیریم. ◾️کاش ذره ای از غیرت و ادب و وفای حر، در بدن آن نا نجیبانی بود، که درب خانه فاطمه (سلام الله علیها)را به آتش کشیدند. ▪️ خانم أم سلمه می‌گوید: روزی از روزهایی که فاطمه (سلام الله علیها ) دختر رسول (خدا صلی الله علیه و آله و سلّم) در مریضی سخت خود بسر می‌برد- پس از آنکه علی بن ابی طالب (علیه السلام ) برای انجام کارهای خود از خانه خارج شد- به من گفت: مقداری آب برای غسل کردن برایم آماده کن! ▪️أم سلمه می‌گوید: آب برای غسل کردن آماده کردم! پس فاطمه (سلام الله علیها ) شروع به شستشو و غسل نمود، آن هم با بهترین صورت غسل کردنی که من از او دیدم! سپس فرمود: بهترین لباس مرا حاضر کن! ام سلمه گوید: لباس را آوردم، آنرا پوشید. ▪️سپس به اطاق خود رفت و فرمود: بسترم را در وسط اطاق پهن کن پس بستر او را آوردم و پهن نمودم!! فرمود: اسماء تو هم بیرون برو، دقایقی بعد بیا مرا صدا بزن، اگر جوابت را دادم که هیچ وگرنه، آن وقت برو بچه ها و همسرم را خبر کن. ▪️اسماء می گوید: دقایقی بعد هر چه صدا زدم، دیدم که فاطمه (سلام الله علیها ) جواب نمی دهد. صدا زدم :ای دختر پیامبر! ای دختر بهترین خلق عالم! ای دختر رسول الله! «وانکبَّتْ علیها» خودش را انداخت و گفت فاطمه جان! سلام مرا به پیغمبر برسان. ▪️همین طور که اشک می ریخت نقل دارد: «فاذَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ بالبابِ» دید دو تا آقازادۀ زهرا (سلام الله علیها) وارد اتاق شده اند،، امام حسن (علیه السلام ) خودش را انداخت روی سینه مادر: «یَا أُمَّاهُ کَلَّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی» مادر! با من سخن بگو! قبل از اینکه روح از بدنم جدا شود. امام حسین (علیه السلام ) صورت را به کف پای مادر گذاشت: «وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ» مادر! من حسینم، مادر با من سخن بگو پیش از آن که جان دهم. ▪️اسماء آقازاده ها را بلند کرد، گفت: بروید پدرتان امیرالمؤمنین (علیه السلام) را خبر کنید. دوان دوان به سمت مسجد آمدند. ▪️همین که گفتند: ✨«یا ابَتَاه مَاتَتْ اُمُّنَا» 🔅 بابا! بی مادر شدیم. کسی تا آن روز زمین خوردن امیرالمؤمنین (علیه السلام) را ندیده بود. قهرمان احد است، قهرمان خندق و خیبر است. ▪️ اما تعبیر نقل این است: ✨ «فَوَقَعَ عَلِیٌ عَلَی وَجهِهِ» 🔅 روی زمین افتاد و از حال رفت قدری آب به سر و صورتش زدند تا چشمانش را باز کرد، فرمود: ✨«بِمَنِ الْعزاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّی فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِکِ» 🔅 فاطمه جان! دیگر با چه کسی درد دل کنم؟ دیگر غصه های دلم را با چه کسی بگویم؟ .....آجرک الله یا بقیه الله الاعظم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🏴👆این روضه مادر هدیه به حربن یزید ریاحی مقتل الزهرا ص۶۹ بحارالانوار، ج ۴۳ ص ۱۸۶ کشف الغمه، ج۱ ص ۵۰۰ منتهی الامال ص۱۹۳ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی ص۵۳ 🏴 🏴🏴🌿🏴🏴🌿🏴🏴
@rabieanam4_5816400344678139120.mp3
زمان: حجم: 6.11M
🏴 روضه خوانی فارسی شهادت جناب حر بن یزید ریاحی 🏴 یاحسین یاحسین
@rabieanam4_5816400344678139121.mp3
زمان: حجم: 6.89M
🏴 رجز خوانی ترکی جناب حر بن یزید ریاحی 🎤با صدای مرحوم سلیم مؤذن زاده 🏴 یاحسین یاحسین
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیچیده تویِ شهرما عطر و بویِ محرمت -گره زدم دلم رو به یه نخ شالِ ماتمت🏴 یاحسین
13.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم شب اول محرم سلام ای لباس سیاه محرم) 🎙 با مداحـى حـاج اميــر كرمـانشــاهی 😭😭😭
@Maddahionlinمداحی آنلاین - عظمت دهه اول محرم - حجت الاسلام عالی.mp3
زمان: حجم: 1.94M
🏴عظمت دهه اول محرم 🎙حجت الاسلام عالی 🤲 یاحسین عجل لولیک الفرج
@MaddahionlinYEKNET.IR - roze - shabe 1 muharram 1401 - khamse.mp3
زمان: حجم: 8.44M
🔳 روضه شب_اول محرم 🌴شکر خدا که بال و پری داده‌ای مرا 🌴نام و نشان معتبری داده‌ای مرا 🎙حاج حیدر_خمسه 🤲 یاحسین عجل لولیک الفرج