eitaa logo
(بیان) | معارف و اخلاق
222 دنبال‌کننده
128 عکس
102 ویدیو
3 فایل
بنام خدا بنا داریم مطالبی اخلاقی و معارفی را در این پنجره مجازی ارائه دهیم،لذا درخواست داریم علاوه بر بهره‌مندی از مطالب با ارسال آن ها و معرفی کانال به دوستان ما را در این راستا همراهی کنید. "پذیرای دیدگاه ها و نظرات شما هستیم" @bayan_akhlagh
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 🎙 💢 موضوع: ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 🎙 ♥️ 💢 موضوع: ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
💠بیوگرافی قرآنی 🔆بخش پنجم🔆 💢سیـدنا ابراهیــم از همان کودکی تا سـن 16 سالـگی با دلایل قانع کننــده تمـام قومش را دعوت به یکتاپرستی می‌کرد و نه تنهـا قبول نمی‌کردند بلـکه روز به روز سرسخت‌تر میشـدند تا اینکه دنبـال یه فرصتــی بود که نقشه‌ای که کشـیده را عملی کند و بتواند تکـانی به و اندیشه‌ی_خفته‌ی آنان بدهـد... 🗯️چـند باری خواست که بـرود و تبها را بِشْکند اما دور و بــرش شلوغ بـود و نمی‌توانســت ؛ جلوی بتـها غذاهای زیادی می‌گذاشـتند تا آن غذا برکـت دار شود و بعد بخــورند... 🎉تا اینــکه یک روز جــشنی داشتند و همه بیرون شــهر می‌رفتند و به ابراهیــم نیز گفتند که با آنــان در جشن همــراه شود ولی ایشان گفتـــند: 📜فَــــــقَالَ إِنِّــــــــــي سَقِــــــيمٌ 📖 (ابراهیم) گفــت من (و با شما به مراسم جــشن نمی‌آیم) ◽️الصــافات_89 ✍🏼 ابراهيمِ پیامبر به قــوم خودش گفت: سوگــند به خدا بعد از اینــکه شما برید من همــه بتها را می‌شکــنم و به ســرعت از او روی برگردانــدند و دور شدنــد... شجاعت و دلیری این نوجوان 16 ساله و این پیــامبر نازنین را ببینــید! 📜فَتَــــــــوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِــــــرِينَ 📖 آنها از او روی برتافـته و به او پشت کردنـد (و به سرعت از او دور شــدند) ◽️الصــــافات_90 ✍🏼سپس وارد بت خانه شــد در حالی که جــلوی بتها پر از غــذا بود... 📜فَــــرَاغَ إِلَىٰ آلِهَتِهِمْ فَــقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ 📖 مخفــیانه نگاهی به معبــودان آنها کرد و از روی تمسـخر گفت چرا نمی‌خــودید؟ ◽️الصافـــات_91 📜مَا لَكُــــــــمْ لَا تَنــــــطِقُونَ 📖 (اصلا) چــــــرا سخن نمی‌گــویید؟ ◽️الصــــافات_92 📜فَرَاغَ عَلَــــــيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَــــــمِينِ 📖 ســپس ضربه ای محــکم با دست راست و تــوجه به آنها فــرد آورد و (جز بت بزرگ همــه را شکست) ◽️الصافــــــات_93 ⛏ بعد وسیــله‌ای که با آن بتــها رو شکست را به گردن بزرگ آویزان کـــرد... 📝 ادامــــه دارد ان شـــــا ءالله... ۵ ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
📸 🎙 💢 موضوع: ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 🎙 ♥️ 💢 موضوع: ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
📸 🎙 ♥️ 💢 موضوع: ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
♨️ فرق کردن و نکردن: 🔶 (ع) درشکم ماهی باحال توبه گفت: لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین 💠 و او را از غم نجات داد: فاستجبناله ونجیناه من الغم وکذالک ننجی المومنین (۸۸) ❌ اگر توبه نمیکرد ، تا قیامت در شکم ماهی 🐳 میماند: فَلَوْلَآ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (١٤٣) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِٓ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (١٤٤) 📖 🤲🏻 📖 ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
بیوگرافی قرآنی 🔆بخش ششم🔆 ✍🏼بعــد از اینکه ابراهیـم(ع) با شجاعت تمام یک تنه و علنی نقشه‌ای که در ســر داشت را به همه گفت که هم بزرگترین شاهد بر آن اســت از فرصتی که گیــر او آمده بود استـفاده کرد و همه بتها رو بجز بزرگشان قطعه قطعه کرد و منتـظر شد تا نزد او بیایــد... 📖قَالُــوا مَن فَعَلَ هَٰــذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِــنَ الظَّالِمِينَ 📜 گفتـند هر کی با خدایـان ما چنین کرده قطــعا از اســت (و باید کیفر ببیـند) ◽️الانبـــیاء_59 📖قَالُــوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُــرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيــمُ 📜 گروهی گفتـــند: شنیدیم که جــوانی از (مخالفــت با) بتها سخن می‌گـفت که او را ابراهــم می‌گفتند. ◽️الانبــیاء_60 👆🏼در ایــن آیه آشکار می‌شــود، ابراهیم علنی قبـلا گفته بود که با ایــن بتها مخالف اســت و می‌خواهــد آنها را بشکند... ✍🏼در ادامــه‌ی آیات آمده که بزرگــان قوم گفــتند: ما این و بی‌احترامی بــزرگی که انجام شده را قبــول نمی‌کنیم زود ابراهـیم را بیاوریــد تا مردم نیز شــاهد باشند... 📓بعضــی می‌گوینــد که ابراهیم در آن وقت 12 ساله بود و بعضی هم می‌فرمـایند 16 ساله بود... 🗯️به هر حــال ابراهیم را آوردنــد و گفتند: تو ایــن کار را با خدایان ما کــردی؟ ✔️ابراهیــم(ع) چند ساله دنبال ایــن موقعیت بود که عمــلا آنها را بیدار کنــد و عملا درک کنند که چقـــدر در گمراهی و تاریـــکی هستـــند... 👈🏼 فرمــود: بروید از بپـرسید اگر می‌توانـد حرف بزند ببینید او سالم مانده و تبــر هم گردن اوسـت... 📖فَرَجَعُــوا إِلَىٰ أَنفُسِهِمْ فَقَــالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِــمُونَ 📜 آنها بـه وجدان و خود بازگشتــند و (به خود) گفتــند که حقا که ستمــگرید... ◽️الانبـــیاء_64 💡در اینجـا کاملا وجدان آنــها بیدار شد و دانستند که واقعا این بی جان و تحرک حتی نمی‌توانند از خودشـــان دفاع کنند! 🚫 ولـــی بخاطر و و بیداری خودشـــان را آشکار نکـردند و حقیقت را فهمــیدند اما زیاد طول نکـشید و دوباره برگــشتند سرلجبازی و سرسختی خودشــان...! 📖ثُمَّ نُكِـسُوا عَلَىٰ رُءُوسِهِمْ لَقَـدْ عَلِمْتَ مَا هَٰؤُلَاءِ يَنطِـقُونَ 📜 سپـس با شرمساری بر سرسختی‌ خودشــان بازگشــتند( حکم را به کـلی فراموش کردند و گفــتند:) تو میدانـی که اینها سخــن نمی‌گویـند! ◽️الانبـــیاء_65 📖قَالَ أَفَتَعْــبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَــا لَا يَنفَعُكُــمْ شَيْئًا وَلَا يَضُــرُّكُمْ 📜 (ابراهیـم) گفت آیا جـز خدا چیزی را می‌پرستیـدند که نه کمترین به شما دارد و نه می‌رســـانند(که به سودشان چشــم دوخته باشیـــد یا از ضررشان بترســـید) ◽️الانبـــیاء_66 📖أُفٍّ لَّكُـــمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِـــن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِـــلُونَ 📜 اف بر شــما بر آنچه غیر از پرستش می‌کنــید، آیا اندیشه نمی‌کــنید(عقل ندارید؟) ◽️الانبـــیاء_67 ⚡️ایــن شکست پر از شرمساری و محکومیت آشکار بزرگــان و دیگر مردم را کـــرده بود و هیـــــــــچ جوابی در قـــبال سخنان ابراهیم نداشتــید تا اینکه ابراهیــم را تا چند مــاه زندانی کردند و تا فـکر کنند که چطــوری آن را با بدتــرین و سخت‌ترین شیوه کیفر دهــند... 📝 ادامــــه دارد ان شــــا ءالله... 📖 ۶ ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
📸 🎙 💢 موضوع: به اندازه ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 💢 موضوع: 🎙 ♥️ ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
💢 مخلصانه‌ی امیرالمؤمنین (ع) در ماجرای لیلةالمبیت ♥️ 🔻 حضرت آیت‌الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) 🔹 خوابيدن اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) در جای پيامبر در شب هجرت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به مدينه، دو بُعد دارد: 1️⃣ يك بُعد از اين عمل، فداكاری و جانفشانی اميرالمؤمنين است؛ چون خطر مرگ در آن ساعت بسيار زياد بود [...] گمان زياد اين بود كه اميرالمؤمنين جان خود را از دست خواهد داد؛ اين يك بُعد از اين عمل بزرگ و فراموش نشدنی است. 2️⃣ اما بُعد ديگری كه در اين كار وجود دارد و ميتواند خيلی برای ما معنادار باشد، اين است كه اميرالمؤمنين اين كار را درست در همان لحظه‌ای انجام داد كه قرار بود افتخارات مبارزه‌ی سيزده ساله به مرحله‌ی بروز برسد. 🔹 پيامبر از ميان كفار مهاجم به يك شهر ديگر و به ميان دوستانی كه با او بيعت كرده بودند، حركت ميكرد. همه دوست دارند در يك چنين موقعيّت حسّاسی در كنار باشند، و دوست دارند از اولين كسانی باشند كه با جامعه‌ی جديد و محيط جديد آشنا ميشوند؛ مردم او را ميشناسند و چشم مردم از وجود او پر ميشود. درست در همين لحظه بود كه اين مسئوليّت بزرگ را قبول كرد و پا روی خواسته‌ی خود گذاشت. 🔸 گرچه هجرت رسول اكرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هجرت از روی اجبار و ناچاری و زير فشار قريش و مردم مكه بود، اما آينده‌ی روشنی داشت. همه ميدانستند كه اين مقدمه‌ی كاميابی‌ها و پيروزی‌هاست. درست در آنجايی كه يك نهضت ميخواهد از دوران محنت وارد دوران راحتی و عزّت شود، در آن كه معمولاً همه تلاش ميكنند زودتر خودشان را برسانند، و اگر بتوانند از مناصب اجتماعی چيزی را بگيرند و جايگاهی پيدا بكنند. در همان لحظه اميرالمؤمنين آماده ميشد تا در شبی ظلمانی و تاريك در بستر پيامبر بخوابد تا پيامبر بتواند از اين خانه و از اين شهر خارج شود. در آن شب، كشته شدن كسی كه در اين بستر ميخوابيد، تقريبا قطعی و مسلّم بود. برای اينكه پيامبر بتواند از مكه خارج شود، بايد كسی به جای او باشد تا جاسوس‌ها كه نگاه ميكنند، احساس كنند كسی در آنجا هست. چه كسی حاضر است؟ 👈 گرچه اين «ايثار» اميرالمؤمنين خود يك حادثه‌ی فوق العاده مهم است، اما «زمان اين ايثار» هم بر اهميّت آن می افزايد. زمان كِی است؟ آن وقتی كه بناست دوران محنت به سر آيد، بناست بروند حكومت تشكيل دهند، مردم يثرب ايمان آورده و منتظر پيامبرند. همه اين را ميدانند. اما در اين لحظه اميرالمؤمنين اين ايثار را ميكند. هيچ انگيزه‌ی شخصی بايد در اين انسان وجود نداشته باشد تا اقدام به چنين حركت بزرگی بكند 🍃 ، تنها چيزی بود كه در آن شب حاكم بود، كسانی كه در چنين مواردی به فكر خودشان باشند، در فكر اين هستند كه از موقعيّت استفاده كنند؛ اما او در همين لحظه به فكر نجات جان پيامبر بود! 📚 کتاب نقش نگار ؛ صفحات ۳۴-۳۵ ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯
📸 🎙 💢 موضوع: ♨️ ارسال به دیگران فراموش نشود ╭┅─────────┅╮ 🔘 🆔 @bayan_akhlagh_ir ╰┅─────────┅╯