eitaa logo
باولایت تا شهادت
120 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
49 فایل
طریقه ارتباط با ادمین 👇 https://eitaa.com/maghsody21 سلام بر دوستان ولایت مدار، با کانال با ولایت تا شهادت، در خدمتتان هستیم لطفا دیگران راهم دعوت کنید 👇👇👇👇 https://eitaa.com/bavelayat_ta_shahadat_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️رسوایی_و_حقارت_طغاة_و_بغاة_در_سیره_زینبی 🏴
▪️رسوایی_و_حقارت_طغاة_و_بغاة_در_سیره_زینبی ▪️فصل_دوم_کوفه_تا_شام ➖منزل_اول_کوفه 🔰قسمت هفتم ⬅️ راستي که اقوال و افعالِ كرامت منوال اين خاتونِ روزگار و وليِ كردگار و ناموسِ كبريا و آية الله الكبري چندان جليل و عظيم و مهيب و عجيب است كه از حدّ بشر خارج است. ⬅️ علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها در طول تمام مسیر حرکت کاروان آل الله علیهم السلام از کربلا تا کوفه و شام و مدینه، از هر فرصتی برای تبیین شأن و جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دریغ نمیکردند، و بیدارگری های آن خاتون، نه تنها دست نگونبختان زیادی را گرفت بلکه افشاگری ها و رسواگری های آن مخدره، باعث زوال آن اولاد البغایا گردید. 🔳 بحر المصائب گويد كه عليا مخدره حضرت زينب كبري بعد از آن همه نكوهش و توبيخ و ملامت مردم كوفه؛ دوباره آنها را مخاطب ساخته و فرمودند: 👈«يا قوم والله سلكتم مسلك الخلاف و سعيتم في الظلم و الاعتساف و تعدّيتم في اهلاك آل الرسول و سلّطتم عليهم اولاد النّفول،" مي فرمايند: اي مردم كوفه! به خدا قسم راه خلاف شريعت را پيموديد و در ظلم و تعدي به آل پيغمبر نهايت سعي خود بكار برديد و اولاد زنا را بر آنها مسلط كرديد. ⬅️ این کلام افشاگرایانه ی حضرت خانم اشاره به ریشه ی برپایی کربلا میکند که چه افرادی این مصیبت عظمی را برپا کردند. 👈 بر طبق فرمایشات حضرت خانم، قاتلین کربلا همه اولاد زنا هستند. شجره ملعونه و نسب شان مخفی نبود و حضرت خانم با این کلام، در واقع نسب نداشته ی آنها را بر همگان تبیین کردند. 🔳 در مسیر رسیدن به دارالاماره در کوفه، نیزه دار سر نورانی سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، اشعاری را با صدای بلند میخواند: ▪️صاحب نيزه بلندي هستم؛ منم صاحب شمشير تيز و برّان. من قاتل صاحب دين اصيل و محكم هستم. ⬅️ آنگاه كه آن حرامزاده ساكت شد، علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها در اوج غم و اندوه، مقتدرانه، به آن حرامزاده فرمودند: 👈 واي بر تو! بگو: من قاتل كسي هستم كه جبرئيل بر او در گهواره لالايي گفت، و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل از خدمتگزاران او بودند، و از آزاد كرده هاي او صلصائيل بود، و من قاتل كسي هستم كه به جهت قتل او عرش خداوند جليل به لرزه درآمد. واي بر تو! بگو: من قاتل محمّد مصطفي، علي مرتضي، فاطمه زهرا، حسن مجتبي و ائمّه هدي و ملائكه آسمان، پيامبران و اوصيا هستم. ⬅️ حضرت علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها، مانند حضرت مادر، که با خطابه ی فدکیه خود در مسجد باعث روشنگری مردم‌ شدند و دست شیاطین را رو کردند، همان ها که مدعی اسلام بودند و خود را از اصحاب پیامبر میدانستند، اینگونه در این موضع با بیانِ جایگاه حق، باطل را رسوا کردند. 👈 فلذا ایشان ملقب به نائبة الزهراء هستند. 📓 الطراز المذهّب ج ۱ ص ۳۰۲ و ص ۳۱۵؛ 📓رياحين الشريعة ج ۳ ص ۱۳۴
⬅️ یزید لعنت الله علیه و تمامی عمال او، تمام کید و مکر و حیله ی خود را یکجا به کار گرفتند تا اهل بیت عصمت و طهارت را نعوذا بالله خار و خفیف جلوه دهند... ولی در نتیجه ی اعجاز کلام علیا مخدره و تمام افشاگری های خانم و اقامه ی عزاداری آن خاتون، نتیجه کاملا برعکس شد. 🔳 وقتی اهل کوفه کاروان اسرا را دیدند که زنانی هستند با گریبان های چاک کرده و صورت های سیلی خورده، با مشاهده ی این منظره نان و خرما به دست کودکانی که بر محمل بودند می دادند که ناگهان عقیلة الهاشمین فریاد بر می آورد: "علي من يتصدّق علينا أهل البيت ، فإنّ الصدقة علينا حرامٌ" 👈ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است؛ ⬅️ این اقدام بی بی زینب کبری سلام الله علیها، بیانگر آین مطلب است که ای مردم نگونبخت...بدانید که ما اولاد پیامبر اکرم و اهل بیت او هستیم، ما کوچکترین نیازی به ترحم شما نداریم، بلکه این شما هستید که ریزه خوار ما هستید. ولی بد به حالتان که کفران نعمت کردید... ⬅️ پس خانم آن ها را از دست کودکان گرفت و به زمین پرتاب کرد. مردم که سخنان او را شنیدند به طور عجیبی گریه می کردند. خانم زینب کبری سلام الله علیها سر از محمل بیرون کردند، 👈 فرمودند: ساکت باشید ای اهل کوفه! مردان شما ما را کشتند، زنان شما بر ما گریه می کنند؛ حاکم بین ما و شما خداست. ▪️از اين حال ضجه مردمان به گريه بلند شد و ناله همي برآوردند و بر ايشان در نظاره بودند پس حضرت خانم زينب كبري سلام الله علیها به ايشان درنگريستند و به آن جماعت دو رو فرمودند: «غُضُّوا أبصارَكُم عنّا و عن النظر الينا معاشر النّاس اما تستحيون من الله و رسوله و من عليّ المرتضي و فاطمة الزهراء؟!» چشم هاي خود را از ما بپوشانيد. هان اي جماعت آيا از خدا و رسول خدا و حضرت علي مرتضي و خانم فاطمة الزهراء حيا نمي کنيد؟ 👈 به امر آن مخدره، مردمان از ديدار ايشان نظر بر بستند. ⬅️ حضرت خانم زینب کبری سلام الله علیها از بعد از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام، هر لحظه اقامه ی عزای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را برپا داشتند. ▪️آن زمان که حضرت عليا مخدره رأس مبارك حضرت اباعبدالله الحسين علیه السلام را بر روي نيزه دیدند؛ پيشاني به چوبه محمل كوفتند و راوی گوید ما به چشم خود ديديم كه خون از زير مقنعه شان بيرون ريخت. ▪️سپس با سوز دل به ايشان اشارت كردند و فرمودند: يَـــا هِـلَـالـاً لَمَّــا اسْتَتَــمَّ كَمَــالــاً غَــالَــهُ خَسْفُهُ فَأَبْــدَا غُـرُوبَــا مَــا تَــوَهَّمْتُ يَــا شَقِيقَ فُــؤَادِي كَــانَ هَــذَا مُـقَــدَّراً مَكْـتُوبَــا "اي هلال ماه نو که چون به حد و پايان کمال و آراستگي رسيد پس خسوف و ماه گرفتن آن را فرا گرفت و غروب و ناپديد شدن را آشکار ساخت. اي پاره دل من گمان نمي برم اين کار تقدير و نوشته شده بود." ⬅️ در نتیجه ی سوز دل زینب کبری سلام الله علیها و اقامه ی عزاداری های آل الله، اشک ندامت زمین و آسمان به در آمد، و خاتونش الگوی تمام خلائق گشتند در عزای بر سید الشهدا علیه السلام. 📓 اعلام النساء المومنات ص ۳۹۲؛ 📓حضرت زينب کبري، جعفر نقدي ص ۲۰۸؛ 📓رياحين الشريعه ج ۳ ص ۱۳۸؛ 📓بحارالانوار ج ۴۵ ص ۱۱۵ 📓 الطرازالمذهّب ج ۱ ص ۳۰۹ و ۳۱۰ 📓 الدمعة الساكبة ج ۵ ص ۴۳ 📓 ذريعة النّجاة ص ۳۱۴
▪️فصل_اول_عصر_عاشورا_تا_پایان_کوفه ➖منزل_اول_کوفه 🔰قسمت هشتم ⬅️ عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیها دارالاماره را آماده ورود کاروان اسرا کرده بود. تمامی مردم به کاخ ابن زیاد لعنة الله علیه دعوت شده بودند. ابن زیاد نقشه‌های فراوانی برای این مراسم داشت تا با خوار جلوه دادن آل الله علیهم السلام، قدرت نمایی کرده و سلطه ی حکومت خود و یزید و امویان را اثبات کند. ⬅️ آن ملعون بر تخت خود در دارالاماره تکیه زده بود و لبخند پیروزی میزد،... آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را، به همراه امام سجاد علیه السلام در حالی که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند؛ در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند. ⬅️ با همه ی این تمهیدات و حیله ها و دسیسه ها، علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها، دختر امیر المومنین علیه السلام 👈 با خطبه خوانی های افشاگرایانه خود و پاسخ های محکم و جسورانه و با معرفی آل الله در نوحه ها و مرثیه های خود، تمام هیبت و هیمنه ی پوشالی آن ملاعین را در هم شکستند و دارالاماره ی عنکبوتی آن اولاد البغایا را، هم در کوفه و هم در شام و در تمام قدمگاه های آن مخدره، به یکباره نابود ساختند، 👈 تا بدانجا که دربار یزید، به امر خود آن ملعون، به دارالعزا ی سید الشهدا علیه السلام مبدل گشت. ⬅️ عقیله بنی هاشم سلام الله علیها چنان صریح بیانات خود را ایراد کردند و سلطه ی دخت امیرالمومنین را بر قلوب به رخ همگان کشیدند که حضار انگشت بر دهان و گریان شدند. شاید به این خاطر بود که کوفیان حق را می شناختند و از یاری آن سر باز زدند. ▪️عبیدالله لعنة الله علیه رو به حضرت خانم زینب کبری سلام الله علیها کرد و گفت: الْحَمْدُللهِ الَّذی فَضِحَکمْ وَ اکذَبَ احْدُوثَتَکمْ؛ حمد خدایی را که شما را رسوا کرد و دروغ های شما را آشکار کرد. ⬅️ عقیلة العرب زينب کبری سلام الله علیها با كمال جرأت و قوت قلب فرمودند: 👈«حمد خداي را كه ما را به پيامبرش محمد مصطفي گرامي فرمود و از هرگونه رجسي و آلايشي منزه و مطهّر داشت؛ همانا فاسق، رسوا مي شود و فاجر، دروغ مي گويد و حمد خداي را که آنان غير ما آل محمّد هستند» ▪️ابن زياد لعنه الله عليه از اين سخنان در خشم شد و گفت: چگونه ديدي آنچه را خدا با برادر و خاندانت کرد؟ ⬅️ عليا مخدره چون دريا به موج آمدند و ابن زياد لعنه الله عليه را با خاک سياه يکسان نمودند و فرمودند: 👈«ما رأیتُ الّا جمیلًا»؛ یعنی: در سرتاسر این ماجرا هیچ چیزی به جز زیبایی ندیدم . ⬅️ این عبارت جلالی حضرت خانم چنان کاخ آمالِ پوشالی ابن زیاد را به لرزه در آورد، که آن ملعون دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشت. 👈این تعبیر حضرت خانم، بیانگر عظمت عقیلة الهاشمیین است، که ایشان در جسمِ غرق بخون برادر، دربدن ارباً ارباي علی اکبر، در چشمان خونبار ابالفضل العباس و در گلوی پاره ی علی اصغر علیهم السلام، جز زیبایی چیز دیگر ندیدند. ▪️خاتون در ادامه فرمودند: 👈«خداوند براي ايشان شهادت را مقدر كرده بود و به آرامگاه خود رسيدند و خداي تعالي ميان تو و آن ها جمع كند و در محضر او مخاصمه و احتجاج خواهيد نمود، و در آن روز می بینی که پیروز میدان کیست. "ثكلتك أمك يابن مرجانة" 👈مادرت برای تو گریه کند، ای پسر مرجانه! ⬅️ و آنجا بود که ابن زياد لعنة الله عليه مانند مار بر خود پيچيد و آتش خشم او زبانه زدن گرفت به حدّي كه گويي تصميم به قتل آن مخدّره نمود. ⬅️ عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه، از کنیزی به نام مرجانه بود. آن‌ملعون را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» میخواندند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد. 📓 مثيرالأحزان ص۹۱
🔳 عبيدالله ملعون به جناب زينب خاتون گفت: اي خواهر حسين! همانا خداي عزّوجل مرا از بيم طغيان برادرت حسين و اتباع او آسوده و دل مرا از اين تعب فارغ گردانید. ⬅️ حضرت عليا مخدره بي بي زينب كبري با صراحت و اقتدار، پاسخ دندان شکنی میدهند و می فرمایند: 👈يابن زياد! قد جئت شيئا ادّا و أتيت امراً عجيباً و خطباً غريباً فمع ذلك كيف تتوقّع الراحة في دار الدنيا هيهات هيهات انت سكران مغرور و مفتون بمال الدنيا و جلال ها. اي پسر زياد! همانا كاري بس منكر و عظيم مرتكب شدي چگونه خواستار هستي كه از روزگار شاد برخوردار گردي؟! هيهات هيهات همانا به اين مال و جلال اين جهان، مغرور و مفتون و سرمست شدي. ⬅️ در نتیجه ی این بیانات رسواکننده ی حضرت خانم، یکباره تمام تدابیر و دسیسه های آن ملعون برملا گشت. الله اکبر که عقل ها در هیبت کلام عقیلة الهاشمیین زینب کبری سلام الله علیها حیران است، و هیچ وهمی هرگز به ساحت آن مقدره راه ندارد. ▫️ألسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ... ▪️حاجب ابن زياد نقل مي كند كه چون سر حضرت اباعبدالله الحسين علیه السلام را براي ابن زياد لعنت الله عليه آوردند، دستور داد آن را در طشتي از طلا در برابرش نهادند و چوب دستي خود ميان دندان هاي پيشين حضرت مي کوفت و مي گفت: زود پير شدي اي ابا عبدالله! 👈 در این جا بود که سینه ی سوزان علیا مخدره به غلیان افتاد و حضرت صديقه صغري زينب كبري به یاد داغ سنگین شهزاده علی اکبر علیه السلام افتادند. فرمودند: برادرم پير نبود داغ شاهزاده عليّ اكبر ايشان را پير نمود. ⬅️ اینگونه خانم در اوج مصیبت روشنگری میکنند. و این اقتدار، بیانگر جلالت و عظمت صاحب کلام یعنی علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها است، که در اوج مصیبت و محن چنین پاسخ میدهند. ▪️در روایت دیگر است که بعد از مكالمات آن ملعون با حضرت علي بن الحسين‌ علیه السلام و آهنگ قتل آن حضرت، خانم زينب کبری سلام الله علیها بر آن حضرت در آويختند و فرمودند: «يابن زياد! نذرت علي نفسك انك لاتبقي من نسل محمّد صغيرا و لا كبيرا فسئلتك بالله لا تقتله حتّي تقتلني» اي پسر زياد! بر خويش نذر كرده كه از نسل محمّد كوچكي و بزرگي را بر جاي نگذاري؟ تو را به خداي سوگند مي دهم كه او را نكشي تا مرا بكشي، آنگاه امام زين العابدين علیه السلام را بكشيد و فرياد برآورد. ▪️ابن زياد (لعنه الله عليه) بدو نگران شد و گفت: علي بن الحسين (علیه السلام) را بدو بار گزاريد. ⬅️ و در این موضع نیز حضرت کفیلة السجاد، بار دگر جان امام زمانشان را حفظ کردند. 📓 مثيرالأحزان ص۹۱ 📓الطراز المذهّب ج ۱ ص ۳۳۵ 🏴⚜️ ⚜️🏴⚜️🏴 🏴⚜️🏴⚜️🏴⚜️🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلی مَن شُدَّ الحَبلُ عَلی عَضُدِها وَ عُنُقِ الامامِ زَینِ العابِدینَ وَ أَدخَلُوها مَعَ سِتَّةً عَشَرَ نَفَرٍ مِن آلِ رَسُولِ الله وَ هُم کَاالاُسَرآءِ مُقَرَّنینَ بِالحَدیدِ مَظلُومینَ ▪️▫️▪️
🔰 چهل_منزل ➖ منزل چهلم: شام بلا 🔳 طي منازل کاروان اسارت ال الله، از کربلا تا کربلا (اربعین) 2⃣ قسمت سوم: 🔳 پيش از آن كه آل الله را به مجلس يزيد (لعنه الله عليه) وارد كنند ريسماني مي‌آورند و ايشان را به همديگر مي بندند، يك سر ريسمان در گردن حضرت زين‌العابدين (علیه السلام) و سر ديگر آن در گردن حضرت عليا مخدره زينب كبري (سلام الله علیها) بود، بقيه دختران پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وسط قرار داشتند و هرگاه از رفتن مي‌ماندند ايشان را مي زدند تا آنكه جلوي يزيد (لعنه الله عليه) ايشان را نگاه داشتند. 🔳 عن المنتخب عن عليّ بن الحسين انّه قال: لمّا وفدنا الي يزيد لعنه الله أتونا بحبال وربّقونا كالأغنام و كان الحبل في عنقي و عنق امّ كلثوم و بكتف عمّتي زينب و سكينة و سائر بنات و ساقونا و كلّما قصرنا عن المشي ضربونا بالسياط حتّي أوقفونا بين يدي يزيد و هو علي سرير مملكته. 📚منبع: اسرار الشهادة ص۵۰۰مجلس۳۲ المنتخب ص۳۴۶ الطراز المذهّب ج ۲ص۳۷۲ رياحين الشريعة ج۳ص۱۶۷ 🔳 يزيد (لعنه الله عليه) در اين مدت مجلس خود را‌ آراسته بود و بساط مفرح و انبساط خود گسترده و زنان و دختران و كنيزان خود را در پس پرده تور نشانيده و چهارصد كرسي كه اكثر مرصع به طلا و نقره و جواهرات بوده در اطراف مجلس خود نهاده و از نمايندگان ملل مجاور اسلامي و رؤساء و اعيان و اشراف و عشاير و قبايل و سياست‌مداران هر ملتي را از يهود و نصاري و مجوس همه را دعوت كرده كه ابهت و اهميّت خود را نشان دهد و فتح و فيروزي خود را بنمايد خودش خضاب كرده و لباس فاخر پوشيده بر كرسي سلطنت نشسته و تاج پادشاهي بر سر گذاشته در اين حال كه مجلس در كمال ابهت و سطوت است و يك طرف سفره طعام و يك طرف سفره قمار و يك طرف بساط شراب از يكسو سازندگان و نوازندگان در پيش روي يزيد (لعنه الله عليه) همه دست‌ افشان و پاي كوبان. يزيد (لعنه الله عليه) هم با كمال نخوت و غرور و مستي بر كرسي خود نشسته يك وقت اجازه داد اسراي خاندان نبوت را وارد كنند. سياه باد روي جهالت! اف باد بر بي وفائي دنيا! بالجمله عيال الله را داخل چنين مجلس شومي كردند، يزيد (لعنه الله عليه) نام و نشان هر يك را همي پرسيد، پس سرهاي شهدا به نزد خود طلبيد و از نام و نشان ايشان همي استفسار مي‌نمود و سر حضرت سيدالشهدا (علیه السلام) را در طشت طلا گذاشته به نزد آن ملعون نهادند. 📗رياحين الشريعة ج۳ص۱۶۸ 📗ذريعة النّجاة ص۴۰۱ 📗المنتخب ص۳۴۶ 🔳 علي بن ابراهيم قمي از امام صادق (علیه السلام) روايت كرده كه چون سر حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام) و دختران اميرالمومنين (علیهم السلام) را نزد يزيد (لعنه الله عليه ) آوردند، امام سجاد (علیه السلام) غل به گردن داشتند، يزيد (لعنه الله عليه) گفت: يا علي بن الحسين! حمد خدا را كه پدرت را كشت. امام سجاد (علیه السلام) در جوابش فرمودند: لعنت خدا بر كسي كه پدرم را كشت. يزيد (لعنه الله عليه) غضب كرد و دستور داد گردن ايشان را بزنند. حضرت علي بن الحسين (علیه السلام) فرمودند: چون مرا بكشی، كيست كه دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به منزل خود برگرداند و جز من محرمي ندارند؟ گفت: تو آن ها را به منزلشان برمي گرداني و فوراً سوهاني خواست و به دست خود جامعه را از گردن ايشان با سوهان بريد و گفت: مي داني مقصود من چيست؟ فرمودند: مقصودت اين بود كه جز تو ديگري بر من منت ننهد. يزيد (لعنه الله عليه ) گفت: به خدا همين مقصودم بود. 🔳 قَالَ الْمُفِيدُ: ثُمَّ دَعَا بِالنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَأُجْلِسُوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَرَأَى هَيْئَةً قَبِيحَةً فَقَالَ قَبَّحَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ لَوْ كَانَتْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ قَرَابَةٌ وَ رَحِمٌ مَا فَعَلَ هَذَا بِكُمْ وَ لَا بَعَثَ بِكُمْ عَلَى هَذَا الصورة. ▪️شيخ مفيد گويد: سپس يزيد (لعنه الله عليه) به امام گفت: پدرت با من قطع رحم كرد و حقّ مرا نشناخت و در سلطنت با من ستيزه كرد و آن چه را بيني خدا به او نمود. حضرت در جوابش فرمودند: «هيچ مصيبتي در زمين و در نفسهاي شما به شما نمي‌رسد مگر اينكه در كتابي قبل از بوجود آمدن آن، نوشته شده است و اين بر خداوند آسان است.» يزيد (لعنه الله عليه ) به پسرش خالد گفت: جواب او را بگو. خالد ندانست چه جواب گويد، يزيد (لعنه الله عليه) گفت: بگو «هر مصيبتي كه بر شما وارد شود به خاطر آن چيزي است كه دستهاي شما كسب كرده است». ▪️سپس زنان و كودكان را خواست و پيش او نشستند و وضع نامناسبي در آن ها نگريست و گفت: خدا پسر مرجانه را زشت و رسوا كند، اگر با شما پيوند خويشي داشت و رحم بود با شما، چنين نمي كرد و شما را به اين وضع نمي فرستاد. 📚منابع: الإرشاد ج۲ص۱۱۹ إعلام‏ الورى ص۲۵۳ بحارالأنوار ج۴۵ص۱۳۵ اسرار الشهادة ص۵۰۱مجلس۳۲
☑️ منزل چهلم: شام بلا ➖ در خبر سهل بن ساعدي آمده است: يزيد ملعون دستور داد سر مطهّر را بر ظرفی زرّين بگذارند، سپس شراب خواست و آن را نوشيد، آنگاه جرعه اي از آن را بر سر مطهّر حضرت ريخت!! آن ولدالزنا گفت: يا حسين! چگونه ديدي؟ آيا گمان مي كني كه پدر تو ساقي حوض كوثر است، وقتي در آن روز از كنار او عبور كنم مرا از حوض سيراب ننمايد. تو مي گويي: جدّم ظروف طلا و نقره را بر امّت حرام كرده است، آگاه باش! سر تو را در ميان ظرفي زرّين قرار دادم، و پدر تو افتخار مي كرد كه شجاعان و دليران را در جنگ بدر كشته، و امروز در عوض آن روز است. آنگاه بالبديهه و بدون انديشه قبلي اين اشعار را بخواند: هِلالٌ بَدأ و هِلالٌ أفَل كَذلِكَ تَجري صروف الدُّوَل لَئِن سائَنا أنَّ جَيشاً مَضي لَقَد سَرَّنا أنَّ جَيشاً قُتِل ➖هلالي ظاهر مي شود و هلالي غروب مي نمايد؛ حوادث دولت ها چنين مي شود. اگر رفتن لشكري ما را ملول كرد؛ ولي كشته شدن لشكر ديگري ما را شاد و مسرور نمود. 📓ذريعة النّجاة ص۳۹۸ 📓معالي السبطين ج ۲ ص۹۳ 🔳 در بحار الانوار آمده است: سپس يزيد (لعنه الله عليه) چوب خيزراني طلبيد و به دندان هاي حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام) كوبيد. «ابوبرزه اسلمي» گفت: واي بر تو اي يزيد!(لعنه الله عليه) آيا با چوب دستي خود به دندان حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام) مي زني؟ من گواهم كه پيغمبر (صلی الله علیه و آله) را ديدم دندان هاي ايشان و برادرشان حسن (علیه السلام) را مي مكيدند و مي فرمودند: شما دو سيّد جوانان اهل بهشتيد، خدا قاتل شما را بكشد و لعنت كند و جهنّم را براي او آماده كند كه چه بد سرانجامي است». راوي گويد: يزيد (لعنه الله عليه) غضب كرد و گفت: او را بيرون كنيد. او را بر زمين كشيدند و بيرون انداختند. گويد: يزيد (لعنه الله عليه) به اشعار ابن زبعري تمثل جست: لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزِعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ‏ فَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً ثُمَّ قَالُوا يَا يَزِيدُ لَا تُشَلَ‏ ➖اي كاش پدران و بزرگان قوم من كه در جنگ بدر كشته شدند، حاضر بودند و مي ديدند كه چگونه طايفة خزرج از نيزه زدن من در جنگ احدبه جزع افتاده اند؛ پس شاد مي شدند و فرياد خوشحالي برمي آوردند و مي گفتند: اي يزيد! دستت شل مباد. 📗بحارالأنوار ج۴۵ص۱۳۳ 🔳 صاحب ناسخ التواریخ گويد: و بالجمله يزيد (لعنه الله عليه) حكم داد كه سر همايون اباعبدالله الحسين (علیه السلام) را درآوردند. لاجرم شمر بن ذي الجوشن (لعنه الله عليه) درآمد و آن سر مبارك را بر سنان نيزه مي داشت يزيد (لعنه الله عليه) گفت: تا از فراز نيزه به زير آوردند و در طشتي از زر سر را جاي داده به نزد او نهادند در اين وقت يزيد (لعنه الله عليه) از شرب خمر نيك سكران بود و از نظاره سر دشمن خود شاد و فرحان گشت و اين اشعار را گفت: يــا حُسنَـة يـَلمَع بِـاليـَدَيــن يَـلمَع فـــي طَشتٍ مِنَ اللُّجيـنِ كَأَنّما حُــف بـِـوَردَتـَــيـــنِ كَيفَ رَأيتَ الضَربَ يا حُسَين شَفَيتُ قَلبي مِن دَمِ الحُسَين أخَذت ثاري وَقَضَيتُ دَينـي يا لَيتُ مِن شاهدِ في حُنَين يـَرَون فِعلـي اليـَـومَ بِــالحُسَيـن ➖اي كسي كه حسن و زيبايي او در دو دست او مي درخشد؛ الان حسن و روشني او در ميان تشتي زرّين مي درخشد. گويا كه گونه هاي او به وسيله دو تا گل زينت داده شده است، اي حسين! ضربت شمشير را چگونه ديدي؟ من، دلم را از خون حسين شفا دادم؛ و خون بهاي خودرا خونبهاي خويشان خود را از او گرفته و دين خود را ادا كردم. اي كاش! كساني كه در جنگ حنين حاضر بودند؛ امروز كار مرا با حسين مي ديدند. ▪️و هم چنان به گساريدن جام مدام برافزود، تا لختي سكر و سرورش افزوده گشت واين اشعار را تذكره نمود: نُفلِّق هـامـاً مـِـن رِجـالٍ أعــزَّ ةٍ عَـلَـيـنـا وَ هُـم كانــوا أعفَّ و أصبــرا وَ أكـرَم عـِنـد الله مِـنّــا مـحـلّــة وَ أفـضَـل فـــي كُـلّ الاُمــورِ وَ أفـخــرا عَدَونا وَ ما العُدوان إلا ضلالَة عَلَيهم وَ مَن يَعدوا عَلَي الحَقِّ يَخسرا فَإن تَعدِلوا فَالعَدلُ ألـقـاه آخـراً إذا ضَمّـنـا يَــوم الـقِـيـامَـة مَـحــشــرا ➖ما سرهاي مرداني را كه بر ما غالب و پيروز بودند؛ مي شكافيم، كساني كه پرهيزكارتر و شكيباتر در مصايب بودند. آنها در نزد خداي تعالي از حيث مكان از ما گرامي تر هستند؛ و در همه امور برتر و قابل فخر هستند. ما بر آنها ظلم كرديم و ظلم بر ايشان نيست مگر گمراهي و نارستگاري؛ و كسي كه بر حق ستم نمايد و يا از حق تجاوز نمايد زيانكار مي شود. اگر با عدل و انصاف رفتار نماييد پس در آخر مي اندازد، در آن موقعي كه ما را در روز قيامت حشر نمايند به عدالت خواهیم رسید. 📗معالي السبطين ج۲ص۸۹
أَمِنَ الْعَدْلِ يَابْنَ الطُّلَقاءِ! تَخْدِيرُكَ حَرائِرَكَ وَ إِمائَكَ، وَ سَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ الله سَبايا، قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ... 🏴
☑️ منزل چهلم: شام بلا ➖ خطبه عقیله ی بنی هاشم زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس یزید ملعون ▪️زمانی که سر مبارک امام حسین (علیه السّلام ) و یارانش و اسراء در مقابل یزید حاضر شدند، تشریفات درباری به همان فراوانی بارگاه ابن زیاد انجام شد. «زحر بن قیس که کاروان را به عنوان نماینده ابن زیاد هدایت می کرد سخنرانی طولانی ایراد کرد و در آن به شرح چگونگی شهادت امام حسین (علیه السّلام) و یارانش پرداخت.» ▪️سپس از میان مردم، بعضی ها نسبت به اسارت خاندان نبوت اعتراض کردند و یزید ساکت و جوابی نداد. وقتی بزرگان و سران اهل شام که یزید به مناسبت پیروزی خود، دعوت کرده بود، حاضر شدند، اسراء و سرهای مقدس را نیز به مجلس آوردند.  ▪️پس از درخواست مرد سرخ پوستی از اهل شام برای کنیزی گرفتن فاطمه دختر امام حسین (علیه السّلام) از یزید، و جلوگیری حضرت زینب (سلام الله علیها) از این کار و گفتگوهای تند بین یزید و ایشان و زدن چوب خیزران بر لبهای مبارک امام (علیه السّلام) بود که حضرت زینب (سلام الله علیها) برخاست و خطبة‌ آتشینی ایراد کردند. 👈که در ادامه متن کامل خطبه همراه با ترجمه آورده می شود. ▪️در مجلس یزید ملعون در شام به یکی از خطیبان درگاهش دستور داد تا به مذمت علی (علیه السلام) و اولادش و به توجیه و تمجید فجایع عاشورا اقدام نماید. خطیب پس از اینکه بر فراز منبر رفت و حمد و ثنای خداوند را بجای آورد فوق العاده از حضرت علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) غیبت و بدگوئی کرد و نسبت به بزرگداشت معاویه و یزید سخنانی طولانی گفت و آن ها را به هر عمل نیکوئی نسبت داد. ▪️در این حال امام سجاد (علیه السلام) بر آن خطیب فریاد زد و فرمود: ای خطیب، وای بر تو! رضایت مخلوق را بوسیله غضب خالق خریدی. اینک جایگاه خود را در آتش شعله ور دوزخ آماده بنگر و خود را برای آنجا آماده ساز! مردم شام با اصرار فراوان از یزید خواستند تا امام سجاد (علیه السلام) نیز به منبر برود. ▪️یزید ملعون گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اینکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا کرده باشد! چون او از خاندانی است که در کودکی کامشان را با علم برداشته اند. بالاخره در اثر پافشاری شامیان، یزید موافقت کرد که امام (علیه السلام) به منبر برود. ▪️حضرت سجاد (علیه السلام) پس از اینکه بر فراز منبر رفت به گونه ای سخنرانی نمود که چشم عموم مردم گریان و قلب آنان ترسان شد. 👈که در ادامه متن کامل خطبه همراه با ترجمه آورده می شود. 🔳 به روايت صاحب احتجاج؛ بعد از ايراد خطبه شريفه، ديگر باره به فرمان آن نابكار اهل بيت اطهار (علیهم السلام) را به جاي خود برگردانيدند ولي يزيد (لعنه الله عليه) ديد مجلس عوض شد حال سرور ابداً براي كسي باقي نماند، جالسين مجلس با چشم گريان پراكنده شدند از حرم سراي يزيد (لعنه الله عليه) ناله كننده اي همي گفت: واحسيناه يا قتيل اولاد الادعياء. يزيد (لعنه الله عليه) چون مار سر و دم كوفته نمي دانست از چه راه خود را نجات بدهد. 📗رياحين الشريعه ج۳ص۱۸۲