فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صبحتون_منور_به_نگاه_شهدا
#ذکر_روز_پنج_شنبه:
#لا_اله_الا_الله_الملک_الحق_المبین؛
(نیست خدایی جزء الله فرمانروای حق وآشکار)
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست
لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
#ڪلامشھیدابࢪاهیمھادی
🌴سعی کنید در کارهایتان نیت
خود ࢪا #خالص نموده و اعمالتان
ࢪا از هر شرک و ریا ، حسادتو
بغض پاک نمایید تا هم اجࢪ خود
ࢪا ببرید و هم بتوانید مسئولیت
خود ࢪا آنچنان که خداوند،اسلام
و امام میخواهند،انجام داده
باشید🌺این را هࢪگز فراموش
نکنید تا خود را نسازیم و تغییر
ندهیم،جامعه ساخته نمیشود.
بنام خدا 🌻 حکایتی راجع به « تحمل » 🌻 مولا علی « ع » شنیدند که قنبر ، تصمیم گرفته در مقابل فردی که به او ناسزا گفت ، تلافی کند ، مولا ، قنبر را صدا زد و فرمود : این ناسزا گو را به همان حالت پستی رها کن ، در این صورت ، ( خدا را خشنود و شیطان راخشمناک و دشمنت را ناراحت ) خواهی کرد 🌻به خدا قسم :
هیچ چیز مانند « حلم » موجب رضای الهی نیست و هیچ چیز مانند« سکوت » شیطان را خشمناک « و هیچ چیز مانند خاموش بودن و بی اعتنایی ، احمق را ناراحت نمی کند .🌻🎄🌲🌻
هدایت شده از احسان عبادی | ما و او
#غلط_تر_از_مشهور 22
👈 متاسفانه امسال در آستانه ماه محرم ، شاهد پخش یک حدیث جعلی در فضای مجازی هستیم و از آن بدتر اینکه باز هم کانال های مذهبی و حتی پر تعداد، بدون بررسی روایت، در حال پخش آن هستند!
🔰 این روایت که در تصویر می بینید و تشویق به زدن پرچم مشکی بر در خانه ها میکند هیچ سندی ندارد و جعلی هست و در هیچ منبع حدیثی ای نیامده است
❇️ البته قطعا نصب پرچم سیاه ،نمادی مهم از عزاداری هست و امری مطلوب، کسی منکر این نشده یا نگفته پرچم سیاه نزنید،
بلکه بحث سر این است که چرا باید برای ترغیب مردم به چنین کاری، حدیث جعل کنیم و به اهل بیت، جمله دروغ نسبت دهیم ؟؟؟
👈 دوستان مذهبی، سخنرانان عزیز، مداحان محترم، دقت دقت دقت
انشالله با نشر گسترده این پست، دیگران را متوجه این اشتباه و حدیث جعلی بکنیم تا آن را پاک کنند
✍ احسان عبادی/ مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
#محرم
@ma_va_o
🕊با ولایت تا شهادت🕊
#غلط_تر_از_مشهور 22 👈 متاسفانه امسال در آستانه ماه محرم ، شاهد پخش یک حدیث جعلی در فضای مجازی هستی
این حقه دشمن هست که مردم حتی سر در خانه هایشان رو پرچم نزنند. این حدیث رو کذب اعلام می کنند...به کوری چشم دشمنان اهل بیت هر خانه یک حسینیه