@elteja / کانال اِلتجا4_486562903499997533.mp3
زمان:
حجم:
5.43M
🔘سخن آوای #صاحب_عزا
پیرامون حضور اهلبیت علیهمالسلام در مجالس عزا
#صاحب_عزا
#امام_حسین_علیهالسلام
🍏بحق حسین عجل لولیک الفرج وفرجنابه
14.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای امام حسین شلوغ کنید ...
#محرم
#امام_حسین
یاحسین یاحسین
◼️😭 بکاء للحسین علیه السلام؛ برترین عمل صالح
السَلامُ عَلَیکَ یَا أَبَا صَالِحَ المَهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
⬅️ یکی از القاب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ✨ اباصالح ✨ به معنای پدر عمل صالح است.
⁉️اما عمل صالح چیست؟
نماز و روزه يك عمل است. حج يك عمل است.
در روایات کثیره آمده است که:
حضرت مولا امیر المومنین (علیه السلام) فرموده اند:
« من روح نماز هستم». (١)
🖊پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده اند:
«من روح روزه هستم (نه خود آن). (٢)
🖍ولی در بین این اعمال، حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) مي فرمايند:
«يَا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ و مُؤْمِنٍة»؛
من خود اشك هستم. (٣)
📌پس عملي كه هم ظاهر و هم باطنش، خود حسين (علیه السلام) است مي شود افضل همه اعمال؛
پس مي شود عمل صالح.
⁉️حال اباصالح (أرواحنا فداه)؛ "پدر عمل صالح" كيست؟
در ائمه (علیهم السلام) چه كسي صاحب لقب مبارک " أبا صالح " است؟
آن كس که بيشتر از همه عمل صالح انجام می دهد؛ یعنی کسی که نه فقط بر حسين (عليه السلام) اشك مي ريزد، که همه خلق، بر أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) گریستند، بلکه خون گریه می کند،
آن امامی که أبا صالح است و خطاب به جدّ غریبشان می فرمایند:
⚜️ «يا جَدَّاه! فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً». (۴)
➖➖➖➖➖➖➖
📚منبع:
(۱) بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲؛
(۲) همان؛
(۳) بحار الأنوار، ج ۹۸، ص۲۵۵؛
(۴) فرازی از زیارت ناحیه مقدسه.
🚩
🚩 ◼️ 🚩
🔲 هانی فرزند عروة بن نمران بن عمرو بن قعاس بن عبد یفوث بن مخدش بن حصر بن غنم بن مالك بن عوف بن منبة بن غطیف بن مراد بن مذحج، ابویحیى المذحجى المرادى الغطیفى است.
➖از قبیله بنی مراد شاخهای از قبیله بزرگ مذحج (قبیلهای که در سریه علی بن ابی طالب (علیهالسلام) به یمن مسلمان شدند.)
هانی بن عروة مرادی، از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حضرت علی (علیهالسلام) و از قاریان و بزرگان کوفه به شمار میرفت.
او سخت پایبند تشیع بود. هانی از بزرگان -قبیله- بنی مراد بود و رهبری آنها را به عهده داشت و چنان بود که هنگام سوار شدن چهار هزار سواره و هشت هزار پیاده با او حرکت میکردند و هر گاه هم پیمانان خود از قبیله کنده را فرا میخواند سی هزار نفر گرد او جمع میشدند، و نزد مردم کوفه، بسیار وجیه بود.
▪️ایشان در جنگ جمل و صفّین حضور داشتو در جنگ جمل این شعر را میخواند:
➖یا لک حربا حثها جمالها یقودها لنقصها ضلالها
➖هذا علی حوله اقیالها
و در صفّین، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با او مشورت میکرد. ایشان یکی از ارکان قیام حجر بن عدی بر ضد ابنزیاد بود.
🔳 موقعیت اجتماعی هانی آن چنان بود که با نهضت امام حسین (علیهالسلام) پیوند خورد و همین امر سبب جاودانگی وی شد. از این رو، شهرت وی در کتب تاریخی بیشتر در ماجرای شهادت امام حسین (علیهالسلام) است.
(القصة مشهورة فی جزء مقتل الحسین)
⚫️ هانی میزبان جناب مسلم
➖ مسلم بن عقیل، که در ابتدای ورود به کوفه به منزل مختار ثقفی وارد شده بود.
با ورود حاکم کوفه؛ یعنی عبیدالله بن زیاد (لعنة الله علیه) به شهر کوفه، مسلم برای ادامه فعالیت هایش، منزل مختار را ترک کرد و وارد منزل هانی بن عروه شد که به نظر میرسید، امنیتش از جاهای دیگر بیشتر بود. از این پس، منزل هانی پایگاه شور و حضور مردم کوفه شد. گزارش شده هیجده هزار تن از کوفیان به صورت مخفی با مسلم بن عقیل بیعت کردند. که در این هنگام مسلم تصمیم برقیام داشت؛
⚫️ بازداشت هانی
➖ هانی پیش از آمدن مسلم به خانهاش با ابنزیاد رفت و آمد داشت و هر روز صبح و شام نزد او میرفت. پس از آن، بر جان خویش ترسید و خود را به بیماری زد و دیگر نزد او نرفت. ابنزیاد که از راه جاسوسی غلامش، معقل (غلام ابنزیاد) معقل از جای مسلم در خانه هانی با خبر شده بود، به خاصّانش گفت: چرا هانی دیده نمیشود؟ گفتند: بیمار است.
گفت: اگر میدانستم به عیادتش میرفتم، ولی شنیدهام که خوب شده است و هر روز بیرون خانه مینشیند! آنگاه به محمد بن اشعث، اسماء بن خارجه و عمرو بن حجاج، که دخترش روعه همسر هانی بود، گفت: نزد هانی بروید و به وی بگویید: حق ما را فرو نگذارد، زیرا من دوست ندارم مردی چون او از بزرگان عرب، نزد من تباه گردد. آنها سوی هانی آمدند و هنگام غروب که هانی بر در خانه نشسته بود ضمن دیدار از وی گفتند: چرا به دیدار امیر نمیآیی او از تو یاد کرده و میگوید: «اگر میدانستم که وی بیمار است به عیادتش میرفتم» هانی گفت: کسالت مانع بوده است. گفتند شنیده است که تو بهبودی یافتهای و هر روز عصر بر در خانه می نشینی و چنین پندارد که در رفتن نزد او کندی و سستی ورزیدهای، و سلطان چنین چیزی را تحمل نمی کند. تو را سوگند می دهیم که هم اکنون با ما سوار شوی تا بدیدنش برویم.
هانی جامه خواست و پوشید و بر استر نشست. چون نزدیک کاخ رسید احساس خطر کرد و به حسان بن اسماء بن خارجه گفت: ای برادرزاده به خدا من از این مرد هراس و اندیشه دارم،
🏴👇👇
🔲 زمانی که به نزد بن زیاد ملعون رفت و متوجه جاسوسی معقل شد، در پاسخ به سوال آن لعین که گفت: به خدا باید او [مسلم] را نزد من آری! هانی گفت: نه به خدا قسم نخواهم آورد! .... به خدا این کار موجب ننگ و سرافکندگی من است، من پناهنده و میهمانم را به دشمن بسپارم، در حالی که زنده و سالم ام، میشنوم و میبینم، بازویم قوی و یاورانم بسیار است! به خدا اگر تنها باشم و یاوری نداشته باشم او را به شما نمیسپارم تا در راه او بمیرم.
▪️ابنزیاد (لعنة الله علیه) گفت: یا باید او را نزد من آوری یا گردنت را خواهم زد، هانی گفت: به خدا شمشیرهای برنده در اطراف خانه تو فراوان گردد. ابنزیاد (لعنة الله علیه) گفت: وای بر تو مرا از شمشیرهای برّنده میترسانی؟ هانی می پنداشت که قبیلهاش به یاری وی بر میخیزند و به دفاع از وی می پردازند. ابنزیاد (لعنة الله علیه) گفت: او را نزدیک من آرید. چنین کردند، چون او نزدیک شد، با چوبدستی آن قدر به سرو صورتش زد که بینی او شکست.
هانی دست به شمشیر یکی از سربازان ابنزیاد برد ولی او اجازه نداد هانی آن را بگیرد.
عبیدالله (لعنة الله علیه) به هانی گفت:
پس از آن که همه خارجیها نابوده شدهاند، خارجی شدهای؟ خون تو بر ما حلال است، او را بکشانید و ببرید! او را کشاندند و به اتاقی افکندند و در را بستند.
⚫️ شهادت هانی
➖پس از شهادت مسلم بن عقیل، عبید الله بن زیاد (لعنة الله علیه) با خیالی آسوده اراده کرد تا هانی را به قتل برساند. در این بین محمد بن اشعث (لعنة الله علیه) هر چه وساطت کرد و جایگاه ویژه او در میان قبیلهاش را یادآور شد، موثر واقع نشد.
عبیدالله (لعنة الله علیه) دستور داد تا هانی را در بازار شهر، محلی که گوسفندان را خرید و فروش میکردند، ببرند و گردنش را بزنند.
هنگامی که، هانی را برای اجرای حکم میبردند، پیوسته دوستان و هوادارانش را به یاری میطلبید و فریاد میزد: ای قبیله مذحج! کجایید من یاوری از قبیله مذحج ندارم.
همان گونه که گذشت، با این که هانی بن عروه یکی از بزرگان کوفه بود؛ ولی با کمال بی وفایی هیچ کس شهامت یاری رساندن به او را نداشتند.
چون هانی دید کسی به یاریش بر نمیخیزد دستان بسته خود را باز کرد و گفت: عصا یا کارد یا سنگی و یا استخوانی نیست تا با آن بتوان دفاع کرد؟ نگهبانان وی را گرفتند و محکم بستند.
سرانجام رشید غلام ترک زبان عبیدالله با ضربهای هانی را مجروح کرد، هانی با همان وضعیت گفت:
«الی الله المنقلب والمعاد اللهم الی رحمتک و رضوانک»
بازگشت همه به سوی خداست، خدایا! مرا به سوی رحمت و خوشنودیت، رهسپار ساز. رشید با ضربه دیگری هانی را به شهادت رساند. آن گاه به دستور عبیدالله بن زیاد جنازهاش را وارونه به دار کشیدند.
🔲 هـانـی در روز ترویه (هشتم ذی الحجه) سال شصتم هجری در حالی که نود و چند سال از عمر شریف او میگذشت، به شهادت رسید.
⚫️ اشعار عبدالله بن زبیر
➖ عبدالله بن زبیر اسدی در مرثیه مسلم و هانی اشعار زیر را سروده است. به نقلی فرزدق سروده و عبدالله بن زبیر آن را نقل کرده است:
فإِن كُنْتَ لا تَدْرینَ مَاالمَوتُ فَانْظُری إِلی هانِىَ فی السُّوقِ وَ ابْنِ عَقیلٍ
إلی بَطَلٍ قَد هَشَمَّ السَّیفُ وَجْهَهُ وَ آخَرَ يُهوی مِنْ جِدارِ قَتیلٍ
اصابَهُما فَرْخُ البَفِىِّ فَاصبَحا أَحادیثَ مَنْ يَسری بِكُلِّ سَبیلٍ
تری جَسَداً قَدْ غَيَّرَ المَوتُ لَونَهُ وَ نَضْحَ دَمٍ قد سالَ كُلِّ مَسیلٍ
فتىً کانَ أَجبی مِن فَناةٍحَيِيَّةٍ وَ اقطَعَ مِنْ ذی شَغْرَتَینِ صَقیلٍ
أيَركَبُ أَسماءُ الهَمالیجَ آمِناً وَ قدْ طالَبَتُهُ مَذحِجٌ بِذُحولٍ
تطیفُ حِفافَیه مُرادٌ وَ كُلُّهُم عَلی رَقبَةٍ مِن سائِلٍ وَ مسؤلٍ
فإِنْ أَنتُمُ لَم تَثارُوا بِأَخیكُم فَكُونوا بَغایا أُرضِيَتْ بِقَلیلٍ .
اگر نمیدانی مرگ چیست به هانی و پسر عقیل در بازار بنگر.
به دلاوری که شمشیر بینی او را در هم شکسته است و به دلاوری دیگر که از بلندی در حالی که کشته شده به خاک افتاده است.
پیش آمد روزگار آن دو را فراگرفت و افسانه زبان رهگذران شدند.
جنازهیی میبینی که مرگ رنگ آن را دگرگون ساخته است و خونی که در هر سوی روان است.
جوانی که با حیاتر بود از زن جوان شرمگین، و برّندهتر بود از شمشیر دو سرِجَلا داده شده!
آیا اسماء بن خارجه یکی از کسانی که هانی را نزد ابنزیاد برد- آسوده خاطر سوار بر اسبها میشود، در صورتی که طایفه مذحج -که با هانی از یک تیره بودند، از او خون هانی را میخواهند.
و قبیله مراد -که با هانی از یک تیره بودند- در اطراف اسماء گردش کنند و همگی چشم به راه اویند که بپرسند یا پرسش شوند.
پس اگر شما -ای قبیله مذحج و مراد- انتقام خون برادر خویش را نگیرید، -همچون- زنان بدکاری باشید که به اندکی راضی گشتهاند!
🏴👇👇
🔳 زمانی که امام حسین (علیهالسلام) از شهادت هانی و مسلم مطلع شدند ناراحت شدند و برای آن دو دعا کردند به شدت گریستند و مکرر میفرمود: انا لله و انا الیه راجعون! رحمه الله علیهما.
⚫️ یاد کردن امام از هانی
➖ روز عاشورا، امام حسین (علیهالسلام) به راست و چپ نگریست و هیچ یک از اصحاب و یارانش را ندید جز آنان که پیشانی بر خاک ساییده و صدایی از آنها به گوش نمیرسید، پس ندا داد:
یا مسلم بن عقیل! و یا هانی بن عروة! و یا حبیب بن مظاهر! و یا زهیر بن القین! و یا یزید بن مظاهر! و یا یحیی بن کثیر! و یا هلال بن نافع! و یا ابراهیم بن الحصین! و یا عمیر بن المطاع! و یا اسد الکلبی! و یا عبدالله ابن عقیل! و یا مسلم بن عوسجة! و یا داود بن الطرماح! و یا حر الریاحی! و یا علی بن الحسین! و یا ابطال الصفا! و یا فرسان الهیجاء! ما لی انادیکم فلا تجیبونی، و ادعوکم فلا تسمعونی؟! انتم نیام ارجوکم تنتبهون، ام حالت مودتکم عن امامکم فلا تنصرونه؟!
➖ای مسلم بن عقیل! ای هانی بن عروه، ای حبیب! ای زهیر بن قین...! ای دلاور مردان خالص! وای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا میزنم؛ ولی پاسخم را نمیدهید؟ و شما را میخوانم؛ ولی دیگر سخنم را نمیشنوید؟ آیا به خواب رفتهاید که به بیداری تان امیدوار باشم؟ یا از محبت امامتان دست کشیدهاید که او را یاری نمیکنید؟. ..
📗منبع:
مقتل الحسین (علیهالسلام) مقرم، ج۱، ص۱۵۱.
قاموسالرجال، ج۱۰، ص۴۹۰.
مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۴۵،
🏴
🚩
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩